تغزل در ادبیات معاصر جلوهای دیگر یافته است. زنان از موضوعات زیباییشناختی به موجوداتی فعال بدل شدهاند و در عرصه ادبیات هم آثار زندگی فعال و خلاقشان همهجا مشهود است. در شاخهای از مطالعات ادبی با عنوان «ادبیاتمقایسهای» به مطالعه مشترکاتی در ادبیات ملل میپردازیم که حاصل تأثیر و تأثر ادبا از آثار یکدیگر نیست بلکه حاصل اشتراک در موقعیت و شیوه تفکر است. در این مقاله ده مفهوم مشترک در توصیف زن در شعر نزار قبانی شاعر معاصر عرب و احمد شاملو بررسی شده است. در دورههایی از شعر هر دو شاعر، تغزل و مفاهیم سیاسی و اجتماعی با هم درمیآمیزد و عشق با دغدغههای دیگر شاعر در نوعی از توازن قرار میگیرد. دو رهیافت اساسی در شعر هر دو شاعر وجود دارد. در رهیافت اول، شور مبارزه و دغدغه اجتماعی شاعر، او را از تغزل بازمیدارد. در رهیافت دوم، عشق، به شاعر امید مبارزه میبخشد. معشوقه در لباس زنی کامل و پیامبرگونه منشأ نیکی و زیبایی در جهان شاعر است و همراه شاعر روزهای پیروزی را جشن میگیرد.
کتاب زن در ایران باستان که توسط هدایت الله علوی نوشته شده است.و با جلد شومیز منتشر شده است. تحقیق در این مورد ما را همیاری داده است.که پیشینهی نصفی از مردم اجتماع خود را بهتر شناخته ایم و باید دانسته باشیم که زنان ایرانی چطور زندگی کرده اند و سلوک آنان چه طور بوده است. کتاب زن در ایران باستان جایگاه والای زن در ایران باستان حاضر بودن فعال او در همه ی صحنههای جامعه و حقوق او داخل خانواده و اجتماع است. و از کودکی تا فوت و از ادارهی خانواده تا تکیه دادن بر اریکهی پادشاهی و بازتاب تفکرات ایرانی درمورد زن می باشد.این کتاب شامل دو بخش جداگانه است. بخش نخست سرگذشت و مقام زن در ایران باستان که مطلبی تازه نگارش یافته است و بخش دوم به زناشویی در ایران باستان می پردازد. کتاب در سال 1377 و توسط انتشارات هیرمند منتشر شده است.
آنچه در شعر معاصر صورت گرفته است، نشان میدهد این عرصه از دو مشخصه جالب توجه برخوردار است: الف) دستاوردهای افتخارآمیز شعر در نواندیشیهایش که با طرح حق و حضور و شأن انسان همراه است؛ ب) وجود برخی از عوامل و عناصر و زمینههای بازدارنده و کهنه و سنتی که با ارزشهای نو هماهنگ نیست و به میزان همین ناهماهنگی نیز «درک حضور دیگری» را دشوار یا محدود میسازد. این آمیختگی و دوگانگی از همان هویت ویژه فرهنگی نتیجه میشود که درون شاعران ما نیز شکل گرفته و به گونهای تجربی در زبان آنها متبلور شده است. رویکرد تازه به درک حضور دیگری و طرح مسائل انسانی و گرایش به ارزشهای جمعی و فردی انسانی، یک نواندیشی تفکیکناپذیر از شعر معاصر بوده است. آنچه نویسنده در این کتاب به آن پرداخته، درک تصویری است که از انسان در اشعار کهن تا امروز ایران ارائه شده است. نویسنده در این مسیر به شباهت و تفاوتهایی که میان درک و دریافت شاعران معاصر از این قضیه وجود داشته، پرداخته و سیر تکامل اندیشه مدرن در جهان نیز از جمله مسائلی است که مورد تجزیه و تحلیل وی قرار گرفته است. در این راستا شاعران کلاسیک و چهار شاعر معاصر (نیما، شاملو، اخوان، فرخزاد) زیر ذرهبین محمد مختاری قرار گرفتهاند و درک حضور دیگری، مسائل متنوع انسانی و ارزشهای جمعی و فردی، به عنوان عاملی تفکیکناپذیر از شعر معاصر مطرح شدهاند.
نوگرایی (مکتب (Modernism در ادبیات، بیانگر گسستن از سنن و قراردادهای حاکم و ایجاد شیوههای تازه در نگرش به جایگاه انسان و نقش او در نظام هستی است. مدرنیسم ویژگیهای صوری و محتوایی خاصی دارد، مانند جدایی از نسبت فردگرایی و تاکید بر فردیت خلاق هنرمند، احساس تنهایی، بیگانگی و یاس، ترجیح ناخودآگاهی برخود آگاهی، تداعی معانی آزاد و جریان سیال ذهن، توجه به نظریههای روانشناسانی، چون فروید و یونگ و بعضی از اگزیستانسیالیستها. نوآوری معانی فراگیرتر از نوگرایی یا مدرنیسم دارد. مدرنیسم در مورد دوره خاصی است (اوایل قرن بیستم) و مانند هر نهضت ادبی دیگر به انتهای خود رسیده و جای خود را به نهضت دیگر، پسامدرنیسم داده است، ولی نوآوری آغاز و پایان مشخصی ندارد و همواره در طول قرون و اعصار در ادبیات و هنر یافت میشده و در مدرنیسم هم وجود داشته است. نوآوری؛ یعنی خلاقیت و خلاقیت تقلیدی نیست. پرسشی که در مقاله حاضر به آن پاسخ داده شده، این است که آیا اصول نوگرایی و ویژگیهای نوآوری در شعر قیصر امین پور دیده میشود یا خیر؟ پیش از بررسی شعر قیصر امین پور، با پژوهش در ادوار شعر فارسی، نوآوریهای خاصی در هر دوره دیده میشود، اما در شعر نو معاصر، نوآوریها و خلاقیتها نسبت به سبک بازگشت ادبی و حتی دوره مشروطه برتری دارد. شعر قیصر امین پور از جهت قالب بیــرونی (outer form ) و قالب درونی (inner form ) نوآوریهایی را به همراه دارد. در شعرهای برجسته ـ او چه کلاسیک و چه نو نیمایی ـ با نوآوریهایی رو به رو میشویم که در شاعران دیگر سابقه نداشته است و خلاقیت او را نشان میدهد. آشناییزدایی را در ترکیباتی چون «آیینه ناگهان» ـ که نام یکی از کتابهای اوست ـ میتوان دید. در این مقاله مجموعه تنفس صبح بررسی شده است.
در مقاله حاضر پژوهشگر درصدد برآمده است تا همآوایی دو نابغه ادبیات جهان، مولانا جلال الدین محمد مولوی و جبران خلیل جبران را بشنود و آن را به گوش مشتاقان برساند. نیلبکی که جبران در پیامبر از آن یاد میکند، همان نی است که مولانا مثنوی معنوی را با آن آغاز میکند. جبران در قصیده زیبای «المواکب» سعی دارد عوامل سنگینی گوش بشر در مقابل فریادهای نی الهی را بیان کند. در پیامبر، جبران خود را چنگی میداند که خداوند آن را مینوازد و در مثنوی، در داستان پیرچنگی، مولانا حقایقی را درباره انسان و ارتباط او با ذات هستیبخش بیان میکند و عشق که محور همه عالم است، در این نگرش کوتاه، در قصیده «المواکب» و قطعه شعر «نای» و مثنوی به مشام میرسد.