آندره مکین (Andreï Makine)، نویسنده روسی تبار مقیم فرانسه در رمان‌های اولیه خود، با لحنی غنایی و پر شور از غرب سخن می‌گوید. او غرب را بهشت گمشده‌ای می‌داند که جذاب و رویایی است و نمادی از هرآنچه مخالف روسیه روزگار کودکی اوست. به مرور، در پی مهاجرت به فرانسه، ایده‌آل اولیه در ذهنش درهم می‌شکند و واقعیت در برابرش رخ می‌نماید. بنابراین هرچه بیشتر در آثار او پیش می‌رویم، دو اصطلاح شرق و غرب بیش از پیش در هم می‌آمیزند، مبهم و گنگ می‌شوند و شور و شوق ابتدایی، جای خود را به نگاهی کاملاً انتقادی می‌دهد. آتلانتید روسی جای آتلانتید فرانسوی را می‌گیرد و نگاه نوستالژیک مکین در آثارش تجلی می‌یابد. در این میان، سفر، که درونمایه نوشته‌های اوست، دستمایه پرداختن به هویت، برخورد میان واقعیت و خیال، و مسایل پدیدآمده از برخورد میان دو فرهنگ و زبان می‌شود. این مقاله بر آن است تا به روند شکل‌گیری این نگاه انتقادی و چگونگی جایگزینی آتلانتید روسی به جای آتلانتید فرانسوی در آثار مکین بپردازد و تاثیر این نگاه را بر سبک او بررسی کند، سبکی که جادوی ادغام گذشته و حال، رویاها و واقعیت و پناه بردن به گذشته و خود را به دست رویاها سپردن است.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

58b12c882f019.PNG

گذر از قصه‌ای اسطوره ای به خوانشی فیلمیک؛ یک بررسی تطبیقی

المیرا دادور

ادبیات جایگاه همیشگی اسطوره بوده است. اسطوره‌ها از لابه‌لای فرهنگ‌های کهن ملل به متون رسوخ کرده‌اند و به شکل‌های گوناگون، به زندگی خویش ادامه داده‌اند. در این میان، ادبیات کودکان که در بدو امر شامل قصه‌ها و افسانه‌هایی برای مخاطب خردسال است، بنا به ویژگی‌های ذاتی خود، همواره صورت مناسبی برای محتوای اسطوره‌ای بوده است. از این دیدگاه، قصه شنل قرمزی ـ که در ورای یم داستان ساده کودکانه، جایگاهی بوده است برای اسطوره اروپایی گرگ انسان‌نما ـ می‌تواند موضوع مناسبی برای یک بررسی فرهنگی و تطبیقی باشد. بازپیدایی این قصه و این اسطوره (اسطوره گرگ انسان‌نما)، این بار در یک اثر سینمایی معاصر، باعث شده است که این مقاله نگاه دوباره‌ای به موضوع بیفکند؛ نگاهی که دربرگیرنده یک بررسی تطبیقی میان دو شیوه مختلف بیان هنری، یعنی ادبیات و سینماست؛ یعنی یکی از موضوعات به‌روز و مورد بحث در ادبیات تطبیقی. پرسش اساسی این است که در این روند تکاملی از قصه‌ای کهن تا نسخه‌ای از هنر هفتم، سنیما، چه تغییرات مضمونی و مفهومی‌ای در داستان رخ داده است؟ این دگرگونی‌ها ناشی از چیست و چگونه می‌توان آنها را دریافت؟ برای دست یافتن به پاسخی برای این پرسش‌ها، مفاهیم و داده‌های روان‌کاوی یونگ و فروید، و همچنین نظریات چند متفکر ادبیات تطبیقی به یاری ما آمده‌اند تا در نهایت، خواننده به درک کسترده‌تری از طرز تفکر پیچیده انسان مدرن امروزی دست یابد.

فرهنگ و تمدن/اسطوره و فرهنگ پژوهش‌ها/پژوهش‌های تطبیقی
مقاله
58a046a077462.PNG

هم‌پوشانی ناتورالیسم در ادبیات و امپرسیونیسم در هنر

المیرا دادور

رابطه میان ادبیات و سایر هنرها از دیرباز وجود داشته و دارد، اما بررسی این رابطه به گونه‌ای هدفمند و آکادمیک صاحب‌نظران ادبیات تطبیقی را از سال‌های پایانی قرن بیستم به خود مشغول کرده و جایگاه آن در مطالعات میان رشته‌ای است که خود مطالعات نوپایی محسوب می‌شود. در مقاله حاضر، نگارنده با انتخاب یک اثر ادبی و یک تابلوی نقاشی، می‌کوشد تا نشان دهد که چگونه دو اثر ادبی و هنری، از دو مکتب ادبی ـ هنری متفاوت، برای رسیدن به هدفی مشترک و بیانی واحد، قادر به هم پوشانی یکدیگر خواهند بود. یعنی متنی که تصویر می‌شود و تصویری که متن می‌گردد. برای این منظور رمان آسوموار زولا، اثر ناتورالیستی قرن نوزده با تابلوی نقّاشی «اتوکش ها»، اثر اِدگار دُگا، هنرمند امپرسیونیست همان قرن، از دیدگاه نظریه‌پردازان ادبیات تطبیقی، به بحث و بررسی گذاشته خواهد شد.

هنر/مطالعات عمومی پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی
مقاله