رمز یا نماد یکی از فنون بیان هنرمندانه است که در فرهنگ و تمدن انسانی جلوههای گسترده و متنوعی دارد و از دیررنا مورد توجه گویندگان و شاعران بزرگ زبان فارسی قرار گرفته است. با نماد، پرده خیال رنگینتر میشود، چرا که نمای یکی از برجستهترین انواع صور خیال میباشد. ادبیات ایران سرشار از رمز است. رمز یا نماد در بین تمامی گونههای ادبی چون شعرغنایی حماسی، عرفانی و غیره ریشه دوانده است. در این مقاله ضمن تعریف نماد و بررسی انواع آن، ابتدا رابطه نماد با صور خیال مورد بحث قرار گرفته است سپس کاربردهای نمادین آب و ترکیبات گوناگون آن در غزلیات عرفانی مولوی و عطار همراه با شواهد شعری بررسی شده است.
عارفان به عنوان یکی از شاخصترین طبقات فکری و فرهنگی در تبیین موضوعات عرفان و تصوف و در بیان تجارب درونی ـ ذوقی خود از شیوه بیان رمزی ـ در سطحی بسیار گسترده ـ بهره جستهاند. در این میان سلطان العاشقین ابن الفارض مصری در دیوان پرآوازه خود ـ که یکی از تأثیر گذارترین آثار عرفانی در شرق و غرب عالم است ـ این شیوه فاخر را به گونهای ممتاز و عمیق به کارگرفته است. هدف نویسنده در این مقاله آن است که ضمن نمودن گوشههایی از اسلوب رمزی ـ ذوقی این دیوان ـ با اختصار ـ بر موضوعاتی چون: سیر تحول رمز، چگونگی پیوستن آن به سمبولیسم، تراسل حواس و گونههای مختلف رمز در دیوان او پرتوی بیفکند.
تمثيل از اصطلاحاتي است که با وجود کاربرد گسترده و قدمتش در بلاغت غرب، به سبب برخي اشتراکها و اختلاطهايي که با ديگر آرايههاي بلاغي مانند استعاره، نماد، رمز، کنايه و... داشته، منتقدان ادبي و بلاغيها را در ارایه تعريف دقيق و تعيين حدود و کارکردهايش با سردرگمي رو به رو کرده است؛ از اين رو در دورههاي مختلف و براساس مکتبهاي فکري موجود، اهميت و اعتبارش دچار افت و خيزهاي فراوان شده است. نظريهپردازان مکتب رمانتيسم براي اولين بار ويژگيها و کارکردهاي تمثيل را در مقايسه با نماد بررسي کردند. آنها سعي کردند با ارایه تعريف دقيق و مشخص کردن ويژگيهاي هريک، مرزهاي اين دو اصطلاح را روشن کنند. در واقع معناي مدرن تمثيل مديون نظريات کساني چون گوته، شلينگ، اگوست ويلهلم شلگل و کالريج است. اين نظريهپردازان اولين تلاشهاي نظاممند را در تبيين و تعريف اصطلاح تمثيل به معناي امروزي انجام دادند. بنابراين هدف نگارنده در اين جستار، ارایه گزارشي از کارکردها و ويژگيهاي تمثيل در مکتب رمانتيسم از رهگذر مرور نظريات منتقدان صاحبنظر در اين حوزه مانند گوته، شلينگ، شلگل و کالريج است.
یکی از برجستهترین موضوعات شعری قرنهای چهارم و پنجم، ستایش عقل و خرد بوده، و در رأس شعرای این دوره ناصر خسرو قبادیانی بیش از دیگران به این مقوله پرداخته است؛ خردستایی ناصر خسرو با مبانی اعتقادی او ارتباطی ناگسستنی دارد و هر کجا مقتضای کلام ایجاب کرده است او از عقل سخن رانده و خرد را ستوده است و این امر سبب گشته است که یکی از مهمترین و پرکاربردترین مضامین فکری و شعری او را تشکیل بدهد. در حقیقت خردگرایی ناصر خسرو نوعی مقابله و مجادله با مذاهب رایج عصر او بوده است، تا جایی که با تأسّی از کلام گهربار حضرت رسول اکرم (ص) عقل را اولین آفریده خدا دانسته و هر چون چرایی را نتیجه عقل میداند و انسانهای خردمند را به بهره جستن از عقل و مزایای خرد مؤظف میداند، چرا که به نظر او عقل اولین موهبت الهی و مایه فضیلت آدمی است.
قدمت روايت با انسان برابري ميكند. از همان آغاز بررسي موضوعات ادبي، نشانههايي از توجه به روايت ديده ميشود. در بوطيقاي ارسطو، عناصر بعضي از انواع روايي مثل تراژدي و حماسه مورد توجه قرار گرفتهاند. در داخل يك كليت روايي، عناصر مختلف چون طرح، شخصيت، زمان، مكان، زاويه ديد و... در راستاي همديگر، همچون يك كليت منسجم عمل ميكنند و در نهايت باعث خلق ساختار روايي آن متن ميشوند. سنايي براي ملموس ساختن و تبيين هر چه بهتر مفاهيم تعليمي مورد نظر خود در حديقه از حكايتهاي زيادي استفاده كرده است. اين بخش روايي حديقه داراي ساختاري متمايز از كليت كتاب ميباشد و در آن از عناصر روايي ـ ساختاري مختلف در كنار يكديگر بهره برده ميشود. در اين تحقيق با ديدي ساختاري به زواياي مختلف مبحث شخصيت و شخصيتپردازي حكايتهاي حديقه سنايي كه يكي از كتابهاي باارزش ادبيات عرفاني ميباشد، پرداخته شده است.