عارف و شاعر نامي ايراني؛ مولانا، با سردادن شوريدگي خود، قرنها تاثير چشمگيري در ادبيات ملتهاي مختلف داشته است، به طوري كه شاعران و نويسندگان ديگر كشورها شيفته اشعار عارفانه وي شدند و آثار ماندگاري آفريدند. ادبيات اسپانيايي زبان نيز از آثار مولانا بيبهره نبوده و شاعراني در اين خطه پرورش يافتهاند كه تاثيرپذيري از انديشهها و تفكرات عارف بزرگ پارسي، مولانا، در آثارشان به گونهاي چشمگير مشهود است. عارفاني چون سان خوآن دلاكروز و سانتا ترسا اين جمله كساناند كه با تحقيقي پيرامون اشعارشان ميتوان بر اين مدعا صحه گذاشت. در اين مقاله ابتدا پيرامون عرفان اسلامي در اسپانيا و تاثيرات تصوف اسلامي بر ادبيات و فرهنگ آن سرزمين توضيحاتي داده خواهد شد و سپس درباره تاثير انديشههاي مولانا بر يكي از نام آورترين اديبان اسپانيايي زبان، سان خوآن دلاكروز، بحث خواهد شد.
این مجموعه دربرگیرندهی 65 مقالهی دومین همایش پژوهشهای ادبی است. این همایش در سال 1381 به همت مرکز تحقیقات زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس و با همکاری انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی و دانشگاه الزهرا برگزار گردید. مقالات عرضه شده در این مجموعه "زبان و ادبیات ایران باستان"، "ادبیات فارسی کلاسیک"، "ادبیات معاصر"، "زیباشناسی و بلاغت"، "نقد ادبی و ادبیات تطبیقی"، "زبان و ادبیات فارسی در خارج از مرزها"، "مطالعات زبانشناسی".
کتاب قرائت فارسی و دستور زبان برای سال دوم دبیرستانها، طبق برنامه جدید وزارت فرهنگ و تصویب شورای عالی کتب درسی و تالیف سعید نفیسی، محمدعلی روحانی، محمد نصرالله، دکتر مهدی محقق است که در سال 1338 منتشر شده است.
سينما به عنوان يكي از صنايع فرهنگي، ارتقاءدهنده هويت، حافظه، رؤيا و پروژههاي جمعي است. واضح است كه كشور مكزيك نيز براي معرفي هويت جمعي خويش به جهانيان از اين صنعت بهره برده است. بررسي چگونگي بهرهبري مكزيك از اين صنعت، ميتواند گام مؤثري در بهبود سينماي اين كشور به شمار آيد. رويكردهاي منشأشناسي ملتها، بر فرهنگ، به عنوان پيش شرطي ضروري براي ساخت و تجربه هويت ملي، اتفاق نظر دارند. آنچه يك فيلم را در ارتباط با سينماي يك ملت قرار ميدهد، «فرهنگ عمومي و جمعي يك ملت» است. فيلم «جهنم»، علي رغم پرداختن به قاچاقچيان موادمخدر در مكزيك، تنها هويت فرهنگي و ملي بخش شمالي مكزيك را بازتاب ميدهد. از طرف ديگر، مكزيك هنوز راه زيادي را تا تحقق اهداف انقلابي خويش پيش روي دارد. اتخاذ رهيافت شفافسازي و مقابله با مسائل اجتماعي در اين فيلم، نشان از اين دارد كه سينماي مكزيك بر آن است تا گامهاي مهم در راستاي تحقق اين اهداف بردارد. در پژوهش حاضر، رويكرد انتقادي فيركلاف در سه سطح توصيف، تفسير و تبيين و در وجوه روايي، ادبي و سينمايي فيلم «جهنم» به كار گرفته شده است.
گابريل گارسيا مارکز از چهرههاي فرهنگي، سياسي و اجتماعي آمريکاي لاتين، برنده جايزه ادبي نوبل و يکي از تاثيرگذارترين نويسندگان رمان نو در جهان با کتاب معروف خود، صد سال تنهايي، به شمار ميرود. به نظر ميآيد نويسندگان ايران نيز از تاثير اين اثر مستثني نبوده به گونهاي که بازتاب صداي وي را ميتوان در آثار آنها آشکارا شنيد. در بررسي حاضر از رويکرد تطبيقي بر مبناي نظريه ترامتني ژنتي (با تاکيد بر بينامتني و بيش متني به عنوان روشي براي تطبيق دو متن) براي شناخت تاثير و بازتاب صداي صد سال تنهايي مارکز در کتاب بالون مهتا نوشته جعفر مدرس صادقي بهرهمند خواهد شد و ارتباطهاي ترامتني بين اين دو اثر، با توجه به تفاوتها و شباهتهاي موجود در ميان شخصيتها و رخدادها مورد بررسي قرار خواهند گرفت.