دوره جاهلي، از نظرسبکشناسي دوره وصفهاي دقيق است. معشوق در ابيات آغازين چکامههاي بلند جاهلي با رنگهاي زنده و مهيج خودنمايي ميکند و مصاديق رنگ سفيد در ميان ساير رنگها کاربرد بيشتري دارد. از سوي ديگر، رنگ سياه در تصوير شاعر غالباً تنها به کار نميرود، بلکه با سفيد درميآميزد تا از رهگذر اين تضاد، زيبايي بيافريند. در بسياري از مواقع، رنگها از جايگاه اصلي خود دور ميشوند و آينهاي براي انعکاس رنج و شادي آدمي در اين دوره ميگردند. از يک سو رنگ سفيد بر آزادگي، خوشبيني، پاکي، خوشبختي، شهرت، پرسش و غيره دلالت ميکند و از سوي ديگر رنگ سياه بر کينه، اندوه، بدبيني، فقر، خشکسالي، فراق و بدبختي دلالت مينمايد. پژوهش حاضر ميکوشد نگرش و حساسيت عرب را نسبت به رنگها، بويژه دو رنگ سفيد و سياه با روش تحليل محتواي اشعار شاعران دوره جاهلي مورد بررسي قرار دهد؛ حساسيتي که در چکامههاي دهگانه و پارهاي از اسطورهها و باورهاي ديني پيش از اسلام نمود پيدا کرده است.
کتاب السیره الفلسفیه مشتمل بر بیان سیرت و روش فیلسوفان و دفاع از طریقه ی زندگی علمی و عملی شخصی زکریای رازی است. رازی در کتاب خویش از روش و سیرت علمی خود دفاع کرده و بر این باور است رساله ی سیرت فلسفی پاسخی روشن است به کسانی که دانشمندان را فقط به خاطر آنکه از امکانات مادی حاکمان استفاده کرده و رساله ای را به نام آنان کرده اند. رازى در اين كتاب نه تنها از روش و سيرت علمى خود دفاع كرده، بلكه نشان داده است كه روش عادلانه و سيرت فاضلانه دانشمندان و فيلسوفان در برابر اربابان قدرت و خداوندان مال و مكنت چگونه بايد باشد و رساله سيرت فلسفى، پاسخى گوياست به كسانى كه بزرگان و دانشمندان بزرگ را فقط بهخاطر آنكه از امكانات مادى اميران و حاكمان استفاده كرده و كتاب يا رسالهاى را به نام آنان كردهاند، تشنيع مىكنند. موضوع كتاب، چنانكه ظاهر عنوان آن مىنمايد، تنها شرح آراى اخلاقى محمد بن زكرياى رازى نيست، بلكه اهميت خاص آن از اين بابت است كه رازى در آن از شخص خود گفتگو مىكند و از سيره خويش و پسنديده بودن آن مدافعه مىنمايد؛ چه اين دانشمند حكيم پس از رسيدن به مراحل شيخوخيت، كسانى را ديده است كه منكر مقام فلسفى او بوده و سيره اخلاقى او را مورد سرزنش و انتقاد قرار مىدادهاند.....
رنگ از ديرباز، همواره به گونههاي مختلف، روان، باور و درون آدمي را باز تابيده است. از طريق شناخت رنگها و چگونگي كاربرد آنها در آثار هنري، ميتوان گوشههايي از شخصيت هنرمند را باز شناخت. در سرودههاي شاعران ايراني، رنگ جلوههاي گوناگون دارد و در شعر كساني چون سهراب سپهري كه شعر و نقاشي را در كنار هم تجربه كردهاند؛ اين عنصر، بيشتر ما را به بررسي فرا ميخواند. در اين مقاله، كاركرد رنگها در «هشت كتاب» سپهري، به ترتيب زمان سرايش، به طور كامل بررسي شده است. اين بررسي نشان ميدهد كه سير ذهني شاعر در شور و احساسات رمانتيك و سطحي، كمكم به سوي نوعي عرفان دروني، گرايش پيدا كرده است.
متنبی از سالی 337ه .ق تا 346 در خدمت سیفالدوله حمدانی بوده و در این مدت در فن رثا مجموعأ شش قصیده گفته است. در پنج مرثیه از این مراثی، هر چند ابیات نغز و نیکو فراوان است ولی بهترین قصایدی نیست که در رثاگفته است. زیرا متنبی بیشتر این قصاید را برای انجام وظیفه گفته نه به حکم احساس و عاطفه و سوز درون. وی در این قصاید به هنر و عقلش بیشتر پناه برده تا دل و احساسش، از همین رو شنونده درآنها احساس سردی میکند. اما باید قصیدهای را که در رثای خوله ساخته است از بقیه قصاید استثنا کنیم؟ زیرا این قصیده را هنکامی گفته که جدایی وی از سیفالدوله به درازاکشیده، شوقش به وی زیاد گشته و حوادثی که برای هر دو پیش آمده، آن دو را به یکدیگر نیازمند ساخته است. وی در این قصیده به عقلش ـ خصوصأ عقل فلسفیاش ـ تکیه نموده و به بسیاری از حکم شایع میان ملتها پناه برده و آنها را در قالبی موجز و دقیق ریخته است به گونهای که به صورت امثال سائره در آمده و در هر زمان و مکان برای تسلیت گفتن صلاحیت دارد.
در این مقاله به مواردی از قبیل: تعریف کنایه، معنای لغوی و اصطلاحی کنایه، مراد از لازم در باب کنایات، اصطلاحات کنایه، اقسام کنایه به اعتبار مکّنی عنه، کنایه تمثیلی و اسباب بلاغت کنایه اشارت رفته، هرکدام از آنها با مثالها و شواهد گوناگون تفسیر شده است.