پژوهش بر اساس نظريههاي بنيادي ادبيات تطبيقي ـ گستره پژوهش در پيوندها و داد و ستدهاي ادبي ملل ـ نشان ميدهد كه گنجينه فرهنگ و ادبيات فارسي نقش بسزايي در الهام بخشي و آفرينش شاهكارهاي متعدد در ادبيات جهان داشته است. آندره ژيد، نويسنده مشهور فرانسوي، از كساني است كه تحت تأثير اين ميراث غني به خلق آثار منحصر به فرد دست يافتهاند. او كتاب مائدههاي زميني خود را به گونهاي در پيوند با ادبيات شرق، به ويژه ادبيات فارسي آفريده است. ژيد با ذكر مصراعي از حافظ و آيهاي از قرآن كريم در آغاز كتابش، توجه ويژه خود را به اين آثار نشان داده است. در حالي كه ژيد نام خيام را تنها يك بار در كتاب مائدههاي زميني آورده است، گمان ميرود كه اين كتاب نمايانگر برخي تأثيرپذيريهاي آندره ژيد از خيام نيشابوري نيز باشد و شايد بتوان گفت، تأثير انديشه خيام در اين اثر بيش از انديشه حافظ است؛ از اينرو در اين نوشتار ضمن بررسي شيوه و ميزان آشنايي ژيد با رباعيات خيام، با تحليل تطبيقي مفاهيم مشترك رباعيات خيام و مائدههاي زميني آندره ژيد، نقش رباعيات در آفرينش مائدهها آشكار شده است.
کسانی که در ادب فارسی از روی صدق و تانی و نه از سر هوی و تمنی، تاملی مستمر و بی وقفه به منظور کشف اصول و موازین حاکم بر ادب و فرهنگ ایران داشته اند، نیک می دانند که از جمله مظاهر توانایی شگفت آور سخن سرایان بزرگ و افسونگر فارسی زبان، آنست که با قدرت استفاده از قانون تجرید و تعمیم ذهن خلاق و آفرینشگر خویش، بخوبی توانسته اند با رویت مناظر در صحنه حیات و اندیشه در کار روزگار و ژرفکاوی در پدیده های گیتی و ترکیب آن ها با یادها و خاطره ها و خوانده ها و شنیده ها و در یک کلام دانسته ها آمیزه ای از عبرت و حکمت پرداخته و با عرضه دستاوردهای تامل و تجربه در قالب سخنان منظوم و منثور خوانندگان آثار خویش را از چشمه سار زلال ذوق سلیم خود سیراب ساخته و قریحه جمال پرست آن ها را نوازش داده، آدمیان را از زادگان طبع جویای کمال خویش برخوردار و کامیاب گردانند...
ابونصر بن عبدالرحیم النسوی قاضی نواحی پارس در سال چهارصد و هفتاد هجری در مکتوبی با بیان بلیغ و فصیح با کمال احترام از حکیم عمرخیام جوبای حکمت خلقت می شود. در خلاصه این مکتوب ایشان عمر خیام را حکیم و دانشمندی میداند که ابرهای فضیلت بزرگواری او بی دریغ ریزش می کند. آب حیات استخوانهای شکسته و پوسیده می دهد، کنایه از آنکه مرده را جان می بخشد، مرده جهل در گورستان نادانی را به عالم زندگی و معرفت باز میگرداند. از فلسفه ایجاد عالم و تکلیف ما آنچه جواب بدهد و استدلال در این باره نماید دیگر جای چون و چرا باقی نمی گذارد.حکیم عمرخیام در سالهای میان 515 تا 517 هجری در گذشته و اینک که سال 1381 هجری و در حدود 9 قرن از آن تاریخ می گذرد با ترقی علم و منطق و کلام مع ذالک ارزش و طراوت اولیه حکمت الهی را از لحاظ اثبات نبوت داراست و چنین کسی ممکن نیست سراینده رباعیات زیر باشد. گویند که ماه رمضان گشت پدید منبعد بگرد باده نتوان گردید در آخر شعبان بخورم چندان (می) کاندر رمضان مست بیفتم تا عید ....
محمدتقی بهار (ملکالشعرا) و ابراهیم عبدالقادر المازی در عصری که ستیز میان سنت و تجدد در تمام جنبههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران و مصر جریان داشت، به بیان نظریه شعری خود پرداختند. هر دو از اعضای تأثیرگذار جنبشهای ادبی برجسته (انجمن دانشکده در ایران و جماعت دیوان در مصر) بودند که در تبیین نظریه شعری و جنبشی که به آن تعلق داشتند، نقش ایفا کردند. این جستار که میتواند زمینه مقایسه دو جریان ادبی را در دو کشور فراهم کند، به مقایسه نظریه شعری بهار و المازنی میپردازد و چرایی موفقیت یکی و شکست دیگری یا دستکم کندی و تندی آنها را تبیین میکند. نگارندگان تعریف شعرف نقش شاعر و جایگاه مخاطب در خلق شعر و معنای آن را از آثار بهار و المازنی استخراج و طبقهبندی کرده و بارویکردی تطبیقی، نظریه شعری آنها را تبیین کرده و نشان دادهاند که این دو شاعر بیشتر به کارکرد شعر نظر داشتهاند تا به جنبههای ساختاری آن، رویکرد بهار به شعر درونگرایانه است و رویکرد المازنی برونگرایانه. همچنین، نقش ترجمه آثار ادبی اروپا و نیز تأثیرپذیری از مکتبهای ادبی غرب در نظریه شعری المازی آشکار است. در مجموع، میتوان گفت بهار به سنت پایبندتر است و المازی بیشتر رو سوی آینده و تجدد دارد.
پهلوانان شخصیتهای اصلی و مؤثر حماسهاند. حوادث و رویدادهای حماسه، سرگذشت پهلوانان آزادهای است که به دور از هر گونه خودبینی و غرور و تعصب کورکورانه، به مردم و وطن خویش میاندیشند. هدف آنها حفظ ارزشهای والای انسانی است. عشق و آرزو و همه هستی خود را در خدمت حماسه قرار میدهند و با خردورزی و درنگ و تدبیر همیشگی خود همواره آرامش حقیقی را به جامعه خود هدیه میکنند. خاندان زال یکی از خاندانهای پهلوانی شاهنامه است که میکوشد مرزهای ساهتگی ایرانی ـ انیرانی را بر هم زند و فراتر از این مرزبندی به «انسان» بیاندیشد. عشقی که به تولد رستم، ابر پهلوان حماسه، میانجامد. مقاله حاضر این پهلوانان را شخصیتهای میانه حماسه میداند و کارکرد اجتماعی آنها را بررسی میکند.