تطبیق مبانی اساطیری آثار حماسی جهان میتواند در شناخت هرچه بیشترشان مؤثر باشد، با این رویکرد است که شناخت وجوه عظمت شاهنامه فردوسی به عنوان یکی از برترین نمونههای حماسی جهان آسانتر شده و لایههای تودرتوی آن کتاب آشکارتر میشود. در مقاله حاضر، شاهنامه که نمونهای از آثار حماسی غیر مصنوع است، با برترین نمونه حماسه کلاسیک مصنوع، یعنی انئید ویرژیل سنجیده شده است. در این سنجش کنار هم نهادن و مقایسه شخصیتهای اصلی و حماسهساز آن دو اثر و بیان شباهتها و اختلافات اسطورهشناختی مد نظر است، اما در این سنجش، برای نشان دادن ابعاد گوناگون شخصیتها و عناصر تشکیلدهنده و وجوه بارز رفتار آنان در داستان، از قیاس یک به یک، یعنی برابر نهادن یک شخصیت از شاهنامه با شخصیتی دیگر از انئید پرهیز شده است، چرا که نمیتوان شخصیتهای اسطورهای را که در حماسه ملتی ظهور مییابند با شخصیتهای اسطورهای ملتی دیگر با دقت برابر نهاد و از مطابقت کامل آنها سخن راند، بلکه مقایسه خصایص یک شخصیت، برای مثال در شاهنامه از طریق دریافت عناصر هویتساز او و تمییز آنها در شخصیتهای گوناگون که با هم پیوند اسطورهشناختی دارند، در عرصه تحقیق رهگشاتر است. از این رو با توجه به ذوابعاد بودن انئاس در انئید ویرژیل و این حقیقت که این قهرمان در زمان واحد مظهر شاه و پهلوان است، وجوه گوناگون وی با توجه به جنبههای نمادین در برابر عناصر هویتساز قهرمانان شاهنامه قرار داده شده و عوامل افتراق و شباهت آنان مورد بررسی قرار گرفته است.
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
اهمیت شاهنامه در بیان وقایع و پهلوانیها نیست، ارج این کتاب عظیم که زبانی استوار دارد، در جوش دادن پیوستگی تاریخی تمدن ایران است و این ستایشانگیز است. بیش از هزار سال است که ایرانیان اشعار فردوسی را از جان و دل میخوانند و بر خویشتن میبالند. اما بیشتر دقایق در پرده و تمثیل است، راهنما میباید. نویسنده در این کتاب شاهنامه را کیومرث تا ضحاک بررسی کرده است.
انئيد ويرژيل يکي از شاهکارهاي حماسي جهان و بدون شک گرانقدرترين نمونه حماسه لاتين است. هرچند ميتوان اين کتاب را حماسه مصنوع به شمار آورد، در اين مورد نيز حقيقت با مجاز درميآميزد و اسطورهپردازي شاعر متاثر از وقايع تاريخي از يادرفته است. نگارنده در مقاله حاضر بر آن است که با استفاده از متون حماسي شاعران لاتين پيش از انئيد ـ که اغلب از سخنوري يونان متاثر بودهاند ـ ويژگيهاي برجسته اين کتاب را در حوزه معاني و بيان و بديع نشان دهد. با توجه به ابيات انگشت شماري که از شاعران حماسهسراي لاتين پيش از ويرژيل برجاي مانده است، نميتوان در اين باب به سبک شاعران مقدم و بنابراين تاثيرهاي بلاغي مجموعه آثار آنان بر ويرژيل پرداخت. تنها راه ممکن، بسنده کردن به ابيات اندک باقي مانده و بررسي بلاغي آنهاست. از اين رو، در اين گفتار پس از بيان شرح حال کوتاهي از اين شاعران، به ذکر موثرترين ويژگي سبکي سخن آنان با توجه به ابيات بر جاي مانده در انئيد ميپردازيم. شايان ذکر است دستور زبان لاتين کلاسيک که ويرژيل بزرگترين نماينده آن در نظم و سيسرون در نثر است، با تمايز آشکار از لاتين عاميانه و باستاني، در شکلگيري شيوه بيان و بلاغت انئيد سهم بسياري دارد.