آبيترين چشم از توني موريسون، بيانكننده يكي از ابعاد ايدئولوژي مسلط آمريکاست، در اين رمان، گفتمان هژمونيك سفيدپوستان آمريکا، سياهان را هرچه بيشتر مجبور به پذيرش استانداردهاي بورژوازي زندگي ميكرد. اين پژوهش به جامعه سرمايهداري و استانداردهاي بورژوازي ايالات متحده ميپردازد و روي عنصر ايستادگي در برابر ايدئولوژي مسلط بر اساس دو مكتب ماديگرايي فرهنگي و نو تاريخي باوري تمركز دارد. در جامعه آبيترين چشم، اكثريت قريب به اتفاق سياهان، از خود بيگانه و از خود متنفرند، كلاوديا و خواهرش دو شخصيتياند كه در برابر استانداردهاي زيبايي ايستادگي ميكنند. با تاكيد بر عنصر مقاومت، در اين رمان نظريه نوتاريخي باوران درست به نظر ميرسد، چرا كه مقاومتهاي كلاوديا در برابر هژموني جامعه آمريکا شكست ميخورد. اما بنابر نظر آلن سين فيلد ـ يكي از ماديگرايان فرهنگي ـ كه معتقد به پيروزي احتمالي مقاومت (صداي مخالف) بر ايدوئولوژي مسلط است، در جامعه آمريکايي رمان، چنين فرايندي رخ داده است، امروز سياهان جامعه آمريکا با تكيه بر عناصر بازمانده و شكوفاي فرهنگ آفريقايي ـ آمريکايي خود به ارزش و زيبايي خود پيبردهاند و اين كمترين كاري است كه مقاومت سياهان ميتوانسته انجام داده باشد.
دیدگاه (ایدئولوژی) مردم و یا هر کشوری را باید در خون و سرشت مردمش جستجو کرد که می توان گفت: "دیدگاه فرمان سرشتی است" این فرمانها اگرچه گاه شدنی است که از سوی یک تن و یا گروهی انگشت شمار بازتاب شود باید پذیرفت که گرفته شده از فرمانهای سرشتی گروهی بیشترین و یا نزدیک به همه مردم می باشد. باید پذیرفت که در رهگذر زندگی هر مردمی، نخست تکدانگانی از آن مردم راه شناسایی پیش گرفته به شناختی راستین رسیده یا می رسند آنگاه شناخت راستین خود را که با بهره گیری از ویژگی های فرهنگ خود دست آورده اند پاسداری می کنند و سپس به رای همگانی می گذارند. اگر همگان پذیرایش شدند که راه زندگی و جاویدی پیش می گیرد وگرنه گاه در نخستین گام راه مرگ و نیستی می پیماید و از میان می رود...
تعداد آثاری که به بررسی تاریخ ادبیات معاصر پرداختهاند (تاریخ تحلیلی شعر نو، چشمانداز شعر معاصر ایران، از صبا تا نیما و ...) اگر فراوان نباشند، اندک نیز نیستند اما در این میان با چراغ و آینه شفیعی کدکنی چه به دلیل نام و اعتبارِ نویسنده آن و چه به دلیل تز و فرضیه تازه آن کتابی است از لونی دیگر؛ فرضیهای که تمام تحولات شعر مدرن فارسی را تابعی از متغیّر ترجمه شعر و ادبیات اروپایی میداند. با چراغ و آینه با معرفی جنبههای ادبی شخصیتهایی چون وثوق الدوله و معرفی بسیاری از سرچشمههای الهام شاعران معاصر و .... کتابی سودمند و قابل اعتناست. با این حال انتقاداتی نیز بر آن وارد است. از جمله: اختصار و جاافتادگی مطالب، لغزش در تعریف مفاهیم نظری |فلسفی، فقر تاریخیّت و تأکید بسیار بر نقش ترجمه در پیدایش ادبیات و شعر معاصر. اما انتقاد اصلی به فرضیه و تز کتاب بازمیگردد، زیرا پیش و بیش از ترجمه، بیاعتباری گفتمان سنتی بود که زمینه را برای شکلگیری شعر معاصر آماده ساخت و در این میان ترجمه تنها نقشی تثبیت گر (و نه بدعتگذار) داشت.
بررسي و تحليل سبکشناسانه آثار ارزشمند ادبي، رويکردي علمي و روشمند در نقد ادبي و نظريه ادبيات است و در شناخت و معرفي اسلوب فردي پديد آورندگان هر اثر يا يک دوره تاريخي از اهميت والايي برخوردار است. در اين رويکرد، شناخت عناصر سبکي که کوچکترين جزء و عامل سازنده سبک آن نيز محسوب ميشود، هم از نظر شکل و هم به لحاظ عملکردي که در آثار ادبي بر عهده دارد، در نماياندن گوشههايي از جهان هنرمند و نگرش وي به جهان نقشي اساسي ايفا ميکند. هنرنماييهاي خاقاني شرواني در قصايدش، از دير باز به لحاظ صورت و محتوا مورد توجه بسياري از شعرا، پژوهشگران و منتقدان قرار گرفته است. اين بخش از اشعار او، علاوه بر مختصات سبک دوره، برخي مختصات سبک فردي را نيز دارد که شناخت آنها نيازمند مطالعات دقيق سبکشناختي است. يکي از اين ويژگيها و مختصات مهم زباني، گزينش و به کارگيري منظم و متنوع اعداد است. اين ويژگي زباني، به دليل بسامد بالاي آن، به مرز نوآوري رسيده است؛ چرا که وي با ايجاد تناسبات متنوع ميان اعداد، اهداف هنري و بلاغي خاصي دنبال ميکند. اين مقاله، جلوههاي متنوع اين نوآوري زباني را به عنوان مختصهاي فردي در سبک قصيدهسرايي خاقاني، بررسي کرده است.
يکي از مثنويهاي کوتاه سنايي غزنوي، که کمتر مورد توجه قرار گرفته و صحت انتساب آن به وي نيز مسلم است، «تحريمه القلم» است که شاعر در آن به ستايش قلم ميپردازد. قلم در ادبيات فارسي همواره از جايگاه والايي برخوردار بوده است و شاعران و نويسندگان به ستايش آن پرداختهاند. در ادبيات عرفاني ما از قلم با تعابير گوناگوني چون نخستين آفريده، جوهر، عقل، ملک، نور و ... ياد شده است. به نظر عرفا نخستين آفريده همان انسان کامل است که بايد پس از قوس نزولي در مراتب آفرينش، قوس صعودي را تا رسيدن به مرحله کمال بپيمايد. در اين مقاله با تبيين اين مساله با استناد به برخي متون عرفاني و به ويژه کتاب انسان کامل عزيزالدين نسفي، بيان شده است که قلم در مثنوي تحريمه القلم، با تاويلي ميتواند انسان کامل باشد و در واقع سنايي به نوعي کاملترين آفريده را ستايش کرده است. گويا هدف سنايي از ستايش قلم (انسان کامل) توسل به آن براي مبارزه با ظاهرسازي و سالوس ورزي زمانه و يافتن راهي براي رسيدن به کمال است. بر اين اساس، قلم به بيان مراحلي از سلوک ميپردازد و از اين جهت اين مثنوي، رسالهاي کوچک در سير و سلوک به شمار ميآيد. ما در اين مقاله، نصايح قلم را در چهار عنوان: دعوت به پشيماني، دعوت به پرهيز از ظاهرسازي و سالوسورزي، دعوت به تلاش و مجاهدت و دعوت به صداقت دستهبندي کردهايم.