تصور چيست؟ تصاوير ذهني چگونه شکل ميگيرند؟ چگونه حاصل تصور به شکل اثر هنري يا ادبي ظهور مييابد؟ چه عواملي باعث ميشوند که کسي دنياي تصور را بر دنياي واقعي ترجيح داده، آن را هدف «انتخاب» خويش قرار دهد، و در نهايت هنرمند و يا نويسنده شود؟ اينها سوالاتي است که ژان پل سارتر، نويسنده و فيلسوف فرانسوي را در سالهاي 1920 تا 1940 به خود مشغول کرده بود و پس از آن نيز در ابعادي ديگر محور آثاري شد که او به زندگي نويسندگان و شاعران اختصاص داد. سارتر انديشه خود را در زمينه تصور بر اساس چگونگي «آگاهي» از تصاوير ذهني گذاشت و با تاکيد بر «وجود» اين تصاوير و ارتباط آنها با تجربههاي واقعي فرد، دنياي تصور را دنيايي دور از دسترس و نتيجه «نفي دنياي عيني» دانست. سپس به نوشتن زندگينامه پرداخت تا نظريههاي خود را محک زند و با جستجو در عللي که يک فرد را به دنياي تصور و سپس به «حرفه نويسندگي» ميکشاند، جايگاه نويسنده و جايگاه خود را به عنوان نويسنده، مورد ارزيابي قرار دهد.
به علت حاکمیت پندار بر ذهن، اتاق وجود من، یعنی ذهن من تاریک است. اکنون از درون این اتاق تاریک به ده ها و صدها موضوع اجتماعی یا هر موضوع دیگر نگاه می کنم و نتیجتا همه آنها را تاریک می بینم. حال کار مفید این نیست که تو آن ده یا صد موضوع و مورد را برای من روشن کنی، کار مفید این است که کمک کنی به روشن شدن اتاق تاریک ذهنم. وقتی این اتاق روشن شد خود من می توانم از یک موضع روشن آن صد مورد و بیشتر از آن را روشن ببینم.
کتاب ادبیات حزبی و نظریات لنین درباره ادبیات و هنر ترجمه مهدی سپهر است که در سال 1358 توسط انتشارات شباهنگ به چاپ رسیده است.