غزل از مهمترین قالبهای شعر فارسی در بیان مضامین مختلف، بویژه مضامین عاشقانه و عارفانه است که درطول تاریخ خود، فراز و نشیبهای بسیاری را پشتسر گذاشته است. سعدی یکی از بلندترین قلههای غزل فارسی از قرن هفتم به بعد محسوب میشود. وی بر شعر بسیاری از شاعران بعد از خود، بویژه بر شعر شاعران قرن هشتم، مانند خواجه حافظ، خواجوی کرمانی، عماد فقیه، جلال عضد و ... تأثیر گذاشته است. یکی از موفقترین پیروان سعدی در غزل، سید جلالالدین بن سید عضد الدین یزدی، معروف به «جلال عضد» و متخلص به «جلال» ،از شاعران قرن هشتم هجری و از معاصران خواجه حافظ شیرازی است. دراین مقاله، غزلهای «جلال عضد» با غزلهای«سعدی» مقایسه و تطبیق شدهاند. بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش، تأثیرپذیریهای جلال عضد از سعدی شیرازی در حوزههای گوناگون مضامین، تصاویر، تعابیر، واژگان و ترکیبها، وزن، قافیه و ردیف فراوان است. بررسی تطبیقی غزلیات سعدی با جلال عضد، به منظور شناخت بیشتر غزلیات دو شاعر و تحلیل میزان موفقیت و نوآوریهای جلال عضد در حوزه غزل صورت پذیرفته است و میتواند بحثی نو در زمینه ادبیات تطبیقی به شمار آید.
فصل اول این کتاب، شامل دو غزل و یک مثنویست و چند شعری که تقریبا بهترین کارهای او در دوره های پس از دوره نخستین است که میشود به آن ها دوره های سرگردانی گفت. و آغازی برای ادوار بعد. و به همین لحاظ هریک از آنها حاصل یک دوره خاص شعری. هشتمین شعر این فصل از لحاظی برگزیده ایست از دوره سرگرمی با شعر آزاد و نهمین شعر، در بحبوحه بیگانگی و یگانگی با مردان و زنان خانه ای که از در و دیوار آن بوی نماز برمیخاست و گویی برگرد مرگ می گردید و لاله عباسی هایی که پیر میشدند و جوان می شدند و روزمرگ آنان را می شمردند. و شعرهای دیگر این فصل هر یک نمونه ای از دوره هایی کوتاه چند ماهه و سریع که شاید در هریک از آن دوره ها بیش از سه چهار شعر نوشته نشده است. فصل دوم شامل شعرهایی که بیشتر قطعه های کوتاهی است از دوره ای که می توان به ان نام "دوره تماشا" داد. نگاههایی گذرا و تصویرهایی شتاب آمیز: دریای توفانی، چراغهای رنگی، زنی با وحشت باد، وزنی که می رقصد. و در کنار باغ غروب نشستن و کلاغان بازگردانده را نگریستن. دوره ای با حدود بیست شعر که از میان آنها، سرانجام به همین هفت شعر اکتفا شد. فصل سوم شامل شعرهایی که در دوره ای بسیار آموزنده و سرشار به مرحله نوشتن رسید. دوره ای که نحوه نطفه بستن و شکل گرفتن شعر و رسیدن به امکانات دیگر "اگر چه ناقص" او را بیش از پیش به کار خویش دلبسته داشت. در همین دوره بود که کلمات اندک اندک با او مهربان شدند و در عین مهربانی، خشن تر و زبرتر. و همین مهربانی بود که آنها را در شعر راه داد. و نیز در همین دوره بود که با بازگشتی به تاریخ دور و نزدیک و مردانی و حوادثی که در فضای مبهم شعر او چهره نمودند. به مرحله لمس آن کلمات رسید و بخصوص از نظر مکالمات شعری و خط داستانی شعر تجربیاتی فراوان کسب کرد. فصل چهارم شامل دوره ای که دید او را نسبت به شعر به گونه ای محسوس تر از دوره قبل تغییر داد. و در برخی ازشعرها کم و بیش شبحی از فرمی را که بسیار دنبال آن گشته بود دید. اما در دنیاهایی مختلف و با حالاتی متفاوت: اندیشیدن به مفهوم زمان، و ساعتی که به اقتضا در پهنه کویر می ایستد سفری به روستا و آسیابی که خاکستر می شود، حرکتی در غرفه ها و خورندگان و نوشندگانی که به جبر مرگ تن در می دهند و شبها و روزهای مستی و خستگی و تحیر بازیچگان و تمسخر بازیگران. و همه اینها در قالب هایی که از دوره فصل سوم پیش بینی شده بود و اینکه تا یافتن راهی پیشرفته تر تنها راه ادامه کار اوست...
