در این مقاله آنچه را که ناصرخسرو در دیوان درباره اطلاعات علمی خویش بیان داشته، مورد بررسی قرار داده‌ایم. از آنجا که مشغله اصلی ذهن او، مذهب و اعتقادات دینی است، به تبع آن، مطالعه در اصول مذاهب مختلف و بررسی آرای آنان نیز مورد توجه شاعر قرارگرفته است. ناصرخسرو را به حق قبل از شاعر بودن، باید حکیم فرزانه و متکلمی خردگرا دانست, چون و چرا کردن، مقدم دانستن تحقیق بر تقلید و پیگیری مسایل کلامی از جمله عللی بودکه باعث بروز تحولات بزرگ روحی در جان و دل وی شد و همین شوق تفحص و تحقیق بودکه ار را در علوم زمان خود سرآمدکرد و در علومی مانندکلام و فلسفه، منطق، حساب و هندسه، موسیقی و علرم قرآنی متبحر ساخت.

منابع مشابه بیشتر ...

649075d986407.jpg

درسی از افلاطون

غلامحسین خیّر

افلاطون معتقد بود که هر نوعی که در جهان وجود دارد یک صورت عقلانی در عالم عقل دارد. مثلا یک انسان عقلانی در عالم عقل وجود دارد که تجلی می کند و ما سایه های آن انسان کلی هستیم و مثالی که در این زمینه می گوید معروف به مثال غار افلاطون است. اندیشیدن به چیستی و چونی هنر که آن را هنر اندیشی و یا به اصطلاحی جدیدتر فلسفه هنر می نامند ، تنها به نزد یونانانیان موجود است ولیک پیش از ایشان نیز فی المثل در میان ایرانیان نیز هنر اندیشی هایی موجود بوده است. اما با شِما و شمایل فلسفی تنها از آن فیلسوفان یونان است .در این مقاله کوتاه ابتدا نیم نگاهی داریم به زندگی افلاطون ، نخستین فیلسوف بزرگی که آثارش برای ما مانده ، و سپس می پردازیم به فلسفه هنر وی و البته در این میان نیز ناگزیریم که نظری گذرا به نظام فلسفی افلاطون اندازیم چرا که فلسفه هنر افلاطون در ذیل و ظل منظومه فکری وی جای می گیرد و معنا می یابد. به هر روی افلاطون شان هنر را ، حکایت گری و تقلید از طبیعت می شمرد و از هنرمندان با عنوان طایفه مقلدان یاد می کند و بدان سبب که خودِ طبیعت را نیز حکایتی از عالم ایده ، که عالم حقیقت هست ، می داند « از همین جاست که هنرها در مرتبه دوم دوری از حقیقت صور جای می گیرند » در واقع می توان گفت که افلاطون دل خوشی از هنر و هنرمند ، بدان سبب که انسانها را از حقیقت بعید تر می کنند ، ندارد . و لذاست که عذر هنرمندان را از مدینه فاضله اش می خواهد و ایشان را از آرمانشهر رویایی بیرون می کند تا این حق دورکن ها ، موجبات تباهی و گمراهی اهالی مدینه فاضله و به خصوص جوانان را فراهم نیاورند .آن زیبایی موجودی سرمدی است که نه بوجود می آید و نه از میان میرود. نه بزرگتر میگردد و نه کوچکتر. چنان نیست که از لحاظی زیبا باشد و از لحاظی زشت یا گاه زیبا باشد و گاه نا زیبا یا در مقایسه با چیزی زیبا باشد و در مقایسه با چیز دیگری نا زیبا یا در مکانی زیبا باشد و در مکانی زشت یا به دیده گروهی زیبا بنماید و به دیده گروهی دیگر زشت یا جزیی از آن زیبا باشد و جزیی نا زیبا. از این گذشته آن زیبایی که به دیده کسی که سعادت دیدار آن نصیبش گردیده است چون زیبایی چهره ای یا دستی یا عضوی از اعضای تن یا مانند زیبایی سخنی یا دانشی یا زیبایی موجودی از موجودات زمینی یا آسمانی نمودار نخواهد شد بلکه چیزی است در خویشتن و برای خویشتن که همواره همان می ماند و هرگز دگرگونی نمیپذیرد و همه چیزهای زیبا فقط بدان سبب که بهره ای از او دارند زیبا هستند ولی این بهره وری نه چنان است که پیدایش و نابودی چیز ها برای آن سود و زیان داشته باشد.

62fa40531edbb.jpg

شرح بر هماهنگی افکار دو فیلسوف

عبدالمحسن مشکوه الدینی

یکی دیگر از مبادی در نظر بیشتر فلاسفه‌ وجود مکان بود که لازم حتمی برای وجود ماده محسوب می‌شد تا ظرف‌ تحولات و پیدا شدن تغییر وضع برای ماده باشد زیرا این قضیه نیز نزد فلاسفه از اصول مسلم بود که فراهم شدن و از هم ریختن پاره‌های جسم‌ و حرکت ماده باید در فضا یعنی در گشادگی و جای خالی تحقق پیدا کند و بنابراین اصل مسلم،جرهریت و اصالت وجود فضای بدون ماده که‌ قسمتی از آنرا ماده حیازت و پر کرده و سمتهای بسیاری از آن خالی است‌ در فلسفهء ذیمقراطیس از مسائل قطعی بود و فیثاغورس و افلاطون هر کدام‌ از آنها به نحو خاصی بدان معتقد بودند و در جای خود خواهد آمد که پیش‌ همگی وجود مکان امری مسلم بود اما در نحوه وجودش اختلاف داشتند و فقط بعضی از فلاسفه طبیعی مسلک از قبیل امپدکلس و انکساگوراس و افراد دیگری بودند که وجود جای خالی را انکار داشتند و حرکت را تغییر نسبت مابین اجزاء ماده تفسیر می‌کردند و ارسطو همین عقیدهء اخیر را انتخاب کرد و مکان را نسبت ما بین مقطع جسمی که پیرامون جسم دیگر را گرفته است با مقطع جسمی که در میان واقع شده است تفسیر کرد و او نیز منکر وجود جای خالی گردید بنابراین در بیشتر فلسفه‌ها مکان از چیزهائی‌ بود که جوهریت و استقلال و اصالت وجودی داشت

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

654cf6ecb78d0.jpg

مفاتیح‌الاعجاز فی شرح گلشن راز

مفاتیح الاعجازفی" شرح گلشن راز یکی از جامع‌ترین وکامل‌ترین شرح‌های مثنوی گلشن راز است که در سال ۸۷۷ هجری قمری توسط شمس الدین محمدبن یحیی لاهیجی از عرفا و مشایخ سلسله نوربخشیه نوشته شده‌است. مزیت این شرح به شرح‌های مختلف دیگر، ذکر یکایک ابیات گلشن راز و تفسیر همه آن‌هاست، همچنین نویسنده توضیحات و شرح مفصلی در مبانی و اصول علمی و عملی عرفان و تصوف ارائه می‌کند. این کتاب از کتب مرجع در عرفان اسلامی است.

نظم/شرح شعر
کتاب
6002f41dc95ce.jpg

شرح گلشن راز

یکی از مهمترین آثار شبستری مثنوی گلشن راز است. این مثنوی در بحر هزج مسدس مقصور یا محذوف شامل بیش از هزار بیت است که در پاسخ سوالات منظوم امیرحسینی هروی سروده شده است. به دلیل اهمیت گلشن راز، تاکنون شروح مختلفی بر آن نگاشته شده است که آقای گلچین معانی حدود پنجاه شرح و حاشیه را معرفی نموده است که یکی از آنها شرح الهی اردبیلی است و مرکز نشر دانشگاهی در سال 1376 آنرا منتشر کرده است

نظم/شعر کلاسیک/مثنوی‌ها
کتاب