رمان سرگذشت حاجی بابای اصفهانی جیمز موریه از جمله آثاری است که ردپای موج جدید استعمار در آغاز سده نوزدهم در آن به خوبی آشکار است، استعماری که به یاری گفتمان نوپای شرق‌شناسی، متون ادبی را همچون ابزاری برای گستراندن و مستحکم ساختن آمریت و اقتدار غرب بر شرق به کار گرفت. در این نوشته، تلاش بر این است که با بررسی مناسبات سیاسی ایران و انگلستان در دهه‌های آغازین سده نوزدهم و تشریح نقش موریه در این مناسبات و نیز با ارائه گزارشی کوتاه از روند شکل‌گیری و پیشرفت گفتمان شرق‌شناسی و جایگاه موریه و کتاب‌اش در این روند، نشان داده شود که چگونه رمان حاجی بابا، به مثابه جزئی از پیکره گفتمانی ادبی ـ استعماری، ساختارهای سلطه‌گری و برتری‌جویی غرب را درونی کرده و به تکرار و تقویت آنها پرداخته است.

منابع مشابه بیشتر ...

658c29571380a.jpg

فرهنگ کامل خاورشناسان

عبدالرحمن بدوی

شرق شناسی همواره با ابهام و تردید نگریسته شده است و شرق شناسان از سوی افرادی تجلیل و از طرف افرادی دیگر تحقیر شده اند. گروهی فرآورده های شرق شناسی و شرق شناسان را چونان حقایقی ناب و مطلق پذیرفته و بر آن کاخهای آمال خویش را برآورده اند و گروهی دیگر در علم بودن شرق شناسی تردید کرده، آن را وسیله نفوذ در شرق و چپاول میراث شرقیان پنداشته و شرق شناسان را یکسره منادیان استعمار دانسته و همه را به یک چوب رانده اند. آیا شرق شناسی راهگشای استعمار و ابزار سلطه بر شرق است و شرق شناسان کارمندان سازمانهای جاسوسی غرب؟ یا آنکه این دانش نتیجه شوق بی نهایت غرب به شناخت شرق و پنهانیهای آن است و شرق شناسان شیدای شرق و اسرار آن هستند و در این راه ریگ بیابان و خار مغیلان به کف زده اند؟ و آیا ...

6390892362862.jpg

هرات در قلمرو استعمار (به انضمام یادداشت و اسناد دوره قاجاریه)

فتح الدین فتاحی

در این کتاب ذکر شده است که دوره قاجاريه از شگفت‌انگيزترين و ننگين ترين ادوار تاريخ ايران است. دوره‌اي است كه قدرتهاي بزرگ جهان از اقصي نقاط دنيا به علل گوناگون چشم به آن داشتند. ايران مركزي شده بود كه تمام قدرتها دور آن دايره زده بودند ـ دايره‌اي بي‌ثبات و ناآرام كه هرگوشه‌اش ميل به درون داشت، به عبارت روشن‌تر به صورت طعمه‌ اي درآمده بود كه كركسان هزار هزار گرد او را گرفته بودند و بر سر استفاده از موقع جغرافيائي و منابع طبيعي آن بر يكديگر منقار مي‌زدند، تا سرانجام هر يك قطعه‌اي ربودند و آنچه كه براي ما باقي ماند منحصر به يك نوار كوهستاني شد در حاشيه كوير مركزي. در نتيجه تغييرات و تحولاتي كه در آغاز كار محمد‌شاه در ايران رخ داد كامران ميرزا حاكم هرات علاوه بر اينكه به وعده‌هاي خود عمل ننمود حتي شروع به دست‌اندازي به نواحي سيستان نيز كرد و اموال سكنه آنجا را به تاراج برد، و هر چه مي‌توانست در نواحي خرسان دست به خرابي زد. در اين مورد «مستر اليس» نماينده‌ي دولت انگلستان درتهران در گزارش شماره 14 مورخ 4 فوريه 1836 به «ويكونت پالمرستون» رفتار بد تركمانان را در ايالات شرقي ايران و به اسارت درآوردن ايرانيان را شرح داده خاطر نشان مي‌سازد شاه براي ختم غائله تركمانان اقدام خواهد كرد. ضمناً مستر اليس به وزارت خارجه انگلستان اطلاع داد كه اخبار رسيده حاكي است شاهزاده كامران نامه‌هاي متعددي به رؤساي افغان نوشته و همكاري آنان را براي مقابله با شاه ايران خواستار شده است؛ در همين گزارش گوشزد مي‌كند كه «يارمحمد‌خان» وزير كامران ميرزا مردي است جسور و با ذوق و قريحه