هماي مرغ استخوانخوار معروفي است که در راسته شکاريان قرار ميگيرد. شهرت اين پرنده در ادبيات فارسي بر اساس جايگاه اسطورهاي آن است؛ آنچنان که سايه اين پرنده بر سر هر کس ميافتاد او را سعادتمند ميدانستند و حتي وي را پادشاه ميکردند. در علم پرندهشناسي اين پرنده را در خانواده کرکسها قرار دادهاند. هما (هوميا يا هوما يا هوميه و يا هومايه) در اوستا به معناي (خجسته) آمده و در شاهنامه از درفش (هماي پيکر) ياد شده است. همچنين در اوستا از مرغي به نام «مرغ وارغن» نام برده شده، که فر به صورت اين پرنده از پيکر جمشيد جدا گرديده است. مرغ «وارغن» را برخي سيمرغ، برخي پرندهاي از جنس شاهين و برخي به پيروي از (ولف) شاهين و معين هم يکي از معاني هماي را «وارغن» آورده است. مرغ وارغن با سيمرغ افسانهاي خلط شده؛ ولي در حقيقت «مرغ وارغن» همان هماي امروزي است. با وجود اينکه هماي در فرهنگ ايراني پرندهاي مشهور است؛ اما نوشتههاي بسيار اندک و پراکندهاي درباره آن وجود دارد.
کتاب های اوستا عبارتند از:گات ها،یسنا،ویسپرد،پشت ها وندیداد خرده اوستا گات ها دارای 5 بخش است: اهنود،اشتود،سپنتمد،وهوخشتر،وهیشتواپشت. گات ها از کهن ترین و سپنتاترین بخش های اوستاست که از اشوزر تشت به یادگار مانده است.کهن ترین ادبیات هر قومی را سرود یا شعر یا مناجات تشکیل میدهد زیرا مردم میتوانند شعر و ترانه و سرود را به آسانی از بر کنند و به خاطر بسپارند.
برای من شاهنامه به رودی عظیم مانند است که در عین زیبایی و قدرت، آراسته و کامل است و در مسیر طولانی خود تا دریا در هر جایی و در هر چشمی و برای هر گوشی جلوه و جمال و زمزمه ای خاص دارد و برای اندیشمندان، ساختار پیروزی و شکست، امید و نومیدی، زادنها و مردنها، در آن بسیار پرمعنا و تفکرانگیز است، این کتاب شناسنامۀ زندگی پرتلاطم و سرشار از گیر و دار ملت سلحشور ایران است که هرگز نام را به ننگ نفروخته است و پیوسته جان را به پای نام نیک خویش باخته است و فردوسی، استاد بزرگ ادب پارسی و پیر پارسای این سرزمین ایزدی، با بیان جادویی و افسون ساز خود، این روحیات و توانمندی های ملی مردم ما را چنان زنده و پویا و گویا به تماشا گذاشته است که انسان خود را شاهد زندۀ همۀ وقایع می یابد و ... در این فرهنگ تمامی واژهها و نام های شاهنامه بر پایه سرشت و نهاد زبان فارسی به ترتیب الفبا گردآمده است. برای هر اسم معنی و کارکرد آن در شاهنامه به همراه ابیات مرتبط آن تشریح گردیده است. پولاد = از سرداران ایران در روزگار کیقباد پیروز = از فرزندان کاوه ی آهنگر تاجبخش = رستم تاجور = ایرج تهمورس = پسر هوشنگ ، سومین پادشاه نخستین سلسله ی جهان تهمینه = دختر شاه سمنگان و مادر سهراب پسر رستم جاماسپ = وزیر و حکیم و رایزن گشتاسپ و داماد زرتشت جانفروز = از سرداران بهرام چوبینه در جنگ او با خسرو پرویز جریره = همسر سیاوش و مادر فرود و...
سرودههاي قيصر امين پور كه در هشت مجموعه شعري گردآمدهاند، سرودههايي زنده، جاندار و پويا هستند. سرودههايي كه عناصر طبيعت در آنها، زبان به گفتگو باز ميكنند؛ صفات يا حالات انساني به اشيا، پديدههاي طبيعت و مفاهيم انتزاعي رسوخ ميكنند و به گونهاي هم زاد و هم نفس با انسان، ظهوري تشخيص مآبانه دارند. تشخيص يا جاندارپنداري به نوعي با تفكر «كودک پيش عملياتي» هماهنگي دارد. اگر كودک در سنين قبل از هفت سالگي همه چيز را جاندار ميپندارد، در اينجا شاعر در شعر به كودكي خود بازگشت ميكند و تجلي اين بازگشت گاهي به صورت جاندارپنداري يا تشخيص ( personification) متجلي ميشود. نويسندگان اين مقاله با بررسي آرايه تشخيص در سرودههاي قيصر امين پور به اين نتايج دست يافتهاند: 1. يكي از پر كاربردترين آرايهها در سرودههاي قيصر امين پور، آرايه تشخيص است. 2. آرايه تشخيص در سرودههاي قيصر امين پور، بيشتر با آرايه مراعات نظير همراه ميشود. 3. در دو دفتر شعري «به قول پرستو» و «مثل چشمه، مثل رود» شاعر از زندهشدن طبيعت در بهار بهره ميگيرد تا اين ويژگي را به پديدههاي طبيعت نسبت دهد. 4. دو مجموعه شعري «گلها همه آفتاب گردانند» و «تنفس صبح» بيشترين موارد آرايه تشخيص را به خود اختصاص دادهاند. 5. از ميان پديدههاي طبيعت؛ زمين، آسمان و باد؛ و از ميان مفاهيم انتزاعي؛ دل و عشق بيشترين موارد آرايه تشخيص را دارا هستند.
پيشينه اهميت اعداد در پديده تقدس گرايي در انديشه انسانهاي جوامع ابتدايي ريشه دارد. بشر از ديرباز به ويژگي سحرانگيز اعداد معتقد بوده و به همين دليل در طول قرون متمادي به برخي از اعداد تا حد تقدس اهميت داده است؛ اين پديده نه تنها در فرهنگ عامه جوامع بشري بلکه در زمينههاي مختلف ادبيات آنها نيز مجال ظهور و بروز يافته است. ملل مختلف دنيا با توجه به اساطير اوليه تمدنهايشان به اعدادي خاص اهيمت داده و حتي آن را تقديس کردهاند. بدين ترتيب مکاتب مختلفي به وجود آمده است که هر کدام به نوعي بر اساس تقديس عددي خاص به تنظيم ايدئولوژي خود اقدام کردهاند و اين خود بمراتب مجرايي براي ورود برخي اعداد مهم و گاهي مقدس درون ادبيات شده است؛ در اين ميان شاهد انعکاس گسترده اعدادي خاص در حيطه ادبيات پارسي هستيم که بسامد آن به نسبت مقطع زماني و موقعيت جغرافيايي در نوسان است. اين مقاله تلاشي است براي بررسي پيشينه اهميت عدد «سه» و کاربرد آن در ديوان خاقاني.