متناقضنمايي يکي از جلوههاي زيبايي بيان در آثار ادبي است. اين هنر ادبي ممکن است به صورت تعبير يا ترکيب به کار برود. در اشعار صائب هر دو صورت اين شگرد ادبي در پيوند با هنرهاي بلاغي و زيباييشناختي استعاره، تشبيه، تصوير دو وجهي، کنايه، مجاز، ايهام و غلو در آميخته و زيبايي مضمون و بيان او را دو چندان کرده است. کشف اين پيوندها ميتواند به فهم مقصود و مرام شاعر کمک شاياني ميکند. در اين مقاله اقسام متناقضنمايي همراه نمودار در اشعار صائب به دست داده شده و عوامل شکلگيري آن مورد نقد و ارزيابي قرار گرفته است.
در کتاب، علاوه بر معرفی هفت شاعر کرمانی، برگزیدهای از غزلهای آنان درج میگردد .این اشخاص عبارتاند از :علی اطهری کرمانی، احمد اسداللهی، مهدی بهرامی، سید محمود توحیدی، جواد رشید فرخی، مسعود سلاجقه، و حمید مظهری
صائب تبریزی متولد سال هزار هجری از شاگردان مولانا محمد نواب بوده است. در زمان شاه عباس و در دوران صفویه زندگی میکرده و از تبریز به اصفهان و مشهد، قم، قزوین، اردبیل و ... سفرهایی داشته است. سبک شعرهای او هندی یا اصفهانی بوده است. در زمان حیات، اشعارش فراگیر بوده به گونهای که پادشاهان هند دیوانش را از پادشاهان ایران درخواست میکردند. در این کتاب لغات، ترکیبات و اصطلاحات اشعار «صائب تبریزی» به ترتیب هجایی جمعآوری شده است. همراه هر لغت، ترکیب یا اصطلاح، نمونههایی از شعر صائب به عنوان شاهد ارائه گردیده است. این فرهنگ شامل مجموعه لغات، ترکیبات، اصطلاحات و کفایاتی است که به ترتیب هجایی جمعآوری شده و به عنوان استشهاد در ذیل هر لغت یا ترکیب یک یا چند بیت از اشعار ارائه گردیده است.
تعریف که در جواب ماهیّت و چیستی اشیاء و پدیدهها میآید، بیشتر در فلسفه و منطق شناخته شده است. امّا در ادبیات نیز از تعریف برای کارکردهای گوناگونی، از جمله تعلیم، طنز و بیان هنری استفاده شده است. تعریف در شعرِ معاصر نوعی اسلوبِ بیان است که در کتابهای بلاغت سنتی و جدید توجّه چندانی بدان نشده است. هر چند تعریفهای هنری در شعر معاصر خالی از ارزش زیباییشناختی و تصویرگری نیستند، امّا اهمیت این شیوه و الگوی بیانی در شعر کلاسیک بیش از آنکه زیباییشناسانه باشد، فکری و محتوایی است. از اینرو، تعریف دریچهای برای درک جهانبینی و افکار شاعر است. در این نوشتار به بررسی انواع تعریف، چه از نظر محتوایی و چه از نظر ساختارِ صوری آن در ادبیات پرداخته میشود. ساختار جملات تعریفی در ادبیات معاصر به صورت «بدل»، «جمله اسنادی» و «سهجزیی بیفعل» نمایان شده است.
ترکيب «پري مار» در ادبيات منظوم فارسي، براي اولين بار در «حديقه الحقيقه و شريعه الطريقه» سنايي غزنوي ديده ميشود و بعد از وي، اين ترکيب را فقط خاقاني شرواني به کار برده است. در متون منظوم ديگر، اثر و نشاني از آن نيست. در ادبيات منثور فارسي نيز، اين ترکيب به صورت «مارپري» در «داراب نامه» طرسوسي آمده است. با بررسي اين ترکيب، ميتوان به هماننديهاي آن با اسطوره «گرگن مدوزا» از اساطير کهن يونان و «دهاک» (= ضحاک) اسطوره ايراني دست يافت. نوشته حاضر در حد توان در روشنگري اين مساله کوشيده است.