رابطه بين نحو و انديشه در زبان‌شناسي از طريق افعال و حالات بيان شده با فاعل، مفعول و مسند بيان مي‌شود و جهت دستوري فعال، منفعل و غيره را پديد مي‌آورد. جهت دستوري، نگرش و موضعِ نويسنده را نسبت به موضوع نشان مي‌دهد و پژواک وضعيت ذهني نويسنده است. همچنين در شناخت حالات شاعر اهميت دارد و وضعيت روحي او را به ما نشان مي‌دهد. علاوه بر آن در مقايسه حالات چند شاعر با يکديگر موثر است. در اين پژوهش، نوع، تعداد و درصد جهت دستوري در سه غزل ابتهاج، نادرپور و فرخزاد که به تقليد از يک غزل سعدي سروده شده مورد بحث و بررسي و مقايسه قرار گرفته و رابطه آن با مکتب رمانتيسم بيان شده است تا جهت دستوري غالب و نحوه موضع‌گيري شاعر نسبت به معشوق در سه غزل مشخص شود. نتيجه اين که برخلاف روحيه منفعل رمانتيک، جهت فعال در غزل غلبه دارد و علت آن را مي‌توان وجود ديالوگ خيالي بين شاعر و معشوق دانست. از ميان سه شاعر ابتهاج بيشترين و فرخزاد کمترين درصد جملات منفعل را دارد، اما نحوه به کارگيري جملات فرخزاد از الگوي خاصي پيروي مي‌کند.

منابع مشابه بیشتر ...

63860ed7c0d17.jpg

تاریخ موسیقی از رمانتیسم تا دوره معاصر - جلد دوم

سعدی حسنی

تاریخ موسیقی شناختن مبدأ و منشأ موسیقی برای ما کمال استفاده را دربردارد، زیرا کشف این نکته به شناسایی ماهیت موسیقی کمک بسیاری می‌نماید، و به همین دلیل است که تا کنون دانشمندان و فلاسفه در این باره فرضیات متعددی داشته‌اند. در دوره‌های اخیر، دانشمندان و محققان، با تحقیق در احوال ملل ابتدایی وحشی و نیمه‌وحشی، طریق مطمئن‌تری برای تحقیق در این زمینه برگزیده‌اند. فرانسویان قبل از دیگران به مطالعه در این باره پرداختند.موسیقی کلاسیک اصطلاحی عام است که به موسیقی هنریِ اروپا اطلاق می‌شود. شروع این موسیقی را از سده‌های میانه در حدود سال ۵۰۰. م می‌دانند.دورهٔ کلاسیک سال‌های ۱۷۳۰ تا ۱۸۲۰ م را شامل می‌شود. قرن هجدهم مصادف بود با جریان روشن‌فکری یا آزادی اندیشه از بند خرافات، که در آن طغیانی علیه متافیزیک و به نفع احساسات معمولی و روانشناسی تجربی و عملی، علیه آیین و مراسم تشریفاتی اشرافی و به نفع زندگی طبیعی و ساده، علیه خودکامگی و به نفع آزادی فردی، علیه امتیازات و حق ویژه و به نفع حقوق مساوی مردم و تعلیم و تربیت همگانی صورت گرفت. در این دوره، برای اولین بار در موسیقی، این فکر ظهور کرد که موسیقی در حقیقت همانند دیگر هنرها مقصود و هدفی ندارد، بلکه صرفاً به‌خاطر خودش وجود دارد؛ یعنی موسیقی برای خودِ هنر موسیقی موجودیت می‌یابد. پس از دورهٔ کلاسیک با هنر موسیقی برپایهٔ ایدهٔ «هنر به‌خاطر هنر (هنر برای هنر)» برخورده می‌شد. هنر در این دوران، بیشتر متوجه سادگی است تا تزئینات ماهرانهٔ دوران باروک، ولی درزمینهٔ موسیقی، این رویکرد به‌عکس اتفاق می‌افتد. برخلاف دورهٔ باروک، در دوران کلاسیک، حالت‌های مختلف و متضادی در ارائهٔ احساس در موسیقی وجود دارد. بافت موسیقی کلاسیک نیز بیشتر هموفونیک است تا پلی‌فونیک. از هنرمندان برجستهٔ این دوره می‌توان از هایدن، موتزارت و بتهوون نام برد.موسیقی دوره رمانتیک به موسیقی دوره‌ای از موسیقی کلاسیک غربی گفته می‌شود که از اواخر قرن هجدهم میلادی آغاز گشت. این موسیقی با نهضت رمانتیک مربوط است. این سبک از نظر زمانی پس از دوره کلاسیک و تا حدی در تقابل با آن ظاهر شد. هنرمندان رمانتیک بیشتر به احساسات و عوامل شخصی و درونی خود توجه داشتند. آنها دنیای خیال و رویا، افسانه‌های کهن، سرزمین‌های دوردست و ناآشنا و هم چنین عواملی را که از زندگی عادی و روزمره فاصله داشت هدف اصلی آثارشان قرار می‌دادند، بر خلاف آثار کلاسیک‌ها که در آن عقل، منطق و استدلال بر احساسات و عواطف غلبه دارد، آثار هنرمندان رمانتیک سرشار از احساسات و عواطف انسانی است. سبک رمانتیک سالهای ۱۸۲۰ تا ۱۹۱۰ م را شامل می‌شود. در این دوره، احساسات نقش بسزایی در موسیقی پیدا می‌کند. موسیقی در این دوره به‌صورت ابزاری در دست آهنگساز مطرح کردن احساسات شخصی اوست. معروف‌ترین آهنگ‌سازان و موسیقی‌دانان این سبک شوپن، لیست و مندلسون هستند.این دوره را دورهٔ مدرنیسم یا نوگرایی موسیقی کلاسیک می‌دانند. آهنگسازان این دوره هرچه بیشتر سعی کردند تا کارهای خود را از سبک‌های گذشته متمایز و از باورها و قانون‌های گذشته عبور کنند.

60e9b14ad86f9.png

بحران جهان و بحران رمانتیسم

محمدرضا فشاهی

این کتاب به منزله تحلیل افکار روسو نیست؛ زیرا چنین هدفی در میان نبوده است. هدف تنها عبارت بود از جستجوی «روح روسو» و تأثیر او بر دوران کنونی و طرح یک مسئله که عبارت است از مقابله ایدئولوژیک دو غول تفکر بشریت روسو و مارکس یا به عبارت دیگر مقابله «انگارگرایی» (ایده‌آلیسم) و «واقع‌گرایی» (رئالیسم) در دوران کنونی. در فصل نخست کتاب رمانتیسم، میراث انقلاب و میراث روسو و در فصل دوم رمانیسم جدید و دوران کنونی بررسی شده است.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

57ad925340959.PNG

ساختارشناسي تطبيقي داستان رستم و اسفنديار در نهايه الارب و شاهنامه

مهدخت پورخالقی

اين مقاله به بررسي تطبيقي ساختار داستان رستم و اسفنديار به روايت ابن مقفع در نهايه الارب و فردوسي در شاهنامه بر اساس ديدگاه هانزن (بررسي و مقايسه در دو سطح كلي و جزيي) مي‌پردازد. بدين منظور نخست روايت‌هاي مشابه با روايت ابن مقفع و فردوسي گردآوري شده و به تفاوت بنيادين اين روايت‌ها، يعني زردشتي‌بودن يا نبودن رستم، پرداخته شده است. پس از آن، ساختار داستان‌ها در دو سطح كلي و جزيي مورد بررسي قرار گرفته و اين نتيجه حاصل شده است كه روايت ابن مقفع روايتي تاريخي با ساختاري پيوسته است كه در شاهنامه به چند داستان تقسيم شده است، اما روايت فردوسي داستاني هنري و شاعرانه است.

مشاهیر ادبیات فارسی/فردوسی/پژوهش درباره فردوسی فرهنگ و تمدن/اسطوره و فرهنگ پژوهش‌ها/پژوهش‌های تطبیقی
مقاله
5778416e37015.PNG

بررسی نقش پادافره پیمان‌شکنی در ماجرای مرگ اسفندیار

مهدخت پورخالقی

این پژوهش به بررسی تأثیر عاملی ناگفته در مرگ اسفندیار می‌پردازد که تاکنون به آن توجه نشده است. بر این اساس، به این سؤال پاسخ داده می‌شود که تقدیر چگونه با پشتوانه ایزد مهر در تعیین سرنوشت اسفندیار ایفای نقش می‌کند. یکی از خویشکاری‌های ایزد مهر نگاه بانی از پیمان‌هاست و او کسانی را که به عهدهای خود وفا نمی‌کنند، به سختی مجازات می‌کند. گشتاسب نیز که پیوسته بر سر اعطای تاج و تخت به اسفندیار، با او پیمان‌های بی اساس می‌بندد، شایسته این پادافره است که طبق متن مهریشت، ایزد مهر فرزند برومند و جوانش را از وی بستانْد. به همین دلیل است که میان رستم و اسفندیار نبردی درمی‌گیرد و رستم به ناگزیرِ تقدیر، دست به خون اسفندیار می‌آلاید.

پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی فرهنگ و تمدن/اسطوره و فرهنگ
مقاله