در این مقاله «نامه سران تگیناباد به امیر مسعود» از تاریخ بیهقی به عنوان نمونهای از نثر برجسته ادب فارسی، با رویکرد معنیشناسی کاربردی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. با این رویکرد در واقع توانش ارتباطی متن، یعنی دانش زبانی نویسنده، شامل دانش قواعد زبانی و چگونگی کاربرد آن قواعد متناسب با موقعیت های گوناگون ارتباطی بررسی و تفسیر میشود. این پژوهش با هدف تبیین ظرفیتهای زبانی و نشان دادن هنر نویسنده برای برقراری یک ارتباط موفق و اقناع هنری شکل گرفته است. به این منظور کنشهای گفتاری و ویژگیهای متنمحور و کاربردمحور متن، از طریق طرح بافت موقعیتی، شاخصها، جایگزینها و شناختهها در کنار همه عناصر زنجیرهای و زبرزنجیری موثر در معنا مورد دقت نظر قرار گرفته است.
در اين پژوهش ميزان و نوع حذفهاي انجام شده در گزارشهاي فوتبال سيما را بررسي کردهايم. نخست پيکرهاي متشکل از پانزده دقيقه پاياني دوازده گزارش فوتبال سيما ـ که چهار گزارشگر برجسته ارائه کردهاند ـ فراهم آمده و سپس ميزان و نوع واحدهاي حذف شده برپايه نگرش صفوي (1390) بررسي شده است. از سوي ديگر، نگارندگان سعي کردهاند بر اساس الگوي هليدي و حسن (1976) نوع مقوله زباني واحدهاي حذف شده را نيز بررسي کنند. در اين پژوهش، چهار نوع حذف طبقهبندي شده است: حذفي که به ابهام معنايي ميانجامد، حذفي که در ارتباط خللي ايجاد نميکند و ازنظر صفوي، کاهش معنايي به شمار ميآيد، حذفي که تمايز زبان گفتار و نوشتار را مشخص ميکند و حذف عناصر اختياري زبان. پژوهش حاضر نشان ميدهد بيش از نيمي از واحدهاي حذف شده خللي در ارتباط ايجاد نميکند و به نوعي، بر اساس ويژگيهاي گزارش فوتبال، کاهش معنايي تلقي ميشود. از سوي ديگر، بررسي انواع حذف به لحاظ ويژگيهاي نحوي نشان ميدهد نوع حذفهاي صورت گرفته با سه نوع حذف مورد نظر هليدي و حسن يعني حذف گروه فعلي، حذف گروه اسمي و حذف گروهبندي متفاوت است و انواع ديگري را نيز دربرميگيرد. از يافتههاي ديگر پژوهش اين است که رويکرد سنتي به حذف که حذف را به قرينه لفظي و معنوي تقسيم ميکند نميتواند حذفهاي رخ داده در گزارشهاي فوتبال سيما را توجيه کند. نتايج پژوهش ضمن اينکه فراواني و انواع حذف در گزارشهاي فوتبال را مشخص ميکند، نارسايي رويکرد سنتي به اين مقوله را نيز مينماياند.
اصطلاح مقامه به گونهاي از نثر فني و مسجع كه دربردارنده روايات، فكاهيات، نكات ادبي و... است، اطلاق ميگردد. درباره نثر فني و اسلوب نگارش مقامات پژوهشهاي بسياري صورت گرفته است؛ ولي منتقدان و پژوهشگران زبان و ادبيات عربي و فارسي به كنشهاي گفتاري آن توجهي ننمودهاند. مقامه «في السكباج» نوشته قاضي حميدالدين بلخي است. شباهت زياد ميان مقامه «في السكباج» و مقامه «المضيريه» از كتاب مقامات بديع الزمان همداني سبب شده است كه عدهاي آن را ترجمه مقامه المضيريه بديع الزمان معرفي كنند. هدف در اين مقاله رد اين نظريه است. بدين منظور با استفاده از نظريه كنشهاي گفتاري به مقايسه ميان اين دو مقامه پرداختيم و به اين نتيجه رسيديم كه مقامه في السكباج تقليد صرف از مقامه مضيريه نيست؛ بلكه قاضي حميدالدين با گسترش حجم روايت خويش و با بهرهگيري بيشتر و متنوعتر از كنشهاي گفتاري زبان موفق شده است كه روايتي پوياتر از روايت بديع الزمان همداني به مخاطبان فارسيزبان ارائه دهد.
یکی از انواع انسجام واژگانی، باهم آییها هستند که به عنوان صورتهای زبانی از مهمترین مشخصههای هر زبان به شمار میروند و با واژهشناسی و معناشناسی ارتباط ناگسستنی دارند. بررسی باهم آییها در آثار شاعران و نویسندگان پهنه ادب فارسی، امری قابل توجه است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی خمسه نظامی از منظر باهم آییها است. یافتههای این تحقیق نشان میدهدکه باهم آییها درخمسه نظامی بر سه نوع هستند: باهم آییهایی که در آنها میان واژههای هم آیند، روابط مفهومی وجود دارد. انواع این روابط مفهومی عبارتاند از: ترادف معنایی، تضاد و تقابل و شمول معنایی. نوع دیگر، باهم آییهایی هستند که از ترکیب اسم و صفت به وجود میآیند و در آخر، باهم آییهای تلمیحی میباشند که خود بر دو قسم هستند: باهم آییهای ملهَم از قرآن و باهم آییهای اساطیری. بررسی با هم آییها در خمسه نظامی میتواند گامی در راستای شناخت بیش ازپیش زبان این شاعر نامیِ قرون پنجم و ششم هجری به شمار رود. این مطلب میتواند تأییدی بر انسجام، استواری و پختگی زبان نظامی درنظر گرفته شود.
کلمات بر پیشبرد هرچه بهتر گفتگو تأثیر میگذارند. اهمیت نشانههای بازخوردی در زمان فقدان آنها فهمیده میشود. اگر نشانههای بازخوردی نابهجا بهکار رود، در روند گفتگو اختلال ایجاد میکند، پس چشم پوشیدن از آنها در تحلیل گفتگوها باعث نادیده گرفتن بخش مهمی از تعاملات روزانه میشود. در این مقاله این نشانهها از نظر صورت، معنا، درجه تأثیر و خصوصیات زبرزنجیری مؤثر در معنا مورد بررسی قرار میگیرند.