گزارههای پرسشی با کارکردهای کنشیِ متنوّعی که در زبان دارد، یکی از ابزارهای مؤثر زبان در تأثیرگذاری بر مخاطب، و ایجاد کنشهای بیرونی است. با توجّه به اهمیت ویژهی گزارههای پرسشی، در تأثیر و بلاغت کلام، بررسی موردیِ کنشهای کلامیِ گزارههای پرسشی در قرآن کریم و تبیین نقش کنشیِ آنها در تأثیر و بلاغت قرآن، از ضروریات پژوهش در حوزه بلاغت و قرآنپژوهی است. در این مقاله به منظور تبیین جنبههای دیگری از بلاغت گزارههای پرسشی در قرآن کریم، بر اساس نظریهی کنش کلامی(speech act)، به بررسی کارکردهای کنشیِ گزارههای پرسشی در قرآن کریم میپردازیم و برای دستیابی به نتایج دقیقتر در این زمینه، سورهی «مؤمنون» بهعنوان زمینه بررسیِ موردی انتخاب شده است. نتایج این تحقیق، کارکردهای هدفمند و پویای زبان قرآن در عرصه کنشهای کلامی را نشان میدهد. از سوی دیگر، با توجّه به ابتنای مبانی نظریه کنش کلامی بر «زیان طبیعی» و کارکرد آن در جوامع انسانی، برخی مبانیِ این نظریه، در تضاد با ویژگیهای کلام وحیانی قرآن و دیگر کتابهای آسمانی است، و در بررسی آیات قرآن کریم بر اساس نظریهی کنش کلامی، باید نسبت به این مسأله دقت لازم را به عمل آورد.
پروپ در كتاب ريختشناسي قصههاي پريان كوشيد تعريف روشني از روايت ارايه دهد. به همين منظور پروپ سعي كرد رخدادهاي اساسي هر روايت را بيابد و آنگاه از آنها فهرستي تهيه كند. وانگهي، وي اين رخدادهاي پايه را كاركرد ناميد. در حقيقت، او بر اين اعتقاد است كه قصههاي مورد مطالعه او عليرغم شكل متفاوتشان داراي ساختار مشتركياند. از نظر او كاركرد سادهترين و كوچكترين واحد روايتي است. به عبارتي ديگر كاركردها سلسلهاي از كنشهاي شخصيتهاي داستان و قصهاند كه از كل آنها قسمتهاي متفاوت قصه تشكيل ميشود. در اين مقاله سعي ميشود به عنصر طرح يا پيرنگ در «حسنك وزير» از تاريخ بيهقي پرداخته شود، تا بدين وسيله نگارندگان مقاله بتوانند براي پرسش زير پاسخ مناسبي پيدا كنند: چرا راوي در «حسنك وزير» براي روايت داستانش از چندين راوي استفاده كرده است؟ براي پاسخ به اين پرسش، نگارندگان كار خود را با اين فرض آغاز خواهند كرد: راوي از چندين راوي سود جسته است تا بتواند واقعيتپذيري اين اثر ادبي را بيشتر كند (زيرا زبان مورد استفاده در اين روايت، بيشتر زباني ارجاعي است تا عاطفي، به همين خاطر، اين روايت بيشتر ميل به مصداق نشانهها دارد، تا به خود زبان).
معمولاً قرون وسطی را دوران زوال ادبیات نمایشی دانستهاند، زمانی که قدرت کلیسا «بازیگری» را ناجور میدانست، مگر آن که خود بر آن نظارت یا در آن شرکت داشته باشد. این گفتار، با نگاهی به پارهای از شگردهای مردم در اجرای نمایشهای رایج در اروپای غربی در قرون وسطی، به نقش پویای مردم در دگرگونی و شکلدهی متون نمایشی آن دوران میپردازد. با این سخن، میتوان گفت که متون نمایشی قرون وسطی خود جایگاه تنشهای سیاسی ـ اجتماعی میان دستگاههای قدرت و مردم بوده است و، بر خلاف تلقی رایج، مردم با «دستکاری» متون مصوب، دیدگاههای خود را وارد هرم قدرت میکردند و این روند به سرشاری اصول زیباشناسی ادبیات نمایشی کمک کرد.
ابوالحارث جندح پسر حجر مشهور به "امري القيس" شاعر برجسته عصر جاهلي را يکي از مبتکران فنون شعر به شمار آوردهاند. او اولين شاعري است که اخبار کاملي از وي در دست است و در ميان شاعران هم عصرش به گريستن و گرياندن و ارايه تصاوير شعري دلنشين که بعدها براي ديگران الگويي معروف گرديد، و همچنين به وصفهاي کوتاه ولي پر محتوا از سايرين ممتاز است. معروفترين شعر امري القيس معلقه اوست. اين قصيده نمادي از ويژگيهاي شعري وي است، زيرا صور و الفاظ و اغراضي را در بر دارد که بيانگر نگرش شاعر به طبيعت و مظاهر آن است. بر اين معلقه شرحها زياد نوشته شده است. اما اين مقال تنها تواناييها و تامل شاعر در وصف برخي از جلوههاي طبيعت و خطوط ناپيداي آن، از خرد و کلان، ميپردازد و علل و عوامل موثر در شکلگيري ديدگاه شاعر را مورد بررسي قرار ميدهد و بيان ميکند که چرا و چگونه او به نمادهاي طبيعت با چنان نگرشي پرداخته است.
داستان بيژن و منيژه از جمله داستانهاي فرعي در طرح اندام وار شاهنامه است كه طرح و ساختار ويژهاي دارد. برخي محققان در پي توجيه تاريخي داستان برآمدهاند و اصل داستان را مربوط به عصر اشكاني دانستهاند؛ اين در حالي است كه در اين داستان نشانههاي اسطورهاي معناداري هست كه نمونههاي مشابه آن در ديگر متون نيز وجود دارد. مساله اصلي اين است كه داستان بيژن و منيژه حاوي چه انديشهاي است كه موجب شمول و گستردگي آن گشته است؟ در عين حال، چگونه توانسته در طرح بزرگ شاهنامه جاي گيرد؟ تجزيه و تحليل ساختار داستان بر اساس روش ولاديمير پراپ نشان ميدهد ساختار اصلي داستان مبتني بر طرح آشناسازي قهرماني است. تكرار كاركردها و شخصيتهاي اصلي اين داستان در ساير داستانهاي معروف ايراني، ساختار بنيادين و غيرتاريخيِ داستان را تاييد ميكند. بررسي ژرف ساخت داستان نيز نشان ميدهد كه ساختار داستان بيژن و منيژه تحت تاثير آيينهاي باروري شكل گرفته و اشكال متنوع آن در ديگر داستانها نيز وجود دارد. شمول و گستردگي حوزه جغرافيايي آن نيز به سبب همين طرح داستاني و ساختار و ژرف ساخت مشترك است.