ادبیات تطبیقی سالهاست که به عنوان یکی از روشهای مدرن نقد ادبی شناخته شده است. این نوع از نقد با بکارگیری علوم دیگر در صدد تحلیل متون ادبی است. در این نوشتار به بررسی تطبیقی اشعار سهراب سپهری و سن ژون پر س میپردازیم. علت انتخاب این دو شاعر دشواری تفسیر شعرشان، و استعانت از نقد تطبیقی برای تحلیل علت این دشواری است، که با بهرهگیری از مکتب تطبیقی آمریکایی به تطبیق این دو اثر میپردازیم. به این منظور دو منظومه از این شاعران انتخاب شده است، تا بررسی آنها دقیقتر و آسانتر باشد «مسافر» سپهری«آناباز» از پرس مبنای بررسی ما در این مطالعه خواهند بود.
کسانی که در ادب فارسی از روی صدق و تانی و نه از سر هوی و تمنی، تاملی مستمر و بی وقفه به منظور کشف اصول و موازین حاکم بر ادب و فرهنگ ایران داشته اند، نیک می دانند که از جمله مظاهر توانایی شگفت آور سخن سرایان بزرگ و افسونگر فارسی زبان، آنست که با قدرت استفاده از قانون تجرید و تعمیم ذهن خلاق و آفرینشگر خویش، بخوبی توانسته اند با رویت مناظر در صحنه حیات و اندیشه در کار روزگار و ژرفکاوی در پدیده های گیتی و ترکیب آن ها با یادها و خاطره ها و خوانده ها و شنیده ها و در یک کلام دانسته ها آمیزه ای از عبرت و حکمت پرداخته و با عرضه دستاوردهای تامل و تجربه در قالب سخنان منظوم و منثور خوانندگان آثار خویش را از چشمه سار زلال ذوق سلیم خود سیراب ساخته و قریحه جمال پرست آن ها را نوازش داده، آدمیان را از زادگان طبع جویای کمال خویش برخوردار و کامیاب گردانند...
در این اثر، نگرش و دیدگاههای سهراب سپهری و فروغ فرخزاد که در آثارشان انعکاس یافته، بررسی شده است .برای این منظور، نگارنده شعر ((مسافر)) سهراب سپهری را برگزیده، ابتدا ساختار درونی و بیرونی آن را تشریح و سپس بنیانهای فکری و معرفتهای عرفانی، روان شناختی و تاریخی آن را بیان میکند .در بخش دوم نیز برای بررسی و تبیین نگاه فروغ فرخزاد به مجموعه هستی، منظومه ((ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد)) انتخاب و بعد از بازخوانی، ساختار آن شروع و بیان شده است.
سبک، ویژگیهای مشترکی است که در آثار یک نویسنده جلب توجه میکند و آن اثر را از دیگر آثار متمایز میکند .هر متن را میتوان از سه دیدگاه زبان، فکر و ادبیات مورد بررسی قرار داد و سبک آن را دریافت. سطح زبانی خود به سه سطح کوچکتر آوایی، لغوی و نحوی تقسیم میشود. در این مقاله، متن کتاب «عقدالعلی للموقف الاعلی» افضل الدین کرمانی و «سمط العلی للحضره العلیا» ناصر الدین منشی کرمانی را در سطحآوایی و نحوی و ادبی، به صورت مقایسهای، مورد بررسی قرار دادهایم و در نهایت، مشخص میشود که با وجود بیش از یک قرن فاصله بین نگارش دو کتاب ، ناصرالدین منشی کرمانی، در نگارش کتاب سمط العلی، از افضل الدین کرمانی مؤلف کتاب عقدالعلی تقلید کرده و در واقع، به میزان خیلی زیاد تحت تاثیر آن کتاب، اثر خود را ایجاد کرده است.
داستان سمک عیّار از قصههای بلند عامیانه ایرانی اواخر قرن ششم هجری است. فرامرز بن خداداد بن عبدالله کاتب ارجانی، مؤلف آن، داستان سمک عیّار را از قول شخصی به نام صدقه بن ابی القاسم شیرازی به شیوه سوم شخص نوشته است. زبانِ این اثر ساده و روان، جملهها ساده و کوتاه و گاه بریده بریده، و قصهگو شیوه ایجاز را برگزیده است که همه آنها از ویژگیهای نثر گفتاری یا محاوره است. سمک عیّار اثری حماسی ـ تخیلی است و قهرمان آن مردی است عیّارپیشه به نام سمک. سمک مظهر دلیری و جوانمردی است و در هوشیاری و تدبیر و طرح نقشههای زیرکانه بینظیر است. به دلیل تخیلیبودن این اثر، شخصیتهای داستان هم رفتار طبیعی دارند و هم ماوراء طبیعی. این خصیصه از ویژگیهای قصههای عامیانه قدیمی است. گفتار (کتبی و شفاهی) در این داستان به صورت گفتار یکطرفه (مونولوگ) و دوطرفه (دیالوگ یا گفتوشنود) و به صورت پیامهای شفاهی و نامه است. گفتار یکطرفه به شکلهای تحسین، نفرین، سوگند، و ... دیده میشود و گفتارهای دوطرفه نیز موضوعاتی همچون اقرار، خواستگاری، و مشورت را دربر میگیرد. در این اثر، زمان و مکان فرضی و تصوری است و، به سبب هیجانانگیزتر جلوهدادن، راوی آن را به سرزمینهای دور و افسانهای منسوب مینماید. حوادث داستان، به ظاهر، در چین و ماچین و خاورکوه و هند رخ دادهاند؛ شاید به این دلیل که به امرای زمان برنخورد. از نام مکانهایی چون دشت ماران، قلعه شاهک، مرغزار زعفران مشخص است که قصه ایرانی است. درونمایه فکری و اخلاقی و اجتماعی این اثر از لابهلای گفتار، کردار، و پندارها در خلال داستانهای آن مشخص میشود.