مواهب الهي نوشته معين الدين علي يزدي، كتابي تاريخي است كه در قرن هشتم، درباره خاندان مظفري نگاشته شده است. اين كتاب از معدود كتابهايي است كه درباره آل مظفر، هم زمان با حكومت اين خاندان، به رشته تحرير درآمده و حاوي اطلاعات ذي قيمت تاريخي، اجتماعي، فرهنگي و ... در خصوص عصر مولف است. اين اثر، علاوه بر داشتن ويژگيهاي سبكي و نگارشي كه آن را در حيطه متون ادبي قرار ميدهد، بسيار مورد توجه دانشجويان تاريخ و محققاني است كه در دوره سلطنت آل مظفر مطالعه ميكنند. با وجود اين که سعيد نفيسي، بخش نخست مواهب الهي را در سال 1326 ه.ش تصحيح نموده است، هنوز اين کتاب غلطها و جاافتادگيهاي فراواني دارد که درک مطلب را با مشکل مواجه ميسازد. در مقاله حاضر، نگارندگان با دستيابي به نسخههايي متقدمتر، توانستهاند نقصها، افتادگيها و غلطهاي فراوان تصحيح نفيسي را مورد بازبيني قرار دهند و بدين ترتيب، ابهامهاي اين اثر ادبي ـ تاريخي را تا حدود زيادي رفع نمايند.
هاشم اعتماد سرابی نویسنده کتاب، در مورد موضوع کتاب می گوید: این نوشته ها یک قسمت از مقالاتی است که در این چند ساله در روزنامه خراسان چاپ شده است، چیزهایی که پیرامون مسائل مختلف نوشته ام. که البته مثل نماز آن مردک گلستان چیزی نبوده که به کار آید. از سستی و نقص اما چرا باز به شکل کتابی در می آید منکه هنوز از رنج شرم "اسائه ادب" فارغ نیامده ام، واقعه ایست مشکلم... احساسی است و امیدی گنگ و خام و اگر با این همه، کمک کوچکی به درک درست شده باشد خود را ماجور یافته ام.
موضوع کتاب حاضر در مورد زندگی نامه امیر عنصرالمعالی کیکاووس نویسنده کتاب قابوسنامه تالیف غلامحسین یوسفی که توسط انتشارات دانشگاه تهران منتشر شده است.
از آنجا که مقدمات قصايد عربي در نقد قدما از اهميت خاصي برخوردار بوده و بزرگاني چون ابن رشيق قيرواني، ابوهلال عسکري، ابن اثير، ثعالبي و ... به نقد اين قسمت از قصايد، اهتمام ويژهاي داشتهاند، ضروري مينمايد در ادبيات فارسي نيز مقدمات قصايد شاعران بررسي شود. در اين مقاله مقدمات قصايد خاقاني و متنبي بررسي شده است. روش تحقيق، به شيوه توصيفي ـ تحليلي و حجم نمونه، کل قصايد ديوان خاقاني و متنبي است. با مطالعه و بررسي مقدمات قصايد ديوان اين دو شاعر، مضاميني که در آغاز آنها آمده، استخراج گرديده و با هم مقايسه شدهاند. از مقايسه مقدمات قصايد اين دو شاعر،چند نکته مستفاد ميشود: 1. اهتمام متنبي به مقدمات قصايد خود بيشتر از خاقاني است؛ 2. مقدمات قصايد اين دو شاعر بيش تر تقليد و تتبعي از قدما است؛ با اين حال، از زيبايي خاصي برخوردارند؛ 3. مقدمات طللي، تغزلي، وصف فراق و شکوا از بيشترين بسامد در ديوان متنبي برخوردار است؛ 4. در ديوان خاقاني، مقدمه وصف، حکمت و توحيد و مقدمه شکوا و گلايه بسامد بيشتري دارد.
بانوگشسب تنها زن پهلوان ايراني است که درباره او و کردارهاي پهلوانياش، منظومهاي مستقل شکل گرفته است. در ميان منظومههاي پهلواني که پس از شاهنامه فردوسي به نظم درآمدهاند، دو منظومه برزونامه و بانوگشسبنامه در منطقه کوهمره سرخي رواج يافته است. روايت شفاهي موجود در اين منطقه، آميزشي از حماسه و باورهاي اساطيري ساکنان آن است که واکاوي آن، افزون بر ثبت روايتي که پيش از اين در هيج منبع و ماخذي بررسي و ثبت نشده است، بخشي از باورهاي اساطيري مردم اين منطقه کهن مسکوني را نشان میدهد. در اين جستار، نخست روايت شفاهي رايج در منطقه کوهمره سرخي را بر اساس تحقيقات ميداني گزارش کردهايم و سپس به واکاوي شباهتها و تفاوتهاي آن با روايت مکتوب پرداختهايم. علاوه بر اين، کوشيدهايم تأثير باورهاي اساطيري و افسانهاي بوميان منطقه را در سير روايت بررسي کنيم.