در بخش نخست کتاب، "ادبیات داستانی" در گستره تاریخ، اسطوره، افسانه، رمانس و رمان به اختصار شرح و تبیین میگردد، سپس مقوله ورود رمان و داستان کوتاه به ادبیات فارسی، با ترجمهها سفرنامههای خیالی، مقالات شبه داستان و رمانهای تاریخی بازگو میگردد .بخش بعدی کتاب مربوط به "پیشگامان انواع جدید داستانی" است که با معرفی کوتاه جمالزاده و مشفق کاظمی پی گرفته میشود . نویسنده در مبحث "نسل اول داستان نویسان" از هدایت، علوی و چوبک و از مختصات آثارشان یاد میکند و در بخش "گروه دوم از نسل اول داستان نویسان" و ویژگیهای داستان نویسی حجازی، دشتی، نفیسی و جواد فاضل را به اختصار برمیشمارد .مباحث بعدی کتاب که شامل ارزیابی کوتاه آثار نویسندگان فارسی است به این موضوعات و شخصیتها اختصاص مییابد : "نسل دوم داستان نویسان :دانشور، آل احمد و گلستان"، "ادامه داستان نویسان نسل دوم :بهآذین و پرویزی"، "رمان تاریخیی مستعان، مسرور، مدرس، سردادور، میمندی نژاد، مطیعی، امیر عشیری، آرین نژاد و آشتیانی"، "نسل سوم داستان نویسان :صادقی، ساعدی، افغانی و مدرسی"، "نسل چهارم داستان نویسان :گلشیری، میرصادقی، فصیح، شهدادی، و ایرانی"، "ادبیات اقلیمی یا داستان نویسی روستا"، "ادامه نویسندگان ادبیات روستا :فقیری، بهرنگی و درویشیان"، "نثر علمی ادبی"، "نمایشنامه نویسی"، "نمایشنامه نویسی در دورههای بعد"، و "ترجمه از زبانهای اروپایی" .
دکتر صلاح الدین منجّد از محققان دانشمند و پرکار عرب است که در محافل علمى و ادبى به خوبى شناخته شده و آثار مطبوع وى چه مؤلفات شخصى و چه کتبى که به تصحیح و تحقیق وى منتشر شده، فراوان است. دکتر منجد اهل سوریه بوده که سالها در قاهره اداره قسمت نسخههاى خطى اتحادیه عرب را بر عهده داشته است. این رساله (ترجمه فارسی) نام اصلی اش قواعد تحقیق المخطوطات است که به زبانهاى گوناگونى ترجمه و در آن، حدود کار تصحیح و تحقیق به دقت تعیین شده و تمام نکاتى را که هر محقق باید در کار تصحیح رعایت کند، آشکارا و با ذکر مثال بیان گردیده است.
محور و پايه داستانپردازي مولانا گفتگوست. در بيان چارچوب هر داستان مثنوي، محور و مدار ارتباط، که همانا انتقال مفهومي از ذهني به ذهن ديگر است، گفتگوي شخصيتهاست که شالوده و ساختمان حکايتها را ميسازد؛ اما مولانا در بسياري از داستانها از نوع ارتباط ديگري هم بخوبي بهره برده است که در علوم ارتباطات و جامعهشناسي امروز از آن به «ارتباطات غيرکلامي» تعبير ميکنند. اينکه چرا وي در بيابان نکاتي دقيق و عميق به يکباره به اين ابزار رو ميآورد، نشاندهنده اين نکته است که او از تفاوتها و شباهتهاي ارتباطات کلامي و غيرکلامي آگاهي کامل داشته است؛ قابل اعتمادتربودن، استمرار بيشتر داشتن، چند کانالي بودن، مرتبط بودن با فرهنگ، نمادين بودن آن و در عين حال، قاعدهمند بودن ارتباطات غيرکلامي و بويژه جلوگيري کردن از سوء برداشتهايي که غالبا در ارتباطات کلامي رخ ميد هد از جمله عوامل موثر بسيار مهمي است که مولانا را مخصوصا در مواقعي خاص ـ که در مقابله بدان پرداخته ميشود ـ به بهرهگيري از اين شيوه علمي وا ميدارد. در اين مقاله با بهرهگيري از منابع علمي ابتدا منظور از اين اصطلاح، اصول ارتباطات غيرکلامي، ويژگيهاي آن، شباهتها و تفاوتهاي آن با ارتباطات کلامي باز شناسانده ميشود. سپس چگونگي استفاده مولانا از اين ابزار ارتباطي در مثنوي و بويژه در داستانپردازي آن بازگو ميشود. همچني اين نکته مورد دقت نظر قرار ميگيرد که در چه مواردي اين شيوه ارتباط، بيشتر و بهتر توانسته است پاسخگوي بيان مفاهيم ذهني مولانا براي مخاطبان او باشد و بيشترين تکيه او در اين زمينه شامل چه مواردي بوده است. بيان مصداقها و نمونههاي شعري تا اندازه زيادي اين الگوي ساختاري داستانپردازي مولانا را روشنتر خواهد کرد. سرانجام در پايان مقاله به نتيجهگيري پرداخته ميشود.
"راز " يكي از اصطلاحات و مضامين عرفاني فارسي است كه در غالب آثار عارفان، تحت عنوان سرّ، درباره آن مطالبي مطرح شده است. مولانا در مثنوي، اين مفهوم را متناسب با ديدگاه و انديشهخود درعرصهاي گسترده، به گونههاي مختلف بكار برده كه از جمله آنها، بصورت عادّي و معناي لغوي است امّا در ضمن بيان مضامين دقيق و لطيف عرفاني، مولانا گهگاه، اسرار و راز هايي را بيان ميكند كه با صٍرف جستجوي واژه راز، نميتوان به آن مفاهيم دست يافت؛ بلكه با ديدي عميقتر و دقيقتر بايد به عمق انديشه مولانا راه پيدا كرد. دراين مقاله، ضمن بيان برخي از كاربردهاي مفهوم راز در معناي لغوي، گوشهاي از مضامين لطيف عرفاني نيز باز نموده شده است.