شاهنامه، حماسه جاویدان و گران سنگ فردوسی، در اقیانوس ادب فارسی، دریایی است عمیق و بیکران و آکنده از مرواریدهای درخشان فرهنگ ایرانی که کندوکاو درباره آنها از ابعاد مختلف ادبی، تاریخی، اجتماعی، اسطورهای، آیینی، زبانشناسی، و ... میتواند سالها آبشخور پژوهشگران زبان و ادب فارسی باشد. مقاله حاضر به بخش کوچکی از مختصات زبانی شاهنامه؛ یعنی ماضی نقلی و انواع آن اختصاص دارد. ابتدا پیشینه تحقیق به اجمال بررسی شده، سپس الگوهای ساخت این فعل در زبانهای ایرانی باستان، ایرانی میانه و فارسی دری مورد اشاره قرار گرفته است. نهایهً براساس شواهدی از شاهنامه و آراء پراکنده پژوهشگران و جمعبندی آنها به معرفی و توصیف نوعی خاص از ماضی نقلی پرداختهایم که سابقه ساخت و کاربرد آن علاوه بر زبانهای سغدی، خوارزمی و پهلوی، در برخی از گویشهای ایرانی امروز نیز دیده میشود.
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
«لُغَتِ فُرس» یا فرهنگ اسدی نام واژهنامه مهم و قدیمی است که اسدی طوسی شاعر سرشناس سده پنجم هجری آن را تألیف کردهاست. اسدی در این کتاب برای شرح غالب لغات، شاهد یا شواهدی از شاعران میآورد. ترتیب واژههای این واژهنامه بر پایه حرف آخر آنها است. اسدی همانگونه که خود گفته، این کتاب را برای آن نوشت تا شاعران و نویسندگان پارسیزبان سرزمینهای غربی ایران که با برخی از واژههای بهکاررفته در خراسان و فرارود آشنایی نداشتند بتوانند مشکلات لغوی خود را به یاری این کتاب رفع کنند. این کتاب کهنترین لغتنامه فارسی است که در قرن پنجم قمری تألیف گردیده است. آنچه درباره این کتاب قابل توجه است، این است که دستهبندی لغات در این کتاب به شیوهای است که نشان میدهد هدف از تألیف آن راهنمایی شاعران بوده تا اگر در قافیه شعر محتاج کلمهای شدند و معنی آن را ندانستند، در این کتاب بیابند و استفاده نمایند.
«رساله قشیریه» از کتب معتبر صوفیه در قرن پنجم است که زینالاسلام ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن بن عبدالملک بن طلحة بن محمد قشیری در 437 هـ.ق نوشته است. هر چند که امام قشیری پیش از هجویری وفات یافته است، با این وجود جامعترین و معتبرترین کتابی است که از قدما در باب تصوف بر جای مانده است. رساله قشیریه نامه یا پیامی است که قشیری به صوفیان شهرهای اسلامی فرستاده است و آن را در سال 437 هـ. آغاز کرده و در 438 هـ. به پایان رسانده است. این کتاب دربرگیرنده پنج فصل است که در فصل اول آن شرح احوال و آثار قشیری، استادان و شاگردان وی بررسی شده، در دوم مباحث دستوری و زبانی کتاب در سه بخش مورد بحث قرار گرفته، در فصل سوم ضمن برگردان اشعار عربی رساله به فارسی از گویندگان آن اشعار هم سخن به میان آمده، در فصل چهارم احادیث شریف نبوی و احیاناً احادیث قدسی با ذکر مآخذ آنها جای گرفته و در آخرین فصل شخصیتهای ذکرشده در رساله که بیش از 560 نفرند، در صورت امکان معرفی شدهاند.
تدوین واژهنامههای گیلکی سابقه نسبتا طولانی دارد. اولین کوشش موفق در این زمینه، فرهنگ گیلکی از منوچهر ستوده است که در سال 1332 خورشیدی به همت انجمن ایرانشناسی، به چاپ رسید. بعد از این کتاب، گامهای مهمی در تألیف واژهنامههای گیلکی برداشته شد که خوشبختانه برخی از آنها به زیور طبع نیز آراسته شدهاند. از جمله این آثار میتوان واژهنامه گویش گیلکی، فرهنگ گیل و دیلم، ویژگیهای دستوری و فرهنگ واژههای گیلکی را نام برد. گلیهگب، بیتردید مفصلترین فرهنگنامهای است که تا کنون درباره گویش گیلکی نوشته شده و به شکل منقحتری روانه بازار شده است. مولف فاضل آن، آقای فریدون نوزاد، خود، از محققان برجسته گیلانی است. این واژهنامه به گویش گفتاری و نوشتاری مردم رشت و پیرامون آن اختصاص دارد.