مقامات و احوال طریقت از آغاز پیدایش تصوف، بنا بر شیوه سلوک فرقههای گوناگون صوفیه تقسیمبندیهایی دارد که گاه هم از جهت تعداد و هم از جهت تقدم و تأخر با هم اختلافهایی دارند. اما تقریباً تمامی فرقهها، توبه را اساس و اولین مرحله سلوک به شمار آوردهاند. مثنوی مولانا نیز از ابتدا که با «نینامه» آغاز میشود، تا انتها که به حکایت ناتمام «دژ هوشربا» سرانجام میپذیرد، قصه جداییها و دوری از نیستان و برانگیختن انسان ـ انسان اسیر در چنبره نفس اماره و حبسگاه خاک ـ در طلب خویش است و سیر استکمالی انسان بدون توبه در ابتدای سلوک میسر نیست. بنابراین مولانا در جایجای مثنوی بنده را به توبه تشویق و تحریک میکند. این مقاله کوششی است در بررسی موضوع «توبه» از نگاه مولانا که پس از مقدمه و نظر تعدادی از مشایخ صوفیه در این مورد، دیدگاه خاص مولانا را در ارتباط با این مقوله پیگیری میکند. منابع مورد استفاده در این پژوهش در درجه نخست آثار مولانا به ویژه «مثنوی» و سپس امهات آثار عرفانی مرتبط با این موضوع است. نوع روش پژوهش در این مقاله عمدتاً تجزیه و تحلیل عقلانی و به صورت کتابخانهای است. نتیجهای که از این پژوهش به دست آمده آن است که: چون مولانا مثنوی را در حالت شور و سماع و مستی میسروده نکات عرفانی، به صورت پراکنده در خلال حکایتهای آن بیان شده است و برای دریافت دیدگاه مولانا در خصوص هر کدام از آنها ناگزیر باید شش دفتر مثنوی را با دقت هر چه تمامتر جستوجو کرد. این پژوهش تلاشی برای تدوین دیدگاه مولانا در زمینه «توبه» به گونهای منظم و منطقی است. با این هدف که پژوهندگان نکات عرفانی مثنوی برای بررسی این مقوله، نیازی به مطالعه تمام مثنوی نداشته باشند.
تذکرةالاولیاء کتابی عرفانی است به نثر ساده و در قسمتهایی مسجع، که در شرح احوال بزرگان اولیاء و مشایخ صوفیه توسط فریدالدین عطار نیشابوری به فارسی نوشته شدهاست. تذکرةالاولیاء کتابی درباره زندگی، حالات، اندیشهها و سخنان عارفان و مشایخِ تصوف است، و به ذکر مکارم اخلاق، مواعظ و سخنان حکمتآمیز صوفیان بزرگ می پردازد.این کتاب مشتمل است بر مقدمه و ۷۲ باب که هر باب به زندگی یک صوفی پرداخته است و در ابتدای هر باب سخنانی مسجع در تمجید و ثنای صوفی بیان شده و سپس سخنان و داستان ها درباره صوفی آورده شده است.نخستین باب به حالات و سخنان جعفر صادق اختصاص یافتهاست، و باب هفتاد و دوم به حسین بن منصور حلاج .
شرح اصطلاحات تصوف، اثر سید صادق گوهرین، در 8 جلد و به زبان فارسی است.نویسنده، مقدمه بسیار مفصلی بر جلد اول کتاب نوشته که در آن درباره تاریخ تصوف و ارتباط آن با اسلام و بهخصوص شیعه و همچنین فرقههای متصوفه و... توضیح میدهد. وی انگیزه اولیه نگارش این اثر را تشویق استادش بدیعالزمان فروزانفر و دیدن خوابی میداند که در آن پیامبر خدا به وی توصیه به این امر کرده است. او درباره طرز تدوین و تنظیم کتاب مینویسد: در جمعآوری اصطلاحات صوفیان، از قدیمترین آثار موجود این طایفه تا قرن هفتم هجری که زمان زندگانی مولانا و آثار گرانبهای او از جمله مثنوی معنوی اوست، بسنده کردم و در این جمعآوری سعی کردم که پیوسته از پرارزشترین متونی که مورد قبول مشایخ این مسلک است استفاده شود. در شرح اصطلاحات، از کتابهای پس از قرن هفتم و همچنین از تفاسیر قرآنی صوفیان و کتب تاریخی و تذکرههای آنان نیز استفاده شده است. نویسنده ذیل هر اصطلاحی عین عبارتی را که پیشوایان صوفیه در آثارشان آوردهاند، بدون کموکاست نقل میکند. سپس برای درک بیشتر مفاهیم بسیاری از اصطلاحات، ذیل عنوان اقوال مشایخ، گفتار پیشوایان معروف این طایفه را میآورد. پس از آن، در حاصل کلام، به شرح و توضیح آنچه در نقل عبارات و کتابها و اقوال مشایخ آورده شده، میپردازد. او سرانجام ذیل عنوان «اما در مثنوی» میکوشد با نقل اشعار مثنوی آنچه را که مولانا در بیان هر اصطلاحی آورده است، نقل کند و شروحی بر آن بنویسد.
بنابر اعتقاد اکثر عرفا، اولين منزل در سلوک طريقت، طلب و شوق انسان براي بازگشت به وطن اصلي خويش است. اين شوق و ميل به بازگشت به اصل خويش به مصداق، کل شيء يرجع الي اصله (هر چيزي به اصل خويش باز ميگردد) نه تنها در انسان، بلکه در تمامي ذرات عالم هستي جريان و سريان دارد. جزوها را رويها سوي کل است بلبلان را عشق با روي گل است (مثنوي، 1/767) آنچه از دريا به دريا ميرود از همانجا کآمد، آن جا ميرود از سر که سيلهاي تيزرو وزتن ما جان عشق آميز رو (مثنوي، 1/772-771) مولوي نيز از همان نخستين ابيات مثنوي (نينامه) سخن خود را با دعوت به گوش فرادادن به درد دلهاي «ني» آغاز ميکند که به سبب دوري از نيستان، شکوه سر ميکند و از آنجا که به اعتقاد اکثر پژوهشگران، تمام مثنوي در هجده بيت «نينامه» خلاصه شده است، مثنوي مولانا به عبارتي، داستان همين شوق و طلب است و بيشتر حکاياتي که مولانا در مثنوي بيان ميکند، به نوعي هدفش بر افروختن شعله «طلب» و اشتياق در دل سالکان راه حق است. اين مقاله کوششي است در بررسي موضوع «طلب» از نگاه مولانا که پس از مقدمه و نظر تعدادي از مشايخ صوفيه در اين مورد، ديدگاه خاص مولانا را در ارتباط با اين مقوله در مثنوي پيگيري ميکند. نوع روش تحقيق در اين مقاله عمدتا تجزيه و تحليل عقلاني و به صورت کتابخانهاي است. نتيجهاي که از اين پژوهش به دست آمده، آن است که: چون مولانا مثنوي را در حالت شور و سماع و مستي ميسروده، نکات عرفاني، به صورت پراکنده در خلال حکايتهاي آن بيان شده است و براي دريافت ديدگاه مولانا در خصوص هر کدام از آنها ناگزير بايد شش دفتر مثنوي را با دقت هر چه تمامتر جست و جو کرد. اين پژوهش تلاشي براي گردآوري و استخراج ديدگاه مولانا در زمينه «طلب» به گونهاي منظم و منطقي است. با اين هدف که پژوهندگان نکات عرفاني مثنوي براي بررسي اين مقوله، نيازي به مطالعه تمام مثنوي نداشته باشند.