ابن فارض از بزرگترین سرایندگان شعر صوفیانه در ادبیات عرب است؛ از طرفی مولانا خداوندگار عشق و عرفان در ادبیات فارسی است. این دو عارف بزرگ در بسیاری از موضوعات عرفانی تشابه دارند. مولانا و ابن فارض بر این باورند که فنا در نهایت به وحدت میانجامد و وحدت را در فناء فی الله میجویند. آن دو معتقدند برای رسیدن به وحدت، سالک در ابتدا از هستی ظاهــری خود جدا میشود، سپس در معشـوق چنان غرق میشود که خودی از او باقی نمیماند، با گذشتن از این مرحله عارف در وحدتی عاشقانه محبوب ازلی خود را در مییابد. اهمیت این موضوع و شباهتهایی که میان اندیشههای ابن فارض و مولانا در این زمینه وجود دارد طلب میکند تا مفهوم فناء فی الله و بقاء بالله در آثار این دو عارف بررسی و مطابقت داده شود.
سید هاشم موسوی حداد یکی از عارفان نامیِ شیعه و از شاگردان برجستهی سید علی قاضی بود. سید هاشم در شهر کربلا متولد شد و در نجف اشرف به تحصیل علمِ دین پرداخت. این طلبهی وارسته هیچ در بند دنیا و تجملات مادی نبود، و از درآمد حاصل از نعلسازی، به سادهترین شکل ممکن روزگار میگذرانید؛ در واقع لقب حداد (به معنی آهنگر) با توجه به حرفهی ایشان به وی اطلاق شد. سید هاشم حداد در سال 1279 متولد شد، و به سال 1363 از دنیا رفت. از وی نامههایی چند به جامانده، که توسط شاگردشان، سید محمدحسین حسینی طهرانی گردآوری شده، و ذیل کتاب روح مجرد در اختیار علاقهمندانِ این موحد نامی قرار گرفته است. در کتاب نامبرده همچنین، در باب مهمترین رئوس فکری و جالبتوجهترین اعتقادات دینی حاج سید هاشم موسوی حداد نیز بحث شده است. کتاب روح مجرد در قالب دوازده بخش کلی تنظیم گشته است. سید محمدحسین حسینی طهرانی که خود یکی از بزرگان حوزه و از عالمان شاخص دوران به شمار میرود، در کتاب روح مجرد نهایت همّ خود را به کار برده تا فقط پارهای از روشنای روح و قطرهای از دریای ایمان یار و استاد خود، حاج سید هاشم را بر ما که مخاطبین کتاب او هستیم، آشکار سازد. از بخشهای جالب توجه کتاب صوتی روح مجرد، خصوصاً باید به قسمتهایی اشاره کرد که در آنها اشاراتی به علاقهی حاج سید هاشم به عرفانِ مولوی و ابن عربی شده است؛ علاقهای که البته انتقاداتی را از سوی برخی از ظاهربینان متوجه ایشان نمود؛ اما به هر رو، مانعی در غور حاج سید هاشم در حالات عرفانی نشد.
این کتاب در واقع دفاعیهای است که "مجذوب علیشاه " در باب عقاید خویش نوشته است .بخش اول کتاب زندگینامه وی به قلم خود اوست .در آن جا مولف به مصایبی اشاره میکند که در طول زمان بر او وارد آمده است . وی سپس درباره توحید حق تعالی، وحدت وجود و مذاهب صوفیه به بحث میپردازد . گفتار پایانی کتاب به بررسی آرای مجلسی درباره تصوف اختصاص یافته است .مولف میخواهد اثبات کند که "مجلسی "با صوفیان حقیقی مخالفتی نداشته است .
عین القضاه همدانی بیشک یکی از نوادرروزگار و نوابغ عصر خود بوده است. عین القضاه در مدت کوتاه و پرحادثه عمر خود که از 33 سال تجاوز نمیکند، کتابها و رسالههای متعددی تالیف و تصنیف کرده است که مشهورترین آنها همین کتاب زبده الحقایق به عربی و کتاب تمهیدات او به فارسی است. عمدهترین اندیشههای عرفانی و آراء فلسفی و کلامی او را میتوان در این دو کتاب مطالعه کرد. مطالب جنجالبرانگیزی که زنجیر دیوانگان را سخت جنبانده و مقدمات طرد و تکفیر و حبس و سرانجام اعدام او را فراهم ساخته، در همین دو کتاب آمده است. کتاب زبده الحقایق و سایر آثار او از جمله "مکتوبات" که نامههای عرفانی و فلسفی است و بیشتر عقاید و آراء او را دربردارد، و تاکنون چند مجلد مفصل از آن یافت شده و بسیاری از آنها به چاپ رسیده است کمتر مطلبی می توان یافت که بتوان آن را دستاویز تکفیر قرار داد. اگرچه قرن ششم عصر انحطاط فکری و فرهنگی ایران و اسلام است و جنگ فرقهها و نحلههای کلامی و مذهبی به اوج خود رسیده است و بزرگان علم و اندیشه تحت شدیدترین فشارهای جسمی و روحی قرار داشتهاند و تکفیر و اعدام دانشمندان بسیاری نظیر شیخ اشراق در کارنامه جاهلان این عصر ثبت شده است
عدم كه در لغت و كاربرد در معني حقيقي جز نيستي و بطلان محض نيست. در اشعار مولانا در معاني مختلف از جمله: مرگ طبيعي، مرگ ارادي، فناي في الله، وجود حقيقي، عالم غيب، عالم معني، عالم وحدت، نيست هست نما و هست نيست نما و نظاير آن به كار رفته است. برخي از اين معاني گوناگون اين شبهه را براي عدهاي از پژوهندگان ايجاد كرده است كه مولانا نيز مانند برخي متكلمان معتزلي و فيلسوف نمايان قديم براي عدم نوعي شيئيت و ثبوت قائل است و از نظر او موجودات پيش از ورود به جهان هستي در عالم عدم يا در بين وجود و عدم از حقيقتي برخوردارند و الزاما بر مبناي اين فرض مولانا را از گرايندگان به اصالت ماهيت دانستهاند. در اين مقاله به ثبوت خواهد رسيد كه از هيچ يك از مواردي كه در مثنوي و غزليات مولانا براي اثبات مدعاي خود بدان استناد كردهاند مفيد چنين معنايي نيست و مكتب توحيدي مولانا به هيچ وجه با اين گونه انديشههاي نامعقول و دور از حقيقت سازگاري ندارد.