پيشينه اهميت اعداد در پديده تقدس گرايي در انديشه انسانهاي جوامع ابتدايي ريشه دارد. بشر از ديرباز به ويژگي سحرانگيز اعداد معتقد بوده و به همين دليل در طول قرون متمادي به برخي از اعداد تا حد تقدس اهميت داده است؛ اين پديده نه تنها در فرهنگ عامه جوامع بشري بلکه در زمينههاي مختلف ادبيات آنها نيز مجال ظهور و بروز يافته است. ملل مختلف دنيا با توجه به اساطير اوليه تمدنهايشان به اعدادي خاص اهيمت داده و حتي آن را تقديس کردهاند. بدين ترتيب مکاتب مختلفي به وجود آمده است که هر کدام به نوعي بر اساس تقديس عددي خاص به تنظيم ايدئولوژي خود اقدام کردهاند و اين خود بمراتب مجرايي براي ورود برخي اعداد مهم و گاهي مقدس درون ادبيات شده است؛ در اين ميان شاهد انعکاس گسترده اعدادي خاص در حيطه ادبيات پارسي هستيم که بسامد آن به نسبت مقطع زماني و موقعيت جغرافيايي در نوسان است. اين مقاله تلاشي است براي بررسي پيشينه اهميت عدد «سه» و کاربرد آن در ديوان خاقاني.
نهضت رمانتیک در حوالی ایامی که در آلمان و انگلستان پایان میپذیرفت در فرانسه آغاز شد. نیم قرن گذشت تا افکار «روسو» که از فرانسه صادر شده بود از نو تحت عناوین و اسامی دیگری به کشور وارد شد. افکار روسو در قالب انقلاب شکل پذیرفت و عملی شد. دگرگونیها و تکانهای خفیف، مانند انقلاب ژوئیه 1830، معمولاً به حال ادبیات سودمندند لیکن زمین لرزههای اجتماعی مانند انقلابهای اساسی مایهی تباهی و موجب مرگ آنند. گیوتین از هیچ نظر گاهی، راست یا چپ، الهام بخش نیست. بعلاوه، جمهوری، دیرکتوار، امپراطوری، همه مانند خود ناپلئون منعکس کنندهی نوعی ذوق کلاسیک بودند، اگرچه ناپلئون را در مقام یک جهانگشا و با نقش ویژه و ستارهاش میتوان یکی دیگر از رمانتیکها به شمار آورد لیکن بدیهی است که در این زمینه از همه افراطیتر و خانه براندازتر بود. باز، اگرچه در انگلستان و آلمان روح رمانتیسیسم میبایست فقط بر کلاسیسمی غلبه کند که تا حد بسیار زیادی از فرانسه تقلید شده بود و هرگز در جنگلهای آلمان و مه و هوای مه آلود انگلستان احساس راحتی و خانه خدایی نمیکرد در فرانسه ناگزیر بود علیه ارتش منظم کلاسیسم که در باروی مرکزی خود، پاریس، موضع گرفته بود پیکار کند؛ و در نخستین شب نمایش ارنانی هوگو چنین پیکاری را آغاز کرد. و درست چنانکه از جنگلهای زیبای آلمان و مه و هوای مه آلودهی انگلستان در فرانسه نشانی نبود عناصر اصلی و اساسی رمانتیسیسم انگلستان و آلمان نیز راه به جنوب نبرد و فرسنگها از تاکستانهای سواحل مدیترانه به دور افتاد؛ و اگرچه نهضت رمانتیک فرانسه تا حدود زیادی مدیون رمانتیسیسم آلمان - که آثارش به شیوایی بسیار توسط مادام «دواستال» ترجمه و تفسیر شد - و رمانتیسیسم انگلیس بود که نفوذ آن از طریق آثار شکسپیر اعمال میشد (که یکی از گروههای هنری انگلیس در 1827 در تئاتر ادئون به روی صحنهشان آورد) با این حال از این هر دو متمایز بود و خصوصیات ویژهی خود را داشت...
