تذكرهنويسي در ايران از ديرباز رايج و مورد توجه بوده است. زيرا ايرانيان پيوندي ديرينه با شعر، يعني كلام زيباي ظريف همراه با وزن و آهنگ داشتهاند از اين روي از سده پنجم هجري كه شعر فارسي شكوفا و بالنده گشت همواره مردم ايران سخن پخته گويندگان را براي استفاده ديگران يا براي شادي دل خويش جمع نموده و همراه با نام گوينده و سرابنده در دفتر و كتاب ثبت و ضبط نمودهاند. گويند نخستين مجموعه شعر و شرح حال شعرا كه اصطلاحا در ادب فارسي تذكره خوانده ميشود از ابوطاهر خاتوني موفق الدوله است. وي از رجال دربار سلاجقه، در نيمه دوم قرن پنجم و نيمه اول قرن ششم هجري بوده و كتاب او (مناقب الشعرا) نام داشته است. تذكره (صبح گلشن) اثر سيد محترم علي حسن خان بهوپال متخلص به (سليم) نوشته شده به سال 1294 هجري قمري است. اين تذكره شامل شعراي قديم و همچنين معاصر نويسنده است. وي سبب تاليف اين كتاب را چنين مذكور داشته است كه: پس از آنكه پدرش سيد محمد صديق حسن خان تذكره (شمع انجمن) را تاليف كرد گروهي كه نامشان در آن تذكره نيامده بود دلتگ شده بودند. از اين روي به تاليف (صبح گلشن) همت گماشت. اين كتاب در سال 1295 هجري در بهوپال هند به طبع سنگي و با قطع وزيري و كاغذ كاهي و خط نستعليق چاپ و منتشر شده است. از اين رو ما بر آن شديم تا بخشهايي از اين تذكره را كه موجود بود بازخواني و بازنويسي كنيم و در دسترس خوانندگان علاقهمند قرار دهيم.
این کتاب دارای چهار فصل و مجموعا دربرگیرنده زندگی و آثار ۲۲۷ نفر از پارسی سرایان قفقاز است. هر فصل به شاعران یک منطقه قفقاز (آران، ارمنستان، داغستان، گرجستان) اختصاص یافته است. نخستین شاعری که زندگی و احوالش در این مجموعه معرفی شده، «ابوالعلای گنجه ای» متوفی به سال ۵۵۴ ه.ق و آخرین آنها، «ناظم ایروانی» متولد سال ۱۳۴۲ ه. ق است. در پایان کتاب نیز فهرست ماخذ و منابع به ترتیب الفبایی تخلص یا نام مولفان آمده است.
رستم و اسفندیار برجستهترین، نیکترین و مهمترین پهلوانان شاهنامهاند؛ از اینرو برخورد این دو یل از وزن و حساسیت خاصی برخوردار است. اسفندیار شاهزادهای جوان است، با چشم به تختی که شایستگی آن را دارد. او برخلاف گشتاسب، نه یک موجود آزمند و متزلزل و فریبکار، بلکه دلاور شکستناپذیر و مقدسی اس تکه برای نیکترین دینها و اندیشهها شمشیر زده است. رستم در مقابل او، پهلوان قرون و ابرمردی است که تبلور تکاپو و رنج مردانه یک تبار است. در این کتاب افزون بر مقدمه، سه مقاله پیرامون رستم و اسفندیار و همچنین متن آن از روی نسخه شاهنامه چاپ مسکو آمده است.
در اين مقاله نخست مقدمهاي کوتاه راجع به پيشينه نمايش در ايران آورديم و سپس به بررسي واژه درام چه از نظر لغوي و چه از نظر اصطلاحي پرداختيم و به تقسيمبنديهاي آنکه اعم از تراژدي و کمدي است اشاره کرده و راجع به هر يک از آنها جداگانه بحث نموديم. در ادامه به بحث راجع به حماسه پرداخته و وجوه اشتراک و افتراق حماسه و تراژدي را بر شمرديم. پيرامون وجوه افتراق درام و تراژدي نيز بحث کرديم و در پايان راجع به غنا و ويژگيهاي آن سخن گفته و وجوه اشتراک و افتراق غنا، حماسه و تراژدي را تبيين نموديم. آنگاه وارد مبحث اصلي مقاله شده و تحت دو عنوان "شاهنامه فردوسي و جلوه هاي دراماتيک" و "خمسه نظامي و جلوههاي دراماتيک" به بحث راجع به آنها پرداختيم. براي تحليل و بررسي عناصر دراماتيک در شاهنامه، داستان رستم و اسفنديار را برگزيديم و بر اساس يکي از الگوهاي عناصر درامي به نقد و تحليل آن پرداختيم. داستان خسرو و شيرين را نيز از خمسه انتخاب نموده و بر اساس يکي ديگر از الگوهاي ساختار نماشي آن را تحليل نموديم و در پايان به نتيجهگيري از دو بحث اخير پرداختيم.
سماع نوعي بوجد آمدن در هنگام از خود بدرشدگي عارفان است، كه هويت آن را با مولانا ميشناسند. مولانا جلال الدين محمد بلخي، موسيقي و حقيقت نهفته در آن را دريافته، توانسته است بشنود كه از هر ذره صدايي برميآيد و خدا را ميخواند و اين دريافت همواره او را از خود بيخود كرده و به سماعش واداشته است. در اين نوشتار پس از شرح نحوه سماع در زمان ابوسعيد ابوالخير و نيز زمان مولانا و بررسي ارتباطها و تفاوتهاي آن دو، به كيفيت سماع در دوره مولانا پرداخته شده است.