هدف این مقاله، این است که به یاری چهار مقوله نشانه، ساخت، نقش و ارزش به چهار معیار در شناخت معانی اولیه زبانشناختی فهم و تاویل متن دست یابیم که عبارت است از: معیارهای نشانهای، ساختاری، نقش و ارزش. بر اساس این معیارها به این نتایج میتوان اشاره کرد: 1ـ بر پایه معیار نشانهای، نشانههای زبانی و دلالت اختیاری و ثابت لفظ بر معنا در انتقال پیام به مخاطب در اثر زبانی و نشانههای ادبی و دلالت انگیختهای و ناپایدار و غیر ثابت در پیوند بین نشانه و معنا در اثر ادبی مطرح است. 2ـ بر پایه معیار ساختی، تاثیر ساخت و روابط دستوری در شکلگیری پیام در اثر زبانی و عدم تاثیر ساختها و روابط در شکلگیری پیام در زبان ادبی جلوه میکند. 3ـ بر پایه معیار نقشی، ابلاغ معنا در اثر زبانی و القای معنا در اثر ادبی صورت میپذیرد. 4ـ بر پایه معیار ارزشی، پیوند اثر زبانی با مصداقهای عینی و پیوند پیام اثر ادبی با جهان درون متنی مطرح میشود. همچنین در این مقاله این نتایج به دست آمده است: الف) به یاری پژوهشی علمی و جامع و به کمک مطالعات زبانی، دانش نشانهشناسی و معیارهای علمی یاد شده، میتوان به اصول و مبانی فهم متن دست یافت. ب) آشنایی با مقتضیات ساختار دلالتی در فهم متن ایجاب میکند به ساختارهای زبانی، جنبههای زیباشناختی متن و بافت موقعیتی اثر دست یابیم. ج) بدون توجه به مباحثی مانند نظریه ارتباطی زبان و معیارهای نشانهای، ساختاری، نقشی و ارزشی، نقد و تحلیل متون ادبی و جنبههای تاویلپذیر آن تقریبا دشوار است. د) معنایی که به کمک روابط دستوری، نشانههای زبانی و ساختهای زبانی متنهای ادبی به دست میآید، پذیرفتنی نیست. ه) در اثر زبانی با «ابلاغ معنا» و در اثر ادبی با «القای معنا» سرو کار داریم. و) به نظر میرسد ابزار اصلی آفرینش شعر، هنجارگریزی معنایی است.
نویسنده این کتاب به صراحت اقرار میکند که مشروعیت آن بیشتر از هر چیزی از اثر مشهور دانیل کالاهان با عنوان "پنجاه فیلسوف کلیدی" (۱۹۸۷) الهام گرفته است. اگرچه تفاوتهای معینی این اثر را از سایر آثار مشابه متمایز میسازد؛ کالاهان باید فیلسوفانی را در طول تاریخ فلسفه انتخاب میکرد که نیز به عنوان شخصیتهایی شناختهشده در میان عموم مردم بودند، مثل فیگورهایی چون افلاطون و هابز یا سارتر. با این حال، انتخاب جان لچز فیلسوفان معاصری که گاه هنوز تا شهرت فاصله داشتند بود. به علاوه، سوال تکراری در مورد تشکیل مجموعه "پنجاه متفکر کلیدی" بیش از سایر آثار مشابه مطرح شد: آیا توافقی در مورد انتخاب متفکران و فیلسوفان وجود دارد که بعضی از آنها هنوز هم در زمان تدوین این اثر در دسترسند؟ به عبارت دیگر، آیا در واقع اسامی مهمترین فلاسفه معاصر در این لیست محل دارند یا میتوان اسامی دیگری را نیز در نظر گرفت؟ این چالش خود باعث جایگزین شدن اسامی چون آگامبن، بادیو، برگسون، باتلر، دریدا، هایدگر، هوسل، ماتراورز، ویریلیو و ژیژک در ویرایش دوم این کتاب شده است. از دیدگاه نویسنده، مبنای کار او نیز در انتخابهای روشنکننده و آموزندهٔ آثار بوده است. لچز پنجاه متفکر کلیدی معاصر را در ده گروه تقسیمبندی کرده تا تفکرات آنها را درک کنیم: ساختارگرایی ابتدایی، فنومنولوژی، ساختارگرایی پسااستراکچرالیسم، نشانهشناسی، فمینیسم موج دوم، پسامارکسیسم، مدرنیته، پسامدرنیته و در نهایت تفکرات الهامگرفته از زندگی. امیدواریم این تقسیمبندی به خوانندگان در درک جهتگیریهای فکری متفکران و همچنین درک کلی از معنا و مفهوم این مجموعه کمک کند.
فهرست مقالات این شماره بدین ترتیب است: سخن دانش، نسخ خطی سعدالدین احمد کابلی برهکی انصاری/ پرویز سفرعلی ـ علی زمانی - فاطمه کوپا - فاطمه معینالدینی، ویژگیهای بلاغی و سبکی تاریخ بحیره/ علیرضا صالحی، تحلیل تاثیر و نفوذ زبان ایران باستان بر زبانهای سرزمین پاکستان/ عنبر ذوالفقار- فلیحه زهرا کاظمی- فاطمه سن، طریقت کبرویه همدانیه حسینیه و روابط آن با سرزمین هند/ فاطمه فیاض- محمدرضا ترکی، هجو و انواع آن در شعر دوره مشروطه/ ناصر شیری زاده – زهره الهدادی دستجردی، بررسی دیوان اشعار حسرت مشهدی/ ذوالفقار علی، بررسی و تحلیل تصویرگری اشعار فارسی میرزا غالب دهلوی/ ظفر مصطفی، تحلیل تطبیقی نشانهشناسی اجتماعی در داستانهای «بچههای قالیبافخانه» و «لیدیا»/ شیرزاد طایفی- نعیمه موسوی، ترجمه داستان و رُمانهای فارسیِ معاصر به اردو در پاکستان پس از 1990/ سمیع الله.
دانشگاه تربیت معلم سبزوار به مناسبت چهل و اندی سال کوشش های علمی و اندیشه ورزی استاد دکتر سیدمحمد علوی مقدم همایش نکوداشتی با هدف ارج نهادن به خرد، اندیشه و دل آگاهی در 13 اردیبهشت 1380 برگزار کرد و کیمیای سخن مجموعه مقالاتی است که به همین مناسبت در سه بخش "یادها، خاطره ها و باورها" ، "زبان، ادبیات و نقد ادبی" و "علوم قرآنی، علوم بلاغی و معرفت شناسی" در برابر دیدگان اهل اندیشه، خردمندی و فرهیختگی قرار می گیرد
در پژوهشهای پیشین، کاوش درباره مضمون عیاری و آموزههای جوانمردی و جریانها و شاخههای این آیین اجتماعی ـ سیاسی عموماً بر اثر غلبه گرایش و نگاه نخبهگرای محققان و محوریت و جایگاه ویژه قرآن کریم و متون دینی، بیشتر معطوف به متون عرفانی منثور و گاه منظوم بوده است. روشنگری و بازنمایی ارتباط تنگاتنگ و کهن عیاری و جوانمردی با متون حماسی و نمایاندن آموزههای تعلیمی ـ القایی این جمعیت اخلاقی میتواند گامی نو و جهتساز باشد تا خاستگاه اولیه و ایرانی عیاری را آشکار سازد و برخی برداشتهای نادرست موجود را نیز در این مورد اصلاح نماید. با این چشمانداز نوشتار حاضر کوشیده است نخست مبانی نظری تحقیق را در چهار محور روایتهای حماسی منثور، ادبیات تعلیمی و چیستی و زیرشاخههای آن، پیشینه تاریخی و فراز و فرودهای جوانمردی و عیاری معرفی کند و سپس با رویکرد تطبیقی موردی و گونهشناختی، به تحلیل و توصیف آموزههای تعلیمی ـ القایی عیاران و جوانمردان در دو حماسه منثور سمک عیار و داراب نامه بپردازد. دست آوردهای جستار حاضر، ناگفتهها و ابعادی را آشکار میسازد که پیشتر بدانها توجهی نشده است.