خاقانی شروانی از جمله شاعرانی است که علم را در شعر تجلی داده است و با پزشکی رایج آن دوران الفتی داشته است؛ چنانکه نام برخی از داروها و شیوه مصرف آنها، اصطلاحات پزشکی، گیاهان دارویی، بیماریها و درمان آنها و راه شناخت و گریز عدم ابتلای به بعضی امراض را یادآور شده است. در این کتاب کوشیده شده افزون بر نمایاندن بیماریها و داروها و درمانهایی که در آثار نظم خاقانی به کار رفتهاند و همچنین آوردن معادلهای امروزی اسامی بعضی از بیماریهای رایج در طب سنتی، به شرح و توضیح پارهای از بیماریها و دواها و اصطلاحات و درمانهایی که در شعر خاقانی به آنها اشاره شده است با استناد به شواهد شعری به ذکر تعریف و سبب و علاج بیماریها و خواص داروها پرداخته شود. همچنین شرح مختصری درباره پزشکانی که خاقانی به آنها در شعرش اشاره کرده، بیان شده است.
نهضت بازگشت ادبي در نيمه دوم قرن دوازدهم به همت و اشارت شاعراني از قبيل مشتاق (ف 1165 ق) و شعله اصفهاني (ف 1160 ق) پديد آمد. انگيزه بنيانگذاران نهضت بازگشت، احياي شعر فارسي و نجات دادن آن از انحطاط و ابتذال سبک هندي بود. با اين همه، پيشنهاد سخنوران اصفهان تنها در ايران مورد استقبال واقع شد و در ساير حوزههاي زبان و ادبيات فارسي نظير هند، افغانستان و سرزمينهاي فرارود اقبالي نيافت، اما حرکتي شبيه به بازگشت ادبي پس از شکست جنبش مشروطهخواهي در افغانستان، در اين کشور روي داد که باعث شد تا درونمايه و مضامين شعري که تحت تاثير مشروطهخواهي به سمت نوگرايي رفته بود، دوباره به حال و هواي سبک هندي رجعت نمايد. اين پژوهش ميکوشد، ضمن تشريح فضاي کلي شعر و شاعري در افغانستان، مقارن با ظهور نهضت بازگشت ادبي، دلايل عدم اقبال به جريان بازگشت ادبي در اين کشور را مورد بررسي قرار دهد و زمينههاي سياسي ـ اجتماعي رجعت به سبک هندي، پس از شکست مشروطيت در افغانستان را تبيين نمايد.
حرکت از اساسيترين مولفههاي شعر حماسي است. فردوسي در شاهنامه با استفاده بجا از کلمات، وزن، عناصر حرکتي و تصاوير گوناگون مرتبط با حرکت مهارت خود را در توصيف حالات و عواطف شخصيتهاي شاهنامه در موقعيتها و صحنههاي مختلف رزمي ـ حماسي و بزمي ـ غنايي به نمايش گذاشته است. زمان و مکان در شاهنامه اغلب ذهني و دروني است تا واقعي و کمي و طبعا حرکت نيز تابع اين شرايط است. واژگان و افعالي که در بيان حرکات، بخصوص در صحنههاي نبرد به کار رفته است، اغلب پويا و متحرک هستند. در ساختمان اين نوع کلمات از واجهايي که شدت و صلابت را القا ميکند، استفاده شده است تا جنبش و حرکت را بيشتر به مخاطب منتقل کند. برعکس، واژههايي که در صحنههاي بزمي و عاطفي به کار رفته انتقالدهنده حالات نرم و لطيف روحي است. صور خيال و عناصر داستاني همچون طرح، نقشه، توصيف و ... نيز در ايجاد پويايي يا ايستايي حرکات و اعمال شخصيتها در موقعيتهاي مختلف دخيلاند. هرچند قسمت عمدهاي از تحرک کلام در شاهنامه مديون لحن حماسي آن است که حتي در موقعيتهاي عاطفي نيز تغييري نميپذيرد. گاهي معاني دروني کلمات نيز حرکات بيروني را تفسير و توجيه ميکنند، مانند کلمه «اژدها» که حالت جنبش و پيچ و تاب آن بيانگر حرکت پر پيچ و خم نيزه و شمشير است.