این پژوهش، نقدی است بر مطالبی که پیرامون مبحث پرسش در کتابهای مربوط به علم معانی مطرح میشود. یکی از انواع جملاتی که در علم معانی از جایگاه ویژهای برخوردار است، جملات پرسشی و اغراض نهفته در آن است که در میان آثار ادبی نیز شواهد بسیاری دارد و برای طرح مفاهیم متعدد و متنوعی به کار میرود. در بسیاری از موارد، جملة پرسشی در پی طلب فهم یک امر ناشناخته که رسالت خاص آن است، برنمیآید بلکه مقصود دیگری جز فهم مجهول را دنبال میکند. با وجود اهمیتی که جملات پرسشی و مقاصد پنهان آن در متون ادبی دارد، مباحث مربوط به آن در کتابهای بلاغی فارسی با کاستیها و مشکلاتی مواجه است. به همین منظور، در این نوشتار، با توجه به تعاریف و شواهد مطرح شده در کتابهای مربوط به علم معانی، به نقد و بررسی مبحث پرسش پرداخته میشود. در این راستا، کتب مهم بلاغی فارسی، بررسی و ارزیابی میشود. با بررسی شواهد و تعاریف مذکور، آشکار میشود که برخی از مباحث در کتابهای بلاغی نیازمند بازنگری است. از جمله مشکلاتی که در این کتابها وجود دارد میتوان به تقلید صرف از مباحث بلاغی عربی، بیتوجهی به تغییر معنایی برخی عناوین در فارسی و عربی، ناهماهنگی اغراض ذکر شده با شواهد آن، بیتوجهی به گزینش عنوان مناسب، بدخوانی شعر و احاطهنداشتن برخی از بلاغتنویسان بر مفهوم اشعار اشاره کرد.
این کتاب که در فن فصاحت و بلاغت و علم معانی است بر طبق متن خطیب دمشقی و مفتاح العلوم سکاکی و عقود الجمان سیوطی و حل اللب المصون شیخ احمد دمنهوری در شرح رساله جوهر مکنون سیدعبدالرحمن اخضری تلفیق گردید و به طریق شمسالدین محمد بن قیس رازی، ذیلی بر مقدمه فصاحت و بلاغت از اوصاف ناپسندیدهای که در زبان تازی و پارسی است از قبیل ترکیبات ناخوش و استعارات یا رد و تقدیم و تأخیرات ناپسند و معانی واهی و غلو و مبالغتهایی که به حد استحالت عقلی رسد و خطاهای لفظی و معنوی و زیادات و محذوف، چون تخفیف حرکات مشدد و تشدید حرکات مخفف و تغییرات الفاظ از مناهج صواب و نقد اشعار و معانی بر آن افزوده شده است.
دستور الکاتب اثر محمد نخجوانی در دو جلد، شامل مقدمه، دو بخش و یک نتیجه است. مانند همه آثار قرون وسطی مقدمه با حمد و ستایش پروردگار و پیامبر آغاز میشود. سپس حمد و ثنای حکمران سلطان اویس آمده و از اتحاف اثر به او سخن گفته میشود. به دنبال مقدمه، نخستین قسمت اثر که حاوی چهار «مرتبه» است و سپس دومین قسمت که شامل دو «باب» است و بالاخره نتیجه آمده است. دو بخشی که به دنبال مقدمه آمده، مضمون عمده کتاب را شامل است. نظریات اصلاحی که در اثر نظام الملک و یرلیغهای غازانخان شرح داده شده، انعکاس خود را در اثر محمد نخجوانی نیز پیدا کرده است. نظر او درباره سازمان و اداره دولتی، وضع اجتماعی ـ اقتصادی و سیاسی کشور تقریبا در سطح نظریات نظامالملک، رشیدالدین و پسرش غیاثالدین و همچنین حمدالله قزوینی و دیگر رجل مترقی دولتی خاورزمین بوده است. بخش اول به شکل نامهها نوشته شده است.مؤلف نمونههایی از نامههای جوابیه و شکایات و عرایض و همچنین مکاتبات بین اقشار مختلف طبقه حاکم درباره مسائل مختلف و بیشتر اجتماعی ـ اقتصادی به عنوان حکمرانان، صاحبمنصبان و درجهداران و ..... آورده است.
متون کهن، به ویژه متون پیش از حمله مغول، همچون گنجینههایی از واژهها و اصطلاحات، پشتوانهای استوار برای زبان فارسی امروز به شمار میآیند. گونهکهن بسیاری از واژهها را میتوان در این متن بازجست. بسیاری از واژهها، که امروز نشان آنها را تنها میتوان در فرهنگهای لغت جست، در متنهای قدیمی یافت میشوند. حتی گاهی میتوان واژههایی در این کتابها پیدا کرد که در فرهنگهای موجود اثری از آنها نیست. در این میان، جایگاه متنهای کهن علمی، از آن روی که سرشار از اصطلاحات علمیاند، در روزگاری که نقش زبان فارسی به عنوان زبان علمی در هجوم واژههای دانشهای گوناگون رو به ضعف مینهد، در خور توجه است. درست است که بسیاری از مفاهیم دانشهای قدیم امروز نادرست و خرافی به شمار آمده و منسوخ شده است، اما میتوان از واژههای علمی کهن به عنوان قالب و ظرفی برای مفاهیم علمی روز استفاده کرد.
مثنوي مولوي از آثار ارزندهاي است که ميتواند از زاويه روانکاوي بررسي شود. از ميان روانکاوان و روانشناسان، نظريات کارل گوستاو يونگ با آثار عرفاني، داستانها و اسطورهها قابل تحليل است. آنچه يونگ را به مولانا نزديک ميکند اهميت و ارزشي است که وي براي خودآگاهي و کمال قايل است و اين همان چيزي است که مولانا در سراسر مثنوي انسان را به سوي آن فرا ميخواند. همچنين شناخت مولانا از جنبههاي پنهان روان آدمي که از مباني و اصول نظريات يونگ است، به رغم عدم تفکيک، طبقهبندي و نامگذاري اين جنبهها، در ايجاد اين پيوند و سازگاري موثر است. در اين مقاله جنبههاي نمادين داستان مرد اعرابي درويشي که کوزه آبي براي خليفه برد و ماجراي او با زنش تحليل و بررسي ميشود. نگاه به ظاهر متناقضي که مولانا و مرد درويش نسبت به زن دارند ميتواند ريشه در کشمکش موجود در بخش ناخودآگاه روان انسان و کهن الگوي آنيما و دوگانگي آن داشته باشد. همچنين به ساير نمادهايي که به نوعي با روان انسان در ارتباطاند، اشاره ميشود.