مولف در پیشگفتار کتاب میگوید: چون اولین اثری است از سروده های خویش که بنام سرود عشق انتشار داده ام آنرا با زبان کودکانه خود به یگانه مادر مهربان و سرچشمه الهامم تقدیم می دارم نظر به آنکه هیچ چیز و هیچ کس بی نقص نیست جز ذات اقدس الهی جل شانه الکمال از این رو خالی از نقصان نیست ...
رهی معیری از شاعران بنام و پرآوازه معاصر است که زبان عاطفی و پراحساسش، نظر مخاطبان فراوانی را از زمان حیاتش تا کنون، به سوی سرودههای او جلب کرده است. همین رویکرد گسترده مخاطبان، چاپ مکرر آثار او را در پیداشته است؛ به گونهای که در دو دهه اخیر، شمارگان و نوبتهای چاپ آثار رهی به اشکال مختلف، در میان دیگر آثار ادب فارسی، برجستگی خاصی داشته است. بر اساس این امتیازها و توانمندیها، در این مقاله در پیآنیم که: الف. جایگاه، رهی معیری را در میان شاعران معاصر، بویژه سنت گرایان مشخص کنیم. ب. مهمترین عواملی را که موجب پسندیدگی شعر وی در میان مخاطبان گردیده، بکاویم. بیتردید عوامل متعددی در پسندیدگی یک اثر ادبی موثر میافتد که ممکن است به حوزه لفظ یا معنا مربوط باشد؛ براساس مطالعه و تاملی که بدین منظور برروی سرودههای رهی انجام گرفت، بدین نتیجه دست یافتیم که بیشتر زیباییهای شعر «رهی» به ساختار و فرم سخن وی مربوط است، لذا باید بیشتر از دیدگاه نقد ساختار گرایانه و فرمالیستی به اشعار وی نگریسته شود. بهرهگیری رهی از عناصر موسیقی افزای سخن را باید از شگردهای موثر رهی در این حوزه به شمار آورد که بیتردید نتیجه آشنایی عمیق رهی از سالهای آغازین نوجوانی با موسیقی بوده است.
در میان آفرینندگان آثار ادبی، خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی، جایگاه ویژهای دارد. این تمایز و برجستگی در گرو عوامل متعددی است از جمله اینکه حافظ در پدیدآوردن آثارش، شگردهای هنری فراوانی را بهکاربسته که بسیاری از آنها به رفتار و کارکرد وی با زبان و شیوه واژهگزینی و واژهچینی او بر روی زنجیره سخن مربوط است. حافظپژوهان بسیاری تمام تلاش خود را به کار بستهاند تا خود را در جهان ذهن و زبان حافظ وارد کنند؛ اگرچه بسیاری از این تلاشها، به نتایج ارزشمندی دست یافته اما هنوز «ماجرای پایانناپذیر حافظ» در آغاز راه است و هر روز شاهد تلاشهای پیگیر در شرح، تفسیر و گرهگشایی از منظورهای خواجه شیراز و به ویژه کشف رمز و راز ظرافتهای کلام وی هستیم و هرکس از زاویهای دیگر به آثار وی مینگرد. توانمندی حافظ در فراخوانی و احضار واژگان بر روی زنجیرهی گفتار و نیروی تداعیگری ذهنی وی، بر کسی پوشیده نیست. در این مقاله برای نشان دادن گوشهای از این توانمندیها، کارکرد و پیوند هنری دو واژه یا اصطلاح «دل» و «زلف» در غزلیات حافظ بررسی شده است. در دیوان حافظ این دو واژه در حدود 78 مرتبه (در واحد بیت) با هم و مرتبط با یکدیگر به کار رفتهاند که در هر بار با تصویر و تعبیری متفاوت روبرو میشویم. دراین مقاله این کارکردهای هنری در 22 دسته تقسیم شده که بررسی و تحلیل آنها از اهداف اصلی این مقاله است.