با وجود سنّت غالب کاربرد راوی سوم شخص (دانای کل) در حکایتهای فارسی، سعدی در حدود یک چهارم از حکایتهای کتاب گلستان (48 حکایت) از راوی اوّل شخص بهره گرفته است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل چگونگی کاربرد شیوه روایت اوّل شخص در گلستان سعدی، به بررسی این حکایتها پرداخته است. این بررسی در سه بخش انجام گرفته است: نخست، حضور راوی اوّل شخص در جایگاه قهرمان، قهرمانیار، شخصیت فرعی یا شاهد در تمام حکایتها شناسایی و در قالب آمار دقیق ارائه شده و سپس به بررسی حکایتهای خود زندگینامهای سعدی در گلستان و سرانجام به تحلیل کارکردهای شیوه روایت اوّل شخص در این حکایتها پرداخته شده است. نتیجه این بررسی نشان میدهد، سعدی در بابهای «در ضعف و پیری» و «در تأثیر تربیت» بیش از تمام بابهای دیگر از روایت اول شخص استفاده کرده که میتواند نشاندهنده اهمیت این موضوع برای او و کثرت تجربههای وی در این موضوعات باشد. کمترین کاربرد نیز مربوط به باب «در سیرت پادشاهان» است که عدم دلبستگی سعدی به جایگاههای قدرت را نشان میدهد. شخص در کتاب گلستان، راوی اول شخص در سطوح و مراتب گوناگونی از قهرمان تا شاهد، حضور دارد. اغلب حکایتهای دارای راوی اول شخص در این کتاب، خودزندگینامهای و بیانگر تجربههای زندگی راویاند. این بررسی همچنین نشان میدهد، در این حکایتها از کارکردهای ویژه روایت اول شخص بهره زیادی گرفته نشده و میان ساختار و کارکردهای روایت اول شخص و سوم شخص در کتاب گلستان سعدی، تفاوت چندانی وجود ندارد.
چنانچه از متن کتاب گلستان سعدی در باب سوم- در فضیلت قناعت- بر می آید این شاعر و سخنسرای بزرگ علاوه بر سفرهای بسیار که یک دوره طولانی سی ساله را در برمی گیرد سفری نیز به جزیره کیش داشته است اما زمان وقوع و علت این سفر و محل دقیق توقف او در جزیره از گزارس گلستان مستفاد نمی شود. در این کتاب با شواهد و مدارک تاریخی، زمان سفر او به کیش مشخص شده است. چنان که می دانیم جزیره کیش در زمان اتابکان فارس در قلمرو این خاندان بوده و از امنیت و رونق بسیار برخوردار گردیده بود و سعدی به اتکای همین امن و آسایش که در آن عصر در فارس و بنادر حاکم بوده با خیالی راحت و آرام به جزیره کیش سفر کرده است...
دکتر برات زنجانی در توضیح موضوع کتاب کشف الابیات بوستان و گلستان سعدی می گوید: شهرت بوستان و گلستان سعدی از نیمه دوم قرن هفتم یعنی اندکی بعد از تالیف آنها شروع شده و در امتداد زمان به درازای قرنها و اعصار کشیده شده است. هر چند اغلب بیتهای بوستان پاره ای از روح بلند سعدی و هر کدام مستقلا دارای معنی و مفهوم بایسته و شایسته است اما برای درک مسیر فکری شاعر گاهی دانستن رابطه و بستگیهای بیتی با بیتهای دیگر و یافتن جای آن لازم می گردد و به همین منظور برای مثنویها "کشف الابیات" ساخته اند و کمترین فایده این کار نشان دادن این است که بیت منسوب به شاعر در کتاب او آمده و یا نیامده است. در تنظیم کشف الابیات بوستان سعی کردم و روشی پیش آوردم که در تمام چاپهای بوستان بتوان از این بیت یاب استفاده کرد....
روايت اول شخص جمع (ماروايت)، شيوهاي است که از حدود صد سال پيش در داستاننويسي به کار رفته و از نزديک به دو دهه پيش، توجه روايتشناسان و منتقدان را به خود جلب كرده است. در پارهاي از تحقيقات، ويژگيها و صفات مميزه اين نوع روايت بررسي شده و در برخي ديگر، به جنبههاي كاربردي آن توجه شده است. در اين مقاله، ابتدا آراي سه محقق: يوري مارگولين، برايان ريچاردسون و آميت ماركوس تشريح شده و سپس پنج داستان كوتاه از هوشنگ گلشيري، بر پايه اين مباحث نظري بررسي شده است. کوشش بر آن بوده است تا از يك سو كارايي مباحث نظري سنجيده شود و از سوي ديگر، برخي ابعاد پنهان اين داستانها، شناسايي و بيان گردد. نتيجه اين تحقيق نشان ميدهد كه اگرچه مباحث نظري موجود در تحليل متن، كارايي شايان توجهي دارد، هنوز ابعاد ناشناخته بسياري در اين شيوه از روايت ميتوان يافت. همچنين نتيجه اين بررسي، حکايت از آن دارد که گلشيري، انواع مختلفي از «ما روايت» را به كار گرفته و خلاقيتهاي ويژهاي در اين شيوه روايتگري داشته است.