یکی از موارد مهم در آراء تربیتی مولانا، تسلیم و رضا در برابر امر حق است. نزد سالکان، تسلیم عبارت است از استقبال قضا و تسلیم به مقدرات الهی. مقام تسلیم فوق مرتبه توکل و رضاست و مرتبه رضا فوق مرتبه توکل است. در توکل، سالک در همه امور خود، خدا را وکیل خود قرار میدهد. در رضا به هر چه خداوند بخواهد و انجام دهد، راضی میشود؛ اما در مقام تسلیم، سالک قطع تعلق میکند و دیگر برای وی طبعی باقی نمیماند تا موافق یا مخالف باشد. مولانا در همه امور، شرط اصلی را تسلیم میداند و بس. وی میگوید زمانی که مرد حق، تسلیم محض حق باشد، جریان عالم نیز با خواست خداوند بر وفق مراد وی خواهد بود. زیرا که همه هستی، تحت فرمان حق عمل میکند. در حدیث آمده است کسی که از آن خدا و برای وی باشد، خداوند نیز برای او خواهد بود. مولانا در یکی از داستانها از قول انبیا میگوید که ما در درگاه الهی، هیچگاه ملول و دلتنگ نیستیم، تا از سختی و دوری راه درجا بزنیم و ناامید شویم. وقتی معشوق (حق) با ما همیشه حاضر است، نثار جان در برابر رحمتهای او دلیل شکرگزاری ماست. در چنین شرایط روحی و معنوی، دل ما پر از شادی و گلشنهای معنوی است و پیری و پژمردگی به وجود ما راه ندارد. دائمأ جوان و باطراوت هستیم ... مولانا معتقد است که با تسلیم و رضا حق بر قلب انسان تجلی میکند. پس چه تربیتی والاتر از این و چه زندگی شیرینتر از این!
کتاب حاضر مشتمل بر دو گفتار به زبان فرانسوی، به خامه توانای استادان گرامی دکتر صفا و لیوه روسای محترم دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران و استراسبورگ و یک مقدمه از نویسنده در معرفی کامل نسخه خطی کتابخانه ملی و دانشگاهی استراسبورگ و شرح یکصد و شصت و هشت بیت از مثنوی گلشن راز که متاسفانه شارح عارف آن تاکنون ناشناخته مانده است. و در آخر تعلیقاتی که برای حل مشکلات و توضیح و تعریف لغات و مصطلحات عرفانی و فلسفی به کوشش نویسنده فراهم گردیده است.
این کتاب اشعار فارسی سیدجعفر موسوی حاوی الف) دو مثنوی در بحر خفیف-مخبون محذوف-یکی تحت عنوان (حدیث نفس) شامل موضوعات مختلف در حدود (1723) بیت، و دیگری (بالاخانه غمها) که از نوشته نویسنده معروف (مصطفی لطفی منفلوطی مصری) برداشته شده است و در حدود (303) بیت می باشد. ب) غزلیات ج) متفرقات د) قطعات
یکی از موارد مهم تربیتی در مثنوی، رهایی از تعلقات و ظواهر دنیایی و رسیدن به آرامش درونی است. در تربیت اسلامی، انسان مطلوب، انسانی است که دارای صفت حر باشد. مولانا زندگی بدون آزادگی راحیلتگری میداند و معتقد است که اگر انسان چند لحظه پیش از مردن هم انسان آزادهای شود و از تعلقات برهد، به این زندگی ظاهری میارزد. مولانا معتقد است که کسی که بنده راستین حق باشد و به خدا عشق بورزد و اعمالش مطابق خواسته حق شود، از پنج حس ظاهری و شش جهت دنیای بیرونی (مادی) آزاد و رها میگردد و حقایق امور را از خارج از پنج و شش میبیند. بنابراین تربیت او با دیگران متفاوت میشود و نگاه او نسبت به خود و اجتماع و دنیای اطرافش الهی خواهد بود.