قبل از ظهور زرتشت، آریاییها الهههای متعدد داشتند؛ دیوان پروردگاران مشترک بین اقوام هند و ایرانی بودند. اما پس از جدایی ایرانیان از هندوان، پروردگاران مشترک قدیم یعنی دیوها که مورد پرستش هندوان بودند، نزد ایرانیان، اهریمنان خوانده شدند. در آیین زردشت تعداد دیوان بسیار است. هفت دیو در مقابل هفت امشاسپندان قرار دارند. اهریمن برای مبارزه با اهورامزدا شش دیو میآفریند. اولین دیو، «اکومنه» نام دارد؛ به معنی بدنهاد و بدسرشت. این دیو را اهریمن در مقابل «وهومنه» یا «بهمن» آفرید. به نظر محققان اکومنه دیو همان اکوان دیو است که رستم در شاهنامه فردوسی با او مبارزه میکند و او را از پای درمیآورد. در این پژوهش دیو از دیدگاه عرفانی آن مورد بررسی قرار نگرفته است، زیرا پرداختن به آن به مجالی فراخ تر نیاز دارد.
کتاب اساطیر یونان اثری است از ف. ژیران به ترجمه دکتر ابوالقاسم اسماعیل پور و چاپ انتشارات مکتوب. کتاب حاضر به معرفی اسطوره های یونانی که موجوداتی فرازمینی با ویژگی های شگفت آور بودند می پردازد و تحلیلی از تاثیراتی که این اسطوره ها بر فرهنگ بشری و ادب و هنر یونان و جهان برجای گذاشته اند ارائه می دهد. “اساطیر یونان” مطالبی درباره چگونگی پیدایش ایزدان و اطلاعاتی پیرامون ایزدان زمین، ایزدان قهرمان و اسطوره هایی چون آتنا، هرا، آپولن، هرمس، آرس، آفرودیت، پوزئیدون، ایزدبانوی جهان زیرین و… در اختیار می گذارد و داستان ها و افسانه هایی را که پیرامون آن ها وجود دارد ارائه می دهد.
رامایانا، صحیفه مقدس هندوان شمرده میشود. همانطور که در خانه هر ایرانی، یک مجلد از دیوان حافظ وجود دارد، خانه هیچ هندو مسلکی نیست که نتوان کتاب رامایانا، یا نقش و نگاری از این اسطوره را در آن مشاهده کرد. این کتاب برای هندوها، هم به منزله اثری آسمانی و مقدس محسوب شده و هم اثری ادبی و عاشقانه و در عین حال اخلاقی، که بیانگر تاریخ و تمدن هند باستان است و دربردارنده شکوه حماسههای این دیار در هزاران سال پیش. ترجمه منظوم فارسی ملا مسیح پانیپتی از این شاهکار، خود شاهکار دیگری بوده که شایسته معرفی به جامعه ادبی جهان، بویژه فارسی زبانان است. رامایانا، داستانِ عشق رام و سیتا در ادبیات هند همان قدر ارج و شهرت دارد که لیلی و مجنون در ادب عرب و فرهاد و شیرین در ادب پارسی. حتی اگر بیشتر دقیق شویم، در مییابیم که اشتهار و ارزشِ این قصه، بسی بیشتر از همتایان ایرانی و عربی خویش است.
یکی از شاخههای علوم اسلامی، که در میان مسلمانان در دورههایی، رشد فزایندهای داشته و ذهن بسیاری از دانشمندان اسلامی را به خود مشغول کرده، علم کلام و یا اصطلاحا فلسفه اسلامی بوده است. یکی از مباحث علم کلام، جسم پنداشتن خدا و مساله عرش و استوا است. هدف این پژوهش، پاسخ به این پرسش است که دیدگاه کلامی سنایی در این باره بویژه، عرش و استوا با دیدگاه فرقههای کلامی چه تفاوتی دارد. از این رو ضمن تعریف لغوی و اصطلاحی این دو واژه، پیشینه تاریخی آنها در بین فرق مختلف کلامی مورد و اکاوی قرار گرفته و وجود اشتراک و افتراق دیدگاه سنایی با دیگر متکلمان، بررسی شده است.
ابوالقاسم قشيري (465-376 ه) يکي از بزرگترين عارفانان و عالمان قرن پنجم هجري قمري است. او در ميدانهاي علم و معرفت روزگار خود، سرآمد اقران بود. آثار فراواني که از او برجاي مانده گواه اين است که نه تنها در سلوک عرفاني و حکمت عملي، بلکه در حديث و تفسير و فقه و کلام هم از توانمندي زايدالوصفي برخوردار بوده است. يکي از دغدغههاي قشيري بر اساس آنچه که از منابع مختلف گزارش شده، انديشههاي کلامي است. به نظر ميرسد باورهاي کلامي قشيري در بازخواني انديشههاي او، همخواني و تطابق بيشتري با کلام اشعري داشته باشد. اين مساله را ميتوان در آثار او به وضوح مشاهده کرد. در رساله قشيريه، تفسير لطايف الاشارات، نامه شکايت اهل سنت و قصيده الصوفيه آشکارا منظومه فکري قشيري آمده است. نگارنده در اين مقاله که به روش کتابخانهاي صورت گرفته در پي آن است تا با مراجعه به آثار مذکور هر چه بيشتر به انديشههاي قشيري وضوح ببخشد. نتيجهاي که از مقاله گرفته ميشود حاکي از آن است که آراء قشيري بجز مساله صفات خبريه و راه شناخت خداوند همان آراء ابوالحسن اشعري است.