دهه شصت از دورانهای پرتلاش در ادبیات معاصر ایران است. آثار تازهای که نویسندگان و شاعران ما، با وجود همه موانع و کمبودها، پدید آوردهاند، از شروع یک دوره اعتلای ادبی حکایت دارد. داستان کوتاه و رمان جایگاه مهمی در عرصه ادبیات معاصر یافته است و منتقدان و خوانندگان توجهی به آن دارند. در میان آثار پدید آمده به نمونههای گوناگونی از انواع سبکهای ادبی بر میخوریم. تنوع سبکها نشانگر آن است که نویسندگان جوان، با آگاهی به مسائل زمانه دارند شیوههای مختلف را تجربه میکنند.
مجله سوره، جنگ هشتم مجموعه ایست از اشعار، نقد و بررسی، قصه، مقاله، معرفی و طرح و کاریکاتور که توسط گروهی از نویسندگان در سال 1363 تالیف شده است است
جای افسوس است که ما از حیات مرحوم میرزاآقاخان کرمانی و تشبئات و عملیات سیاسی او چیز زیادی در دست نداریم جز آنچه چندین مولف از روی یکدیگر با فرق های جزئی استنساخ کرده و هیچ چیز تازه ای تتبع ننموده اند. بنابراین بهتر آن می دانیم که بجای اینکه در این تذکر سی ساله دوباره به نقل همان عبارات اکتفا کنیم به تشریح و تدقیق نظریات و افکار سیاسی و اجتماعی او داخل شده و بسیاری از مسایل را که در حق او تاریک است روشن نماییم. میرزا آقاخان از حیث سرنوشت نویسندگی خیلی شبیه به خیام است که آثارش بواسطه بغض و نفرت مخالفین متروک و بدون مطالعه آنها با تیر اتهامات به جهل و نادانی منسوب شده است. ولی همانطور که اینک پس از شش هفت قرن خیام میرود جای خود را در ادبیات و فلسفه مشرق و مغرب باز کند میرزاآقاخان هم روز به روز مشهورتذ می شود و یکی بعد از دیگری آثار و تالیفاتش به طبع میرسد و کم کم همان طبقات منوره که با او مخالف بودند مجبورند در اطراف او قلمفرسایی کنند...
با وجