تاریخ ادبیات گواهی میدهد که نقادان نقش اساسی در حفظ اصالت و حد و مرز ادب داشتهاند. در هر زمان نکات و ظرایفی را که عامه مردم نمیفهمیدند و از دیدن آنها بدون یاری عاجز بودهاند، به آنان نشان داده و از حریم اصالت ادبیات و نفوذ بیگانگان در آن حفاظت نمودهاند و کسانی را که سعی در به انحطاط کشیدن آن مینمودهاند به مردم معرفی و آنها را مفتضح میکردند. ادبیات فارسی با سابقه درخشان و طولانی خود در شبه قاره هند و پاک، علاقمندان و طرفداران زیادی داشته و دارد. شاعران و نثرپردازانی که در این خطه ظهور نمودهاند، هر کدام به سهم خویش بر تلدلؤ زبان و ادب فارسی در این سرزمین بزرگ افزودهاند. از مسعود سعد سلمان تا امیرخسرو، غالب، اقبال و .... همه و همه مرزبانان ادب فارسی در شبه قاره بوده و هستند و آثار آنان گویای روابط عمیق فرهنگی و سابقه گسترده تاریخی مردم ایران و شبه قاره میباشد. این کتاب با وجود کوتاهیش اثر گرانسنگی از دکتر ظهورالدین احمد است که خود از پاسداران لایق و شایسته ادب فارسی و اردو در شبه قاره محسوب میگردد.
هوشنگ گلشیری از جمله داستاننویسان ایرانی بود که همواره کارش و نوع نگاهش به ادبیات و از آن فراتر به فرهنگ و سیاست را توضیح میداد. از گلشیری نقد و نظرهای بسیاری باقی مانده است که بخشی مهم از نقدنویسی معاصر فارسی به شمار میروند. گلشیری در برخی آثارش از جمله در کتاب «در ستایش شعر سکوت» نشان داده که تا چه حد در زمینه نقد شعر چیرهدست و صاحبنظر است. او همچین در طول سالهای مختلف در زمینه داستاننویسی نیز نقد و مقالاتی متعدد نوشته بود. اما همه نقدهای گلشیری به داستان و شعر مربوط نیست. او در زمینه سینما، اسطورهشناسی، ادبیات کلاسیک، سیاست و... هم مقالههای زیادی نوشته و در هریک دغدغهها و علایق و جهانبینیاش را توضیح داده است. بخشی از مهمترین نقد و نظرهای هوشنگ گلشیری در کتاب دو جلدی «باغ در باغ» در اختیار ماست. مقالات کتاب «باغ در باغ» نشان میدهد که یکی از مهمترین چهرههای فرهنگ ما در دوره معاصر جهان را از چه دریچه و منظری میدیده است. مقالات گلشیری در این کتاب میتواند پایه و اساسی برای شکلگیری درکی عمیقتر از فرهنگ و ادبیات به وجود بیاورد. مقالات، نقدها و مصاحبههایی که در کتاب «باغ در باغ» گرد آمدهاند به سالهای مختلفی مربوطاند و از این نظر میتوانیم سیر تکوین نگاه گلشیری را هم ببینیم. در این روند میبینیم که نگاه و آرای گلشیری هیچوقت بیرون از زمینه و زمانهای که در آن حضور داشته نبوده است و او همواره نسبت به اجتماع و آنچه در جهان اطرافش میگذشته حساسیت داشته است. نقدها و مقالههای کتاب «باغ در باغ» موضوعاتی بسیار متنوع دارند و این نشان دهنده ذهنیت چندبعدی گلشیری است. او در نقد و نظرهایش به موضوعات گوناگونی چون سنت ادبی و شعر کلاسیک، نگاه به طبیعت، مسئله جبر و اختیار، ارتباط سیاست و ادبیات، اهمیت درک دیگری، فرمها و تکنیکهای نویسندگی و موارد متعدد دیگر توجه کرده است. گلشیری در مصاحبهای که به اواخر دهه چهل برمیگردد میگوید هدفش از داستاننویسی شناخت انسان است. این مصاحبه که در کتاب «باغ در باغ» منتشر شده، نشان میدهد که او تا چه حد برای داستاننویسی اهمیت و ضرورت قایل بوده است. گلشیری داستاننویسی بود که به داستاننویسی مدرن و شیوههای روایتی چون جریان سیال ذهن توجه داشت اما در عینحال در کتاب «باغ در باغ» میبینیم که او به هیچوجه اهمیت رئالیسم را انکار نکرده است. او اعتقاد داشت که: «رئالیسم یعنی تلقی پس از کپرنیک و گالیله و کپلر از جهان، رد تلقی افلاطونی و ارسطویی، یعنی فروتن شدن، پذیرفتن که به جای شناخت آن مثال ازلی ابدی، همین نمونه جزیی را بشناسیم. به جای آن کلی از کل به جزء رفتن، به همین نمونه زمینی در زمان و مکان بنگریم.» خواندن کتاب «باغ در باغ» به خصوص برای داستاننویسان و کسانی که به نقد ادبی علاقهدارند حایز اهمیت است. با خواندن این کتاب وجوه مختلف زیباییشناسی یکی از مهمترین نویسندگان معاصر ایرانی را درمییابیم. کتاب دو جلدی «باغ در باغ» اثر هوشنگ گلشیری در نشر نیلوفر منتشر شده است.
کتاب مجموعهای است از مقالات "هوشنگ گلشیری" که در دو جلد به طبع رسیده است. جلد نخست به "نقد شعر"، "نقد داستان" و "چند یادداشت" اختصاص یافته و در جلد دوم علاوه بر ادامه چند "یادداشت" این مطالب به چشم میخورد :یاد یاران (یادی از بهرام صادقی، نقل نقال :در باب اخوان ثالث و شعر او، دو راهه من و من دیگر :در احوال و آثار زندهیاد احمد میرعلایی) ;در باب ادب کهن ;سینمای معاصر ;گفتگوها .
این کتاب هم لغتنامه قرآنی است و بدین لحاظ و هم به علت آنکه از متون فارسی کهن (متعلق به اوایل قرن هشتم) و خود گنجینهای از واژهها و تعبیرات اصیل این زبان است، بسیار ارزش دارد. این کتاب فرهنگنامه کوچکی است که لغات قرآن را به فارسی شرح داده، ولی به طریق فرهنگنامههای معمولی طبق حروف هجا ترتیب نداده، بلکه از نظر ترتیب سورههای قرآنی واژهها را انتخاب کرده و معانی آن را بیان کرده ـ در آغاز معانی سوره فاتحه را نوشته ـ سپس سوره آخر قرآن یعنی سوره الناس را آورده و سپس به عقب رفته، معانی یکییکی سورهها را درج کرده تا سوره بقره رسیده است.
در سال 30 هـ. 651 م شاهنشاهی ساسانی ایران منقرض شد و حکومت مسلمانان جانشین آن گردید. دین زرتشتی دین کشور بود و سرپرستی آن را شاهان داشتند. بر اثر انقراض سلطنت پیروان مذهب زرتشتی خود را ناایمن پنداشتند و برای حفظ و بقای مراسم دینی خود نگران بودند. لذا جمعی از ایران به هندوستان هجرت نمودند و در گجرات اقامت گزیدند. در آغاز خود را با کارهای کشاورزی، بازرگانی، صنعتی و حرفهای مشغول ساختند و مراسم دینی خود را اجرا میکردند و آتش را فروزان نگاه داشتند. پس از مدتی با زیرکی و زحمتکشی و استقامت اوضاع و احوال خود را مستحکم کردند و آوازهشان در جهان علمی و بازرگانی و سیاسی بلند شد. بعضی از ایشان به مناطق دیگر کشور مانند ورائچ، نوساری، سورت و اوده رفتند. زبان زرتشتیها پهلوی یعنی فارسی میانه بود. میتوان گفت که زرتشتیها اولین مردمی هستند که فارسی را وارد هند کردند.