کتابهاي اخلاقي حجم نسبتا زيادي از آثار ادبي را به خود اختصاص داده است. اين مقاله در پي يافتن سرچشمههاي تکويني اين کتابهاي اخلاقي و بويژه تبيين جايگاه اخلاق جلالي تنظيم شده است. چون اين کتاب به پيروي از اخلاق ناصري خواجه نصير توسي نوشته شده و اخلاق ناصري نيز با اقتباس از تهذيب الاخلاق مسکويه تاليف گشته است به نظر ضروري ميرسيد که درباره جريان اخلاقنويسي در ايران بحث شود. در اين مقاله ضمن بررسي ريشههاي تاريخي و سنتهاي مهم اخلاقنويسي به طور جداگانه به سنت اسلامي ميپردازيم و سه کتاب اخلاق ناصري، اخلاق جلالي و اخلاق محسني را که نمايندگان اصلي اين سنت به شمار ميروند، بررسي ميکنيم. در پايان مدل تبارشناسيک آثار اخلاقي را در ايران با تاکيد بر تبيين جايگاه «اخلاق جلالي» ترسيم خواهيم کرد. آنچه در پي ميآيد تلاش مختصري است در توضيح برخي از وجوه انديشه دواني در کتاب اخلاقي جلالي.
خواجه نصیرالدین طوسی کتاب «اخلاق ناصری» را در سال 633 هجری در زمان اقامتش در قهستان به نام ناصرالدین عبدالرحیم بن ابی منصور محتشم قهستان تألیف کرد. اصل کتاب ترجمه «الطهارة الاعراق» ابن مسکویه رازی است که خود این کتاب در حکمت عملی است. اما خواجه نصیرالدین طوسی که کتاب را از دو قسم دیگر یعنی حکمت مدنی و حکمت منزلی خالی مییابد، با توجه به اقوال و آرای دیگر حکما، این دو موضوع را به آن ترجمه میافزاید؛ بنابراین کتاب «اخلاق ناصری» شامل سه مقاله است: مقاله اول: در تهذیب اخلاق، مقاله دوم: در تدبیر منازل، و مقاله سوم: در سیاست مدن. اما در این گزیده سعی شده استخوانبندی و اسلوب تدوین کتاب محفوظ بماند و از هر فصل، مسائل مهم انتخاب شود، به طوری که سلسله مطالب اساسی از هم گسسته نشود.
اخلاق ناصری یکی از مهمترین رسالههای حکمت عملی در دوره اسلامی است که خواجه نصیر طوسی در سال ۶۳۳ هجری قمری نوشتن آن را به پایان رساند. همچنین این کتاب از مشهورترین نوشتههای خواجه نصیر، یکی از دو کتاب نوشته شده بنا به خواست حاکم شیعه اسماعیلیه (به همراه اخلاق جلالی) در باب حکمت عملی و نخستین اثر فارسی زبان مهم در باب مذکور است که مطالب آن مبتنی بر تلفیق دیدگاه فلسفی و علمی یونان و دیدگاه اسلامی درباره انسان، خانواده و جامعه است. اخلاق ناصری در باب اخلاق فردی، تدبیر منزل (رفتار در محیط خانه و اداره زندگی) و سیاست مدن (به تعبیر امروزی علوم سیاسی) نگاشته شده است.
در تذکرهها، کتابهاي تاريخ ادبيات، فهرستها و ساير مراجع به دليل گستردگي و پراکندگي موضوعي، گاه مطالبي نقل ميشود که نميتوان به درستي همه آنها اطمينان داشت؛ يکي از آن موارد، انتساب آثار نسبتا زيادي به ده نامههاست. اين وضعيت گاه نيز حاصل پيش داوريهاي غيرتحقيقي و اعتماد بدون مراجعه به اصل آثار است که برخي محققان مرتکب شدهاند و به اندک نشانهاي مانند شباهت نام يا اشاره صرفا واژگاني و نه اصطلاحي، يا صرف يادکرد شخصي و مشاهده در کتابي، حکم به تعلق اثري به نوع خاصي دادهاند؛ به طوري که 23 منظومه به نام ده نامه در اين آثار ثبت شده است که نيمي از آنها واقعا ده نامه نيستند. پرسشهاي تحقيق نوشته حاضر، گرد اين موارد هستند که نظريههاي انواع ادبي چه مطالبي را بررسي ميکنند؟ چه ملاکها و ابزارهايي بيشتر به کار تشخيص انواع ادبي ميآيند؟ آيا همه آثاري که نام ده نامه بر آنها نهاده شده است، ده نامه هستند؟ در پايان، پس از حذف 11 اثر که منسوب به ده نامهاند، 12 اثر باقي ميماند که از اين تعداد 7 منظومه کاملا با معيارهاي تعيين کننده ژانر ده نامه همخوان هستند که عبارتند از: منطق العشاق اوحدي مراغهاي، محبت نامه ابن نصوح، عشاق نامه عبيد زاکاني، تحفه العشاق رکن صائن سمناني، روح العاشقين شاه شجاع، روضه المحبين ابن عماد و محبوب القلوب حريري. 3 اثر الحاقي به ژانر ده نامه نيز وجود دارد که عبارتند از: عشاق نامه عراقي، صحبت نامه همام تبريزي و سي نامه اميرحسيني هروي. اما 2 اثري که بدون بررسي باقي ماندند، روضه العاشقين عزيز بخاري و عشرت نامه هستند.