تاق بستان نام محلی است در شمال شرق کرمانشاه که به دلیل نقشبرجستههای ارزشمند باقیمانده از عصر ساسانی شهرتی جهانی پیدا کرده است. در این محل دو تاق وجود دارد که در مجموع، در آنها و دیواره کنارشان شش نقش برجسته حک شده است. در تاق بزرگتر چهار نقش وجود دارد که پادشاه ساسانی را در موقعیتهای مختلف نشان میدهد. اغلب متون تاریخی، جغرافیایی و سفرنامهای کهن، این نقوش را متعلق به خسرو پرویز، همسرش، شیرین و اسب مشهورش، شبدیز دانستهاند و باستانشناسان معاصر هم علیرغم تحقیقات گستردهای که در مورد این نقوش به عمل آوردهاند، به دیدگاه واحد و مشترکی دست نیافته و آنها را به پادشاهان مختلفی چون خسرو پرویز، اردشیر سوم و پیروز اول نسبت دادهاند. اما اغلب آنها موضوع نقش اصلی موجود در دیواره انتهای تاق بزرگ را مراسم تاجگذاری پادشاه یا تاج ستانی و گرفتن حلقه قدرت از اهورامزدا ذکر کردهاند. ما در این مقاله تلاش میکنیم تا بر اساس روایات موجود در متون مختلف در باب دوران پادشاهی پیروز اول، روشن کنیم که اولا این روایات، دیدگاه ناظر بر انتساب نقوش به پیروز اول را تأیید میکنند، و ثانیا برخلاف نظراتی که تاکنون ارایه شده است، این نقوش ارتباطی به مراسم تاجگذاری شاه یا تاجستانی و گرفتن حلقه قدرت از اهورامزدا ندارند بلکه به مناسبت جشن آبریزگان و برای نشان دادن پیوند محکم پیروز با اهورامزدا و آناهیتا پدید آمدهاند.
در این کتاب، به جای واژه اوستا از واژه آویستا استفاده شده است. انگیزه این کار به باور نویسنده آن است که واژه اوستا به معنی بیدانشی است و درخور کتاب دینی زرتشت نمیباشد که نمودار فرهنگ و دانش است؛ ولی واژه آویستا به معنی دانش یا دانستنی است و نمودار آن چنان کتابی است که بر پایه فرهنگ و دانش باشد. در این کتاب در هجده گفتار درباره دین باستانی ایرانیان و آموزههای آنها مطالبی ارائه شده است؛ برخی از عناوین کتاب عبارتند از: پیشینه خداپرستی ایرانیان، پرستش گروه پروردگاران، راه زرتشت، اهورامزدا، گردش زمین، کشتن اسب و گاو و گوسفند، فرشته نفرین، پناه جستن زرتشت و .... .
اَناهیتا، اَناهید، ناهید با نام کامل اَرِدوی سورا اَناهیتا ایزدبانوی آبها در اساطیر ایران است که قدمت ستایش او به دوره پیش از زردشت میرسد. اَناهیتا، در آغاز، نام رودخانهای مقدس بوده سپس شخصیت خدایی یافته است. sura و مونث آن sura، جزئی از نام کامل این ایزبانو، به معنای «نیرومند» و «پرزور» است و آن است صفتی که به رودخانهای پُرآب و تند و تیز داده میشد. سومین لقب و مشهورترین لقب این ایزدبانو، اناهیتا به معنی «پاک و بیآلایش» همانند خود آب، که در کتیبه اردشیر دوم هخامنشی و در بسیاری از متنها آمده، ظاهراً در زمان هخامنشیان بر نام او افزوده شده است. نام این ایزدبانو چنان با آب پیوند خورده که رابطه او با آتش غالباً فراموش گشته است. اما ستایش اناهیتا و ستایش آتش ارتباط عجیبی با هم دارند. اناهیتا درست در زمان شاهنشاهی اردشیر دوم هخامنشی ناگهان مورد توجه قرار میگیرد و در همان زمان، آتشکدهای به او اختصاص مییابد. در این مقاله کوشش میشود ارتباط اناهیتا، ایزدبانوی آبها، با آیینهای ستایش آتش و آتشکدهها بررسی شود.
با توجه به اينکه ارتباط خاطرات در لايههاي پيش گفتاري ذهن با تداعي برقرار ميشود، يکي از شيوههايي که در نمايش ذهنيات شخصيتها مورد استفاده نويسندگان قرار ميگيرد، استفاده از تداعي است تا به وسيله آن بتوانند بين جهان عيني و جهان ذهني شخصيتها ارتباط برقرار، و سيلان مداوم ذهن از خاطره و ذهنيتي به خاطره و ذهنيتي ديگر و از تصويري به تصوير ديگر را ترسيم و توجيه کنند. مساله اساسي اين مقاله بررسي تداعي و ويژگيهاي آن در لايههاي پيش گفتاري ذهن و کيفيت آن در داستانهاي جريان سيال ذهن و تطابق آن با ساز و کارهاي ذهن است. به اين منظور ابتدا تداعي و قوانين حاکم بر آن بيان، و اهميت تداعي در روايت اين گونه رمانها و تفاوت آن با «بازيابي» تبيين شده است. در ادامه، نحوه ارايه ذهنيات در شيوههاي مختلف روايت با ذکر نمونههايي از اين رمانها مورد بررسي قرار گرفته است. نتايج اين بررسي در رمانهاي موفق جريان سيال ذهن نشان ميدهد که در ميان شيوههاي مختلف روايت، شيوه تکگويي دروني بيش از ساير شيوهها تداعيها را در خود شکل ميدهد و با تداعيهاي فراوان گسترش مييابد. علاوه بر اين، استفاده از بازيابي خاطرات و ذهنيات در تکگويي دروني به دليل تناقض با ماهيت لايههاي پيش گفتاري ذهن، ضعف شيوه به شمار ميرود.
اسطوره، به عنوان گونهای نگاه به جهان، ریشه در اعماق ذهنِ بشر و دوره پرستش ربالنوعها دارد. شکلگیری این نوع نگاه به مرورِ زمان و با گذشت سالیان دراز صورت میگیرد. به همین علّت اساطیر با فرهنگ اقوام گره میخورند. این ارتباط و گرهخوردگی باعث میشود که اسطوره در طول تاریخ دائماً بازتولید شود. یکی از اصلیترین جایگاههای این بازتولید آثار ادبی و هنری است. در این آثار، بازتولید گاه آگاهانه است و گاه ناآگاهانه؛ گاه به صورت مستقیم و با همان شکل است و گاه با جرح و تعدیل و به شکلهای مختلف. اسطوره گاه در برخورد با تاریخ برای ادامه حیات خود به لایههای ژرفترِ متون پناه میبرد. این پژوهش بر آن است تا چگونگی و چرایی بازتولید ایزدبانوی "آناهیتا" را در منظومۀ "خسرو و شیرین" نظامی نشاندهد. به نظر میرسد ایزدبانوی آناهیتا از طریق ادبیات عامّه در شخصیت "شیرین" و "شکرِ" نظامی تبلّور یافته و به حیات خود در کالبَدی جدید ادامه داده است.