انئيد ويرژيل يکي از شاهکارهاي حماسي جهان و بدون شک گرانقدرترين نمونه حماسه لاتين است. هرچند ميتوان اين کتاب را حماسه مصنوع به شمار آورد، در اين مورد نيز حقيقت با مجاز درميآميزد و اسطورهپردازي شاعر متاثر از وقايع تاريخي از يادرفته است. نگارنده در مقاله حاضر بر آن است که با استفاده از متون حماسي شاعران لاتين پيش از انئيد ـ که اغلب از سخنوري يونان متاثر بودهاند ـ ويژگيهاي برجسته اين کتاب را در حوزه معاني و بيان و بديع نشان دهد. با توجه به ابيات انگشت شماري که از شاعران حماسهسراي لاتين پيش از ويرژيل برجاي مانده است، نميتوان در اين باب به سبک شاعران مقدم و بنابراين تاثيرهاي بلاغي مجموعه آثار آنان بر ويرژيل پرداخت. تنها راه ممکن، بسنده کردن به ابيات اندک باقي مانده و بررسي بلاغي آنهاست. از اين رو، در اين گفتار پس از بيان شرح حال کوتاهي از اين شاعران، به ذکر موثرترين ويژگي سبکي سخن آنان با توجه به ابيات بر جاي مانده در انئيد ميپردازيم. شايان ذکر است دستور زبان لاتين کلاسيک که ويرژيل بزرگترين نماينده آن در نظم و سيسرون در نثر است، با تمايز آشکار از لاتين عاميانه و باستاني، در شکلگيري شيوه بيان و بلاغت انئيد سهم بسياري دارد.
در بین شاعران معاصر، توجه اخوان به آثار گذشته زبان فارسی و عشق و علاقه او به فرهنگ پرباری که بردوش آن زبان است، شعرش را تجلی گاه بسیاری از عناصر زبان کهن کرده است. ساختهای کهنگرا بخشی از کهنگرایی نحوی شعر اخوان است که مقاله حاضر به بررسی و توصیف آن میپردازد. منظور از ساخت، مجموعهای است که حداقل از دو جزء طبق نظم و ترتیب معینی پدید آمده است و کار معینی میکند. ساختهای کهنگرا در شعر اخوان به لحاظ آشنایی او با متون گذشته و تاثیری که از سازوکارهای شعر گذشته پذیرفته بسیار متنوع و گسترده است تا بدان حد که میتوان گفت شعری از این شاعر بزرگ معاصر وجود ندارد که در آن گوشه چشمی به ساختهای گذشته زبان فارسی نینداخته باشد. ساختار جمله، فعل، ترکیبهای وصفی، کاربرد نقش نمای اضافه، پرش ضمیر، جابجایی ارکان جمله و حذف، بخشی از جلوههای کهنگرایی در شعر اخوان است که مقاله حاضر به آنها میپردازد. برخلاف نظر برخی از منتقدین که استفاده از عناصر زبان کهن را در شعر معاصر روا نمیدارند و آن را نوعی نبش قبر میپندارند، اخوان با کاربرد بجا و شایسته واژهها و بافتها و ساختهای کهن، با توانایی بینظیر خود در حسن گزینش و ترکیب و هماهنگی بین زبان و محتوا، زبانی اصیل و فخیم و با صلابت آفریده است.
تطبیق مبانی اساطیری آثار حماسی جهان میتواند در شناخت هرچه بیشترشان مؤثر باشد، با این رویکرد است که شناخت وجوه عظمت شاهنامه فردوسی به عنوان یکی از برترین نمونههای حماسی جهان آسانتر شده و لایههای تودرتوی آن کتاب آشکارتر میشود. در مقاله حاضر، شاهنامه که نمونهای از آثار حماسی غیر مصنوع است، با برترین نمونه حماسه کلاسیک مصنوع، یعنی انئید ویرژیل سنجیده شده است. در این سنجش کنار هم نهادن و مقایسه شخصیتهای اصلی و حماسهساز آن دو اثر و بیان شباهتها و اختلافات اسطورهشناختی مد نظر است، اما در این سنجش، برای نشان دادن ابعاد گوناگون شخصیتها و عناصر تشکیلدهنده و وجوه بارز رفتار آنان در داستان، از قیاس یک به یک، یعنی برابر نهادن یک شخصیت از شاهنامه با شخصیتی دیگر از انئید پرهیز شده است، چرا که نمیتوان شخصیتهای اسطورهای را که در حماسه ملتی ظهور مییابند با شخصیتهای اسطورهای ملتی دیگر با دقت برابر نهاد و از مطابقت کامل آنها سخن راند، بلکه مقایسه خصایص یک شخصیت، برای مثال در شاهنامه از طریق دریافت عناصر هویتساز او و تمییز آنها در شخصیتهای گوناگون که با هم پیوند اسطورهشناختی دارند، در عرصه تحقیق رهگشاتر است. از این رو با توجه به ذوابعاد بودن انئاس در انئید ویرژیل و این حقیقت که این قهرمان در زمان واحد مظهر شاه و پهلوان است، وجوه گوناگون وی با توجه به جنبههای نمادین در برابر عناصر هویتساز قهرمانان شاهنامه قرار داده شده و عوامل افتراق و شباهت آنان مورد بررسی قرار گرفته است.
تطبیق مبانی اساطیری آثار حماسی جهان میتواند در شناخت هرچه بیشترشان مؤثر باشد، با این رویکرد است که شناخت وجوه عظمت شاهنامه فردوسی به عنوان یکی از برترین نمونههای حماسی جهان آسانتر شده و لایههای تودرتوی آن کتاب آشکارتر میشود. در مقاله حاضر، شاهنامه که نمونهای از آثار حماسی غیر مصنوع است، با برترین نمونه حماسه کلاسیک مصنوع، یعنی انئید ویرژیل سنجیده شده است. در این سنجش کنار هم نهادن و مقایسه شخصیتهای اصلی و حماسهساز آن دو اثر و بیان شباهتها و اختلافات اسطورهشناختی مد نظر است، اما در این سنجش، برای نشان دادن ابعاد گوناگون شخصیتها و عناصر تشکیلدهنده و وجوه بارز رفتار آنان در داستان، از قیاس یک به یک، یعنی برابر نهادن یک شخصیت از شاهنامه با شخصیتی دیگر از انئید پرهیز شده است، چرا که نمیتوان شخصیتهای اسطورهای را که در حماسه ملتی ظهور مییابند با شخصیتهای اسطورهای ملتی دیگر با دقت برابر نهاد و از مطابقت کامل آنها سخن راند، بلکه مقایسه خصایص یک شخصیت، برای مثال در شاهنامه از طریق دریافت عناصر هویتساز او و تمییز آنها در شخصیتهای گوناگون که با هم پیوند اسطورهشناختی دارند، در عرصه تحقیق رهگشاتر است. از این رو با توجه به ذوابعاد بودن انئاس در انئید ویرژیل و این حقیقت که این قهرمان در زمان واحد مظهر شاه و پهلوان است، وجوه گوناگون وی با توجه به جنبههای نمادین در برابر عناصر هویتساز قهرمانان شاهنامه قرار داده شده و عوامل افتراق و شباهت آنان مورد بررسی قرار گرفته است.