ابوالحارث جندح پسر حجر مشهور به "امري القيس" شاعر برجسته عصر جاهلي را يکي از مبتکران فنون شعر به شمار آوردهاند. او اولين شاعري است که اخبار کاملي از وي در دست است و در ميان شاعران هم عصرش به گريستن و گرياندن و ارايه تصاوير شعري دلنشين که بعدها براي ديگران الگويي معروف گرديد، و همچنين به وصفهاي کوتاه ولي پر محتوا از سايرين ممتاز است. معروفترين شعر امري القيس معلقه اوست. اين قصيده نمادي از ويژگيهاي شعري وي است، زيرا صور و الفاظ و اغراضي را در بر دارد که بيانگر نگرش شاعر به طبيعت و مظاهر آن است. بر اين معلقه شرحها زياد نوشته شده است. اما اين مقال تنها تواناييها و تامل شاعر در وصف برخي از جلوههاي طبيعت و خطوط ناپيداي آن، از خرد و کلان، ميپردازد و علل و عوامل موثر در شکلگيري ديدگاه شاعر را مورد بررسي قرار ميدهد و بيان ميکند که چرا و چگونه او به نمادهاي طبيعت با چنان نگرشي پرداخته است.
گزارههای پرسشی با کارکردهای کنشیِ متنوّعی که در زبان دارد، یکی از ابزارهای مؤثر زبان در تأثیرگذاری بر مخاطب، و ایجاد کنشهای بیرونی است. با توجّه به اهمیت ویژهی گزارههای پرسشی، در تأثیر و بلاغت کلام، بررسی موردیِ کنشهای کلامیِ گزارههای پرسشی در قرآن کریم و تبیین نقش کنشیِ آنها در تأثیر و بلاغت قرآن، از ضروریات پژوهش در حوزه بلاغت و قرآنپژوهی است. در این مقاله به منظور تبیین جنبههای دیگری از بلاغت گزارههای پرسشی در قرآن کریم، بر اساس نظریهی کنش کلامی(speech act)، به بررسی کارکردهای کنشیِ گزارههای پرسشی در قرآن کریم میپردازیم و برای دستیابی به نتایج دقیقتر در این زمینه، سورهی «مؤمنون» بهعنوان زمینه بررسیِ موردی انتخاب شده است. نتایج این تحقیق، کارکردهای هدفمند و پویای زبان قرآن در عرصه کنشهای کلامی را نشان میدهد. از سوی دیگر، با توجّه به ابتنای مبانی نظریه کنش کلامی بر «زیان طبیعی» و کارکرد آن در جوامع انسانی، برخی مبانیِ این نظریه، در تضاد با ویژگیهای کلام وحیانی قرآن و دیگر کتابهای آسمانی است، و در بررسی آیات قرآن کریم بر اساس نظریهی کنش کلامی، باید نسبت به این مسأله دقت لازم را به عمل آورد.