از جمله نسخههای کتابخانه گرانبهای استاد دکتر اصغر مهدوی، رساله عرفانی ارزشمندی است به زبان فارسی و به گمان بسیار از آغاز سده ششم که به دلیل افتادگیهای آغاز و انجام و به دست نرسیدن نسخه دیگری از آن، نه نام رساله شناخته شده است و نه نام نویسنده آن. بررسی این رساله که به گمان بسیار بازنوشت مجالس پیری عارف است نشان میدهد که گوینده عارفی دانشمند از گونه کسانی چون احمد غزالی و عین القضات همدانی بوده که افزون بر آگاهی بسیار از قرآن و حدیث و علوم شریعت با سلوک صوفیانه و تجربههای عارفانه نیک آشنا بوده است. معرفی این رساله و بازنمایی پارهای از نکته سنجیهای ناب و نایاب عارفانه آن، موضوع جستار حاضر است. این نکتههای عارفانه نشان آشکاری هستند بر این که آنچه نویسنده گفته از سر تجربه و آزمودگی بوده است و بازگویی سخنان دیگران نیست. این تجربهها و آزمونها دل و دید نویسنده را فراخی و روشنا بخشیدهاند و او را با گونه دیگری از شور و شعور آشنا ساختهاند و ذهن و زبان او را به نکته سنجی و نغزگویی توانا کردهاند.
مرصاد العباد یادگار قرنی است که با کاهش نفوذ خلافت بغداد اندک اندک جاذبه زبان عربی هم کاهش مییافت و زبان پارسی به صورت رایجترین زبان تالیف و تصنیف در ایران و کشورهای مجاور در میآمد. نجم رازی میگوید کتاب خود را به این سبب نوشته که کتب طریقت"بیشتر به زبان تازی است، و پارسیزبانان را از آن زیادت فایدهای نیست". از نظر سبک نگارش و دستور زبان، از کهنگی سخن کاسته و به تازگیهای بعد از مغول میل کرده است. و از اینجا معلوم میشود که در محیط خراسان سنتهای ادبی عصر سامانی پای بر جاتر بوده و تحول زبان دستور در غرب ایران و خاصه در روم شتاب بیشتری داشته است. مرصادالعباد داستان دلکش و بهم پیوسته سرگذشت آدمی از آفرینش تا بازگشت ابدی است و در سراسر آن مولف هدف آفرینش و زندگی انسان را دریافت معرفت الهی و وصول به حضرت او میداند. روشنفکری او نفی گفتار حکیمان است که عقل را سبب و آلت معرفت میشناسند. نثر کتاب ساده گرم و پرشور است، که گاهی به صورت شعر ناب منثور در میآید. سبک آن در واقع شیوه سخن واعظان و مجلسگویان سده ششم است، و بیش از همه به آثار مجد بغدادی و نجم الدین کبری و عینالقضات و احمد غزالی و کشفالاسرار میبدی و رساله حالات و سخنان ابوسعید مانندگی دارد. از نظر نکات دستوری- مختصات کهن پیش از مغول – و از نظر لغات و تعبیرات و ترکیبات و کنایات و همچنین اصطلاحات عرفانی، مرصادالعباد دریایی است.. چون ویژگیهای کهن دستوری و واژه ها و ترکیبات نادر کهن طبعا در دستنویسهای جدید حذف یا تحریف شده بود، محققانی که بنای تحقیق خود را بر آن نسخ جدید مغلوط نهادهاند، این کتاب ارجمند را نه بدان صورت که بوده بلکه به صورت کتابی کم ارج شناساندهاند. همین قدر میگوییم که مرصادالعباد از نظر ویژگیهای سبکی و دستوری اهمیت و اصالت بسیار دارد
«مجالس کلیمی» ملفوظاتِ فارسی شاه کلیم الله جهان آبادی (درگذشت: 1142 هجری/ 1729م) است. گردآورنده: خواجه محمد کامگار خان مریدِ مولانا نظام الدین اورنگ آبادی (درگذشت: 1142هجری) و سال گردآوریِ ملفوظات: 1131 هجری است.
خاقاني يکي از شگفتترين شاعران روزگاران است و آثار بازمانده از او بويژه ديوان پر برگ و بارش يکي از ارجمندترين ميراثهاي ادبي و فرهنگي زبان فارسي است. از نگاه شخصيتي نيز شخصيتي شگفت و پارادوکسيکال دارد و آشکارترين نشانه شخصيت پارادوکسيکال او که در ديوانش نيز بازتاب بسيار دارد، از يک سو مفاخرههاي فزون و فراوان اوست که نشان از شخصيتي خودبين و خودفروش دارد که خود را از همگان برتر ميشمارد و از همين روي ديگران را به چيزي نميگيرد و چه بسا زبان به هجو و نکوهش ديگران حتي نزديکان خود ميگشايد و از ديگرسو، خاکساريها و خود کمبينيهاي بسيار او در برابر ارباب زر و زور است که نشان از شخصيتي خود کم بين و گرفتار عقده حقارت دارد که خويش را بسيار ارزان ميفروشد و گاه خود را از سگ نيز کمتر ميشمارد. در اين مقاله اين ويژگي شخصيتي و شعري خاقاني، ريشههاي رواني آن و مسائل مربوط به آن بررسي ميشود گويا خاقاني از اين ويژگي منشي خويش ناخرسند بوده و در رنج بوده است و از همين روي بارها از ستايش و کوبيدن در اين و آن بيزاري جسته است و چه بسا همين بيزاري، گونهاي تحول شخصيتي در او پديد آورده است.
از ويژگيهاي برجسته سرودههاي حافظ، هندسه، هنجار، ساخت و پرداخت سنجيده و استواري است كه كمتر ميتوان در آن دست برد و پارهاي از نغز كاريهاي آن را از دست نداد. يكي از زمينههاي سامانپذيري اين هندسه و هنجار بيهنباز، كوشش و كنكاشهاي همارهاي است كه حافظ در كار بازنگري و دستكاري و به سازي سرودههاي خويش هزينه ميكرده است. بازنگريها و دستكاريهايي كه بسياري از نسخه بدلها و ديگر نويسههاي گوناگوني را كه در نسخهها و دست نوشتههاي ديوان او ديده ميشود، از پيداشته است. از اين روي ويراستاران ديوان او ناگزير بايد بكوشند بر پايه هنجارهايي پسنديده، ديگر نويسههايي را كه پيآمد اين بازنگريها و دستكاريها مينمايند باز شناسند و در متن بياورند. در اين گفتار پس از بازنمايي اين نكتهها با آوردن پارهاي از ديگر نويسهها و نسخه بدلها كوشيدهايم برخي از دستكاريهاي او در سرودههاي خويش را براي رسيدن به هندسهاي چنين سخته و سنجيده باز نماييم.