در این نوشتار برآنیم تا به تحلیل مناظرهای که میان دو قطره خون در شعر پروین اعتصامی رخ میدهد بپردازیم و سپس سنجشی کوتاه میدان مناظره دو قطره خون پروین با سه قطره تریللو، که گفته میشود الهام بخش ایدن مناظره بوده است، انجام دهیم و بدینسان خوشهای از اندیشده هدای پروین بچیندیم. پروین در فضای عاطفی و عرفانی مشرق زمین زیسته است؛ فضایی که آدمی را رنج به گنج میرساند. سلوک شرقی در دامنه رنج قرار دارد و شرح همین رند سبب اطناب در شار پروین شده است ولی در شار تریللو ایجاز سلوک غربی را میبینیم. در این شعر، تریللو با بیان احساس خویش، تنها به سلوکی درونی راه میبرد؛ ولی، پروین در مناظره خویش معنا را به خدمت سلوک دروندی و مضمونی اجتماعی درآورده و از عرفان به دادگری رسیده اسدت. در حق یقدت، شعر او در حکم حلقهای از زنجیر مبارزه با ظلم قرار گرفته اسدت. پس شعر پروین پروردهتر و از عمق بیشتری برخوردار است.
نخل های سوخته مجموعه چند گزارش سفر به مناطق مرزی کشور است ... گذار از خرمشهر، آبادان اهواز ... چشم و دل را از تازگی ها ر نمی کند. هر گوشه از خاک مرزنشینان کشور هزار قصه تاریخی در خود نهفته دارد. دردها و آلام در این مناطق، کهنه و عمیق است... هنگامی که از چند شهر مرزی کشور برای اولین بار گذر کردم، کلمه محرومیت در فرهنگ شعور و ادراکم رنگ باخت، هزاران معنا پیدا کرد. چگونه می توان شهروندان محروم را که از فرط بی پناهی قانون شکنی می کنند، سرزنش کرد؟ اصلا قانون در زندگی افراد محروم، واجد کدام معناست؟ آنان که از فرط محرومیت مالی دل به دریا می زنند، قاچاق می کنند و آنان که از فرط محرومیت معنوی سر به کوه و بیابان می گذارند هر دو به تکدی می روند. هر دو خطر می کنند.... هر دو در بزنگاه تاریخ معاصر ایران وامانده اند، غریب و سرگردان، هر دو چشم انتظار ایستاده اند... راستی برای منتظران چه سوغاتی در راه است؟
در اواخر قرن 19 و طي قرن 20، تعداد قابل توجهي از عربهاي سوريه، لبنان و فلسطين به دنبال كسب روزي و زندگي خوب و به منظور رهايي از مشكلات و بحرانهاي فكري و اجتماعي به كشورهاي مختلف آمريكاي شمالي و جنوبي مهاجرت كردند؛ به هر يك از اين سرزمينها «مهجر» و به ادبيات عربي شكل گرفته در اين سرزمينها «ادبيات مهجر» گفته ميشود. آثار ادباي مهجر، به علت تاثيرپذيري از ادبيات اروپا و امريكا و نيز زمينههاي تازه عاطفي و تصويري كه حاصل زندگي در محيط تازه است از جنبههاي مختلف مانند موضوع، ساختار و روح شعري با كلاسيسم متفاوت است. اين مقاله با رويكرد ادبيات تطبيق و به منظور نشاندادن گوشههايي از تاثير ادبيات معاصر غرب بر ادبيات معاصر عرب از طريق مهاجرت و سفر به موضوع سفر شعر معاصر عربي به امريكا نگاه كرده است.
این پژوهش به توصیف و تحلیل روند جایگزینی بتوارههای برساخته آدمی از خدا به سلطان و از سلطان به معشوق میپردازد و نمونههای آن را در غزل عاشقانه نشان میدهد. انسان درپی یافتن گمشده خویش، در متعالیترین شکلِ آن، به خداوند چشم داشته است. از آنجا که درک ذات خداوند برایش میسر نبوده، به جلوههای وی در هستی، روی آورده و نظر بر بُت، ممدوح و معشوق دوخته است. شاعران و نویسندگان در مسیر تاریخ ادبی، پس از نگاه کلینگر خویش به خداوند، نظر ستایشآمیز خود را نخست به پادشاهان، به عنوان برگزیدگان وی(مطابق پارهای باورهای دیرین) و سپس به ممدوح و معشوق افکندهاند و همان نگرش را نسبت به پرستش، در قالب آرزوهای آرمانی خویش برای دستیابی به الگوی کامل، بدو نسبت دادهاند و چون هیچ موجودی در روی زمین کامل نیست و این معشوق آرمانی هم نمیتواند، عاشق را خرسند کند، کمکم چنانکه میبینیم موقعیت معشوق آرمانی در قلب عاشق متزلزل میشود. این پژوهش، گزارشی از این رویکرد است.