ادب کهن پارسی و به ویژه شعر عرفانی، مشتمل بر دو ویژگی انسانی عشق به جمال و تأمل در ژرفای انسان و جهان است و این دو ویژگی، توجه ادب پژوهان و مترجمان جهان را به آثار شاعران عارف از جمله جلال الدین مولوی معطوف کرده است. فواید آشنایی پژوهشگران ایرانی با آنچه در زبانها و ملتهای دیگر در زمینه ترجمه و پژوهش ادبیات فارسی میگذرد، روشن است؛ چه این آگاهی به ما امکان میدهد که زبان و فرهنگ خود را از منظر دیگران ببینیم و بر کمال و نقص آن واقفتر آییم. نوشتار حاضر، پژوهشی توصیفی با هدف شناسایی نسبتاً کامل آثار و تألیفات مولوی پژوهان در جهان عرب است که به شیوهای نظاممند به بررسی ترجمهها، تألیفها و پژوهشهای منتشر شده در قالب کتاب و مقاله ـ با توجه به سیر زمانی و نوع آثار ـ میپردازد تا نشان دهد که این کوششها از آغاز تاکنون چه مراحلی را پشت سر نهاده، به چه جنبههایی از شخصیت و آثار مولوی بیشتر توجه کرده و با چه محدودیتهایی روبرو بوده است. نتایج پژوهش، بیانگر شیفتگی دیرین عربی زبانان به آثار مولانا به ویژه داستانهای منظوم مثنوی و وسعت اهتمام آنان به این کتاب است. سیر کلی آثار مولوی پژوهان عرب نیز از فزونی ترجمهها و پژوهشهای آنان در دو دهه اخیر حکایت میکند.
این کتاب مجموعه خلاصه سخنرانیهای همایش بزرگداشت هشتصدمین سال ولادت مولانا جلالالدین محمد بلخی است که در روزهای 6 و 7 آبان 1386 در سالن اجلاس سران کشورهای اسلامی در تهران برگزار شد. در این همایش حدود صد مولاناپژوه از داخل کشور و همین تعداد مولاناپژوه از سراسر جهان به تبیین موضوعات موردنظر خود پرداخته و در حوزه تخصصی خود سخنرانی کردند. این همایش در هفت گروه تخصصی به این ترتیب برگزار گردید: گروه حکمت و فلسفه، گروه عرفان و دین، گروه مولوی و جهان معاصر، گروه تفاهم بین مذهبی و فرهنگی در اندیشه مولوی، گروه داستانپردازی، گروه زبان و ادبیات.
یکی از بیتهای مثنوی معنوی که چند و چونی بسیار برانگیخته است؛ و گزارشهایی ناساز از آن کردهاند، بیتی است در دفتر سوم از این دریای توفنده راز که پیر نهانکار و بلخ در آن به شیوه اندیشمندان مشایی از عقل سخن رانده است: عقل اوّل راند بر عقل دوم، ماهی از سرگنده گردد نی ز دُم پیچش و دشواری این بیت در پاره دوم آن و در واژه «گنده» است؛ پارهای از گزارندگان مثنوی آن را گُنده خواندهاند، به معنی بویناک؛ و پارهای گُنده به معنی درشت و ستبر. مولانا جلال الدین درپاره نخستین بیت به شیوه مشّائیان از عقل اول و دوم سخن گفته است. ارسطو و اندیشمندان مشّایی پیرو وی، در چگونگی پدید آمدن جهان از خداوند، به خردهای دهگانه (عقول عشره)، چونان میانجیانی در میانه خداوند جهان میاندیشدهاند. خردهای دهگانه از عقل کل یا عقل کلی یا عقل اوّل آغاز میگرفته است؛ و به عقل فعال یا عقل فیاض یا عقل دهم پایان می یافته است. هر چه خرد فروتر می آمده است، از سادگی و فروری و پیراستگیش بیش کاسته میشده است؛ و با جهان مادی و پیکرینه همگونی و همگنی فزونتری مییافته است. پیر اسرار، حاج ملاهادی سبزواری در گزارشی که بیشتر به شیوه و روش فیلسوفان و استدلالیان بر رازنامه سترگ مولوی نوشته است، درباره خردها، در گزارشی بر همین بیت چنین نگاشته است: عقل اوّل راند بر عقل دوم: در بعضی نسخ، نفس اوّل راند بر نفس دوم، و عقل اشهر و اولی است و به عقل اوّل عقل کل و به نفس اوّل نفس کل مراد است؛ و علیایّ حال، میپروراند آن را که جنبش خلق از سر است؛ و در حیطه قضا و قدر است؛ و اوضح آن است که مراد به عقل اوّل کل عقول کلیّه است که در بدایات قوس نزولند، و به عقل دوم عقول انسانیّه که رد خواتم قوس صعودند؛ و سوق آنها بر اینها آن است که عقول انسانیّه، چه جزئیّه و چه کلیّه، همه متّصل میشوند به آنها، در تعقّلات؛ و درجات اتّصال متفاوت است.
یکی از ارزشمندترین موضوعات ادبیات تطبیقی، به سبب روابط تاریخی و فرهنگی دیرین میان فارسی زبانان و ملل عرب، بررسی پیوندهای ادب فارسی و عربی است. وام ستانی شاعران پارسیگوی از شاعران عرب به ویژه از ابوطیب متنبی شاعر شهیر دوره عباسی (354 303 ه .ق.)، از موضوعات دلاویز این بخش از ادبیات تطبیقی است. این پژوهش به بررسی دیوان مسعود سعد سلمان (515 438 ه .ق). شاعر پارسیگوی دوره غزنوی میپردازد تا چند و چون تأثیر متنبی بر سرودههای وی را روشن سازد زیرا وی از جمله شاعرانی است که مهارتش در زبان عربی و آشناییاش با دیوان متنبی، به بهرهگیری هنرمندانه از مضامین سرودههای این شاعر عرب انجامیده است. افزون بر این، همسانی در اندیشه و احساس و زیستن در شرایط سیاسی نسبتاً مشابه، سبب فراخوانی و همخوانی برخی مضامین در آثار دو شاعر شده است. این پژوهش با نگاهی تطبیقی به چکامههای ابوطیب متنبی و مسعود سعد سلمان، به بررسی درونمایههای همسان میان اشعار دو دیوان میپردازد و با آوردن نمونههای متعدد نشان میدهد که مسعود سعد گاه به برگردان ابیاتی از متنبی پرداخته و هنرمندانه از آنها سود جسته است. آنگاه مضامینی مشترک را مطرح میسازد که برخاسته از توارد خاطر میان این دو شاعر است و نمیتوان آنها را ترجمه یا اقتباس به شمار آورد.