ظهور مزدک در تاريخ عصر ساساني، يکي از مهمترين حوادث تاريخ ايران در عهد پادشاهي ساساني است که به جهت وجود اختلافات فراوان در گزارشهاي مورخان از اين رويداد، همچنان موضوعي غامض و در خور توجه و بازکاوي است. يکي از روايات اصيل و در عين حال متفاوت در اينباره، گزارش شاهنامه فردوسي است که محتواي آن با ديگر منابع تاريخي، از جمله تاريخ طبري و کامل ابن اثير داراي اختلافات ساختاري است. فردوسي در نقل حوادث مربوط به دوران قباد ساساني که ظهور مزدک از جمله مهمترين اين حوادث است، با جابه جايي و آميختن وقايع تاريخي مربوط به پيش و پس از ظهور مزدک، روايتي نسبتا متفاوت از اين دوران به دست داده که مقايسه و سنجش آن با گزارش ساير تواريخ ميتواند در جهت رفع ابهامات و پيچيدگيهاي مربوط به اين حادثه منحصر به فرد در تاريخ ايران موثر باشد.
از زمانی که انسان تمدن خود را آغاز نهاد و نوشتن آموخت و خواست که از گذشته خود مطلع باشد و آیندگان را از حال خود و گذشتگان خویش باخبر سازد، به نگارش سرگذشت طولانی بشریت و نمایاندن تمدنهای بشری پرداخت، این اصل را احساس کرد که نیاز به مشخص کردن زمان وقایع و حوادث بر تمام مسائل برتری دارد... در بخشی از این کتاب گفتارهای ما اختصاص دارد به بیان و توضیح چگونگی آشنایی انسان به این قبیل قضایا و حل مسائل مربوط به آن و کشف رموز طبیعت و استفاده از آنها جهت اختراع تقویم. در بخشی دیگر از این کتاب گفتار ما در خصوص تقویمهایی است که به این منظور از قدیم الایام در عرصه گیتی در میان و اقوام و صاحبان ادیان پیدا شده اند و بیان خصوصیات فرهنگی و جنبه های دینی و قومی آنها منظور نظر می باشد. در بخشی دیگر از کتاب از اصول و قواعد استخراج تقویمها سخن رفته است، این امر اگرچه به طور اجمال و به صورت اختصار بیان شده است ولی خالی از فایده نخواهد بود زیرا کتابها و آثاری که از اصول استخراج تقویمها سخن می گویند متاسفانه هنوز در قفسه های کتابخانه ها خاک می خورند کمی آشنایان به علم نجوم و بی توجهی که از زمانهای قبل به این علم شده است علاقمندان را مایوس ساخته و تلاش آنان به جایی نمی رسد ....
نویسنده این کتاب دکتر آلبرت نصری استاد فلسفه دانشگاه بیروت است . این کتاب مشتمل است بر تجزیه و تحلیل نظریات ابن خلدون درباره فلسفه اجتماع و قوانین حاکم بر آن .
نظريه محاکات از عصر حکماي يونان باستان تاکنون محل توجه فلاسفه، هنرمندان، شاعران و منتقدان هنري و ادبي بوده است. اين نظريه نخست در آرا دوموکريت مطرح گرديد. سقراط آن را به شکل جدي وارد مباحث زيبايي شناسي و فلسفه هنر کرد و افلاطون و ارسطو هر يک با ديدگاه خاص خود آن را تفسير کردند و فلوطين تلفيقي از آرا ايشان را ارائه نمود. در قرون وسطي اگرچه در جهان غرب اين بحث از رونق افتاد، اما خوشبختانه حکماي اسلامي مانند فارابي، ابن سينا، ابن رشد و خواجه نصير با ارائه نظرياتي بديع و موشکافانه به اين نظريه با مقتضيات فرهنگي خاص جوامع اسلامي تداوم بخشيدند. با آغاز عصر رنسانس مجددا منتقدان و نظريه پردازان غربي به لطف ترجمه هايي که از تاليفات مسلمانان انجام شده بود، به اين مباحث علاقه مند شده، کتاب ها و مقالات پرشماري در باب تفسير نظريه محاکات تاليف نمودند. اين نظريه از بدو پيدايش تاکنون تحولات گوناگوني را تجربه کرده و زمينه جذابي براي طرح مباحث فلسفي، ادبي و انتقادي فراهم نموده است.
نقد کهنالگویی که مبتنی بر نقد روانشناختی است، به مطالعه و بررسی کهنالگوهای یک اثر میپردازد و نشان میدهد که چگونه ذهن شاعر یا نویسنده آنها را به شیوه نمادین متجلّی ساخته است. «پیر فرزانه» یکی از مهمترین کهن الگوها در ادبیات است که خویشکاری هدایت معنوی کهنالگوی «قهرمان» را برعهده دارد. در قاموس تصوّف، این کهنالگو در سیمای پیر طریقت جلوهگر میشود که با راهنمایی و ارشاد سالک ( قهرمان وادی طریقت) در تمامی مراحل دشوار سیر و سلوک، وی را گام به گام در این طریق پیش میبرد و با تربیت معنوی و اصلاح معایب نفسانی، او را به سرمنزل مقصود میرساند. آثار عرفانی شیخ شهاب الدین سهروردی نیز از این قاعده مستثنی نیست و حضور و نقش آفرینی پیر فرزانه در قالب نمادین حکیمی متألّه در حکایاتی تمثیلی همچون: عقل سرخ، آواز پر جبرئیل و رساله الطیر، رکن اصلی آموزههای شیخ اشراق را تشکیل میدهد. در این آثار، از شخصیت پیر با تعبیراتی چون نخست فرزند آفرینش، سپید نورانی و دیرینه سالِ سرخ روی یاد شده و جغرافیای حضور او عوالمی رمزی چون صحرای معرفت، کوه قاف و عالم مثال معرفی شده است. او مرشد سالک در جریان سفر معنوی از خاک تا افلاک و دستگیر او در مهالک طریق دشوار این سیر و سلوک است. مهمترین ویژگی کهنالگوی پیر فرزانه در آثار سهروردی شخصیت فرهمند اوست که با جاذبه روحانی خویش، سالک را مجذوب خود میکند و او را وا میدارد که پای در وادی سلوک نهد و با نورانیتی که شاخصه مکتب اشراق است، ظلمات طریق را در روشنای شناخت و معرفت، مستحیل سازد.