در مقاله حاضر، نگارنده کوشیده است تاجلوههای متنوع اغراق را در مثنوی جلالالدین مولوی مورد بررسی قرار دهد. اغراق یکی از مهمترین ابزارهای بلاغی است که برای آشناییزدایی در متون هنری و ادبی، بسیار مورداستفاده قرار میگیرد، بدین ترتیب که شاعر یا نویسنده برای تاکید توصیف خود با تصرف در انواع صور خیال مانند کنایه، تشبیه، تمثیل، تشخیص و پارادوکس و ... با استفاده از شگردهای مختلف زبانی سعی دارد تا موضوع توصیف خود را به شیوهای مبالغهآمیز بیان کندو آن را از موقعیت عادی و طبیعیاش خارج نماید. در این مقاله انواع اغراقهای به کار رفته در دو دفتر اول و دوم مثنوی بر اساس عنصر اصلی ساختار آنها طبقهبندی شده و بسامد هر گروه به ترتیب درجه اهمیت و کاربردشان ارائه شده است.
کتاب نرگس و زرین دهن اثر هرمان هسه نخستین بار در سال هزار و سیصد پنجاه توسط مترجم توانا سروش حبیبی به فارسی برگردانده شد با نام نرگس و زرین دهن که البته همانطور که بهتر می دانید نام اصلی کتاب نارتسیس و گلدموند است که در سال هزار و نهصد و سی توسط هسه نوشته و نشر یافت. البته می توان گفت یکی از سه اثر برتر کتاب های هرمان هسه است که بدلیل بازگو کردن روابط جنجالیترین کتابش نیز شناخته شد و در فهرست پر مخاطبترین و مشهورترین کتابهای نویسنده محسوب میشود داستان یک گردش دایره وار است و مکان روایت از یک سیکل در ماریابرون شروع و پس از گذر از چند مکان چون روستا، دشت و قصر و صحرا و شهرها و در اخر بازگشت به همان مبدا. و نکته جالبی که نه در این اثر بلکه در کلیه آثار هرمان هسه تکرار میشود ساختار خاص و تکنیکی نویسنده براساس 2 قطبی بودن ساختار است و رو ح و جسم آدمی در سیر داستان در این اختلاف قطب سرگردان می نماید و آدمی را متفکرانه به شرح ماجرا گوش بزنگ می نماید و حقیقتا با دیدی فیلسوفانه به روایت و شرح و توصیف می پردازد.
زمانی که شاه طهماسب پایتخت خود را به قزوین انتقال داد در قزوین طرح باغ سعادت آباد انداخته و عمارات زیادی ساخته شد و به جعفرآباد موسوم گردید. در و دیوار و ایوانهای این ابنیه باشکوه و زیبای بدست استادان و نقاشان بی نظیر آن زمان در نهایت سلیقه و ذوق تزئین و منقش گردید. بیشتر این نقوش دیواری در منظومه "دوحه الازهار" که مثنوی دوم از خمسه سوم شاعر بنام "جنات عدن" است مشروحا توصیف گردیده است. بقایای این نقوش در عمارت چهل ستون قزوین نشان میدهد که اکثر آنها طی قرون ماضی آگاهانه و ناآگاهانه از بین رفته و یا روی پاره ای از آنها دوباره تحت مضامین مختلف نقاشی شده است. در هر صورت مثنوی "دوحه الازهار" تنها منبع معتبری است که میتوان بر پایه ای وصف گر منظوم این نقاشیها و با استناد به بقایای موجود و مقایسه علمی آنها نقوش دیواری مندرج در مثنوی را تا حدی نزدیک باصل خود از نو احیا کرد. از اینرو رساله منظوم "دوحه الازهار" نه فقط برای ادبیات خاورشناس بلکه برای هنرشناسان و متخصصین هنرهای زیبا نیز قابل توجه و جالب میباشد. مثنوی "دوحه الازهار" شامل 1170 بیت بوده و در بحر هزج سروده شده است. این منظومه نیز نظیر سایر رسالات منظوم قرون وسطی با توحید نعت و مدح شاه طهماسب بطور ایجاز که بمثابه مقدمه مثنوی است آغاز میشود و سپس باغ سعادت آباد نقشه معماری پارک سلطنتی جعفر آباد، خیابانها و ایوانهای جانب شمالی و جنوبی ابنیه و قصور واقع در سمت مشرق پارک قصر شیروانی و ... توصیف میشود...
موضوع اين مقاله درباره يکي از شيوههاي بلاغي يا ساختارهايي است که در متون ادبي و هنري به چشم ميخورد. در اين شيوه، هماهنگي و توازن آوايي موجود در ميان کلمات، معني تازه ميآفريند؛ بدين معني که موسيقي ايجاد شده از رهگذر وحدت يا تضاد صامتها و مصوتهاي کلمات با مفهوم مورد نظر شاعر هماهنگي و مطابقت دارد. بنابراين در اين ساختار هنري، موسيقي کلمات موجب تقويت معني ميگردد، معاني متضاد و دور از هم را به يکديگر نزديک ساخته وحدت ميبخشد، گاهي با ايجاد ابزار بلاغي تازه معناي نو ميآفريند. نکته مهم ديگري که بايد به آن توجه نمود، اين است که قلمرو اين ساختار وسيعتر از انواع جناس ميباشد؛ چرا که تجنيس تنها جنبه لفظي و صوري دارد اما اين شيوه بلاغي هنگامي خودنمايي ميکند که موسيقي صوري کلمات معناي نو بيافريند، در نتيجه اگر به جاي کلماتي که از چنين ويژگي برخوردارند، از معادلهايي استفاده شود که فاقد اين قابليت هستند، در اين صورت هماهنگي، توازن، وحدت و تاثيري که قبلا در انتقال معني وجود داشت کاملا محو خواهد شد.