گونههاي زباني از نظر ويژگيهاي مختلف آوايي ـ واجي، صرفي ـ نحوي و واژگاني با يکديگر تفاوت دارند. از جمله ويژگيهاي صرفي گونه کرماني، پسوند /-u/ است که در اين گونه زباني، کاربرد و حوزه عمل کردي گسترده دارد. اين وند با پيوستن به عناصر قاموسي مختلف، مجموعهاي متنوع از مفاهيم مختلف را پديد ميآورد. امروزه، اگر چه به دليل نفوذ گونه معيار، از ميزان زايايي اين پسوند کاسته شده است، همچنان در گفتار گويشوران کرمان، اين پسوند به کار ميرود. مفاهيمي که پسوند /-u/ به عنصر پايه ميدهد، عبارت اند از: تصغير، صميميت، تحقير، فراواني، دارندگي، تشبيه، توصيف، معرفگي و... . پسوند مورد بحث، بدين صورت، هويت صرفي خود را آشکار ميکند؛ همچنين به دليل دارابودن قابليت زياد براي واژهسازي، امکان ترکيبشدن با بسياري از مقولههاي واژگاني را به منظور خلق اقلام واژگاني جديد دارد. در پژوهش حاضر، با تکيه بر انواع متون گفتاري شفاهي و کتبي همچون مشاهده و ثبت گفتار گويشوران بومي منطقه و نيز گردآوري دادههاي مرتبط از طريق متوني همچون مثلها، داستانها، حکايتها و نمونههاي گفتاري، در شناخت ساختار و نقش اين عنصر واژهساز در گونه کرماني کوشيدهايم.
منظور از تصویرگونگی رابطهای است که بیانگر هر نوع تطابق، همخوانی، قیاس و یا شباهت در یک نشانه باشد و از آن طریق، صورت یک نشانه را به مصداق آن در جهان تجربی و واقعی پیوند داده (تصویرگونگی برونی)، یا ویژگیهای صوری نشانه را با ویژگیهای معنایی آن ارتباط دهد (تصویرگونگی درونی). از آنجا که هر مقولهای، از جمله فعل، دارای مجموعهای از ویژگیهای صرفی ـ نحوی و معنایی است که آن را از سایر مقولات متمایز میسازد، سولاتی که مطرح میشود این است که آیا ویژگیهای یک مقوله در دورن زبان و در دو سطح صورت و معنا با یکدیگر ارتباط دارند یا خیر؟ آیا هر چه فعل از لحاظ معنایی مقوله خود متمایزتر (از سایر مقولات) بیان نماید، در سطح همنشینی (صرفی) و جانشینی (نحوی) نیز تمایزگونگی بیشتری از خود نشان میدهد؟ آیا ویژگیهای یک سطح میتواند نموداری تصویرگونه از سطح دیگر را ارائه دهد؟ بررسی دادهها در آن دسته از افعالی که در یک سطح فاقد ویژگیهای خاص فعل هستند، وجود تصویرگونگی از نوع درونی و نموداری را تأیید کرد.
پژوهش حاضر با فرض بر اين اصل که بين متغير اجتماعي جنس و ويژگيهاي زباني گروههاي آن، ارتباطي مستقيم و قاعدهمند وجود دارد و علي رغم نظر برخي اديبان مبني بر «مردانهسرایي» پروين اعتصامي، تلاش دارد تا با تکيه برگرايشهاي عام حاکم بر رفتارهاي کلامي گروه زنان، ثابت نمايد که اين شاعره توانمند در بيشتر مختصات زباني از جمله، استفاده از صورتها و اقلام واژگاني، کاربرد ساختها و الگوهاي زباني، انتخاب موضوع و همچنين ويژگيهاي کاربردي و فرازباني، کاملا موافق با روحيات و خلق و خوي زنانه عمل کرده است و بنابراين ميتوان آثار پروين اعتصامي را نموداري واقعي از گزيدههاي کلامي يک زن دانسته و با استناد به مميزههاي جنسيتي مستند و بر خلاف نظر عدهاي که معتقدند پروين شاعري مردانه سرا بوده است، نشان داد که اشعار وي بيانگر خلق و خوي و روحيات زنانه است و بيشتر ويژگيهاي گونه زباني گروه جنس خود را منعکس نموده است.