فمنیسم (طرفداری از حقوق زنان)، نیوهیستوریسیسم، مادیگرایی فرهنگی، تئوری پست استعماری و تئوری کوئیر، همگی در مورد تولید فرهنگی (که میتواند به مارکس نسبت داده شود) ایدههایی ارائه میکنند و همچنین هر یک رابطه معناداری با تحقیقات ادبی رنسانس دارند. با وجود این ایدههای اصلی مارکس به ندرت به طور مناسب در آثار مربوط به شکسپیر توضیح داده میشود و در برخی دورهها حتی ادعا میشود که آنها رابطه خود را از دست دادهاند. هدف این مقاله، توضیح تاثیر گذشته و فعلی مارکسیسم بر ادبیات شکسپیری است؛ همچنین نشان دادن راههایی که در آن، این ادبیات میتواند تأثیر مهمی در آینده آنالیز فرهنگی و نقد نمایشی و ادبی سیاسی ایفا کند.
دیدگاه (ایدئولوژی) مردم و یا هر کشوری را باید در خون و سرشت مردمش جستجو کرد که می توان گفت: "دیدگاه فرمان سرشتی است" این فرمانها اگرچه گاه شدنی است که از سوی یک تن و یا گروهی انگشت شمار بازتاب شود باید پذیرفت که گرفته شده از فرمانهای سرشتی گروهی بیشترین و یا نزدیک به همه مردم می باشد. باید پذیرفت که در رهگذر زندگی هر مردمی، نخست تکدانگانی از آن مردم راه شناسایی پیش گرفته به شناختی راستین رسیده یا می رسند آنگاه شناخت راستین خود را که با بهره گیری از ویژگی های فرهنگ خود دست آورده اند پاسداری می کنند و سپس به رای همگانی می گذارند. اگر همگان پذیرایش شدند که راه زندگی و جاویدی پیش می گیرد وگرنه گاه در نخستین گام راه مرگ و نیستی می پیماید و از میان می رود...
کتاب حاضر نظریات تمام مکاتب مختلف جهان و فلاسفه ای را که در زمینه ارائه مدل انسان کامل سخن گفته اند، بررسی نموده و بالاخره در درس ششم انسان کامل از دیدگاه: نیچه - مارکس - اریک فروم (اومانیسم و ماتریالیسم جدید) ارائه گردیده است.
یکی از مباحثی که در ادبیات، امروزه مورد توجه قرار دارد مبحث آراکی تایپ است. این بحث به وسیله کارل گوستاو یونگ و مکتب مردمشناسی تطبیقی دانشگاه شیکاگو مطرح گردید و در ادبیات راه یافت. ناقدان ادبی ضمن مطرح کردن مباحثی از قبیل آنیما و آنیموس، سایه، نقاب، مادر کبیر، پیرمرد خردمند، آب، خورشید، دایره، اعداد، رنگ و ... به کندو کاو ضمیر ناخودآگاه جمعی راه یافته و به تحلیل و نقد و بررسی هر اثر و خالق آن میپردازند. رنگها در زندگی انسان تأثیر شگرف و جایگاه ویژهای دارند در برخی از تمدنهای کهن، رنگها سمبل مفاهیم خاصی بودند. بعضی رنگها، نشاط انگیز و آرام بخش و قرار آفریناند و برخی دیگر، تحرک بخش و مایه سرزندگی و برانگیزنده و موجب تحریک و تهییج. از این رو رنگها ارتباط عمیقی با ضمیر ناخودآگاه جمعی پیدا میکنند و در دستهبندی آرکی تایپها قرار می گیرند. در این مقاله تلاش گردیده تا تطبیقی میان رنگها و نمادهایشان با مفاهیم و معانی آرکی تایپ در شعر سرهاب سپهری صورت گیرد و تأثیرپذیری سهراب از آرکی تایپ رنگها بررسی گردد. سهراب از عنصر هفت رنگ سیاه، سفید، آبی، سبز، سرخ، زرد، بنفش 212 بار در اشعارش بهره جسته که 65 درصد آن با مفاهیم آرکی تایپ تطبیق دارد.
دیدگاههای منتقدانه فراوانی در کتب قدیمی ادبِ عربی وجود دارد که ماده اصلی آن مطالب، در مورد نقد است و این موضوعات، راه ظهورِ مکاتبِ نقدی معروفی را که بعداً به وجود آمده، فراهم کرده است؛ لذا صرف نظر از کلاسیک بودن آنها و با توجه به بُعد زمانی میتوان پیشینه بسیاری از نقدها و نظرات را در گفتههای گذشتگان دریافت؛ به عنوان مثال، بدیهی است که در مورد محاکات و خیال، کسانی همچون خواجه طوسی در اساس الاقتباس، ابن طباطبا در عیارالشعر، ابن معتز در البدیع و ... مطالبی را بیان کردهاند اما با واکاوی سخنان ایشان میتوان به این نتیجه رسید که بسیاری از نقدهای دورههای بعد از آنها و یا حتی دورههای معاصر، بر پایه همان سخنان گذشتگان است. یکی از کسانی که در باب کلام (بویژه لفظ و معنا ) و صورخیال (بخصوص در باب تشبیه)سخن گفته، ابن طباطبا است. بدیهی است که پیشینه پارهای از نظرات درباره این دو مورد را میتوان در کتابهای وی، بویژه عیارالشعر، مشاهده کرد؛ لذا در این مقاله، به تطبیق نظرات ابن طباطبا با منتقدان دیگر در باب این دو مورد پرداخته شده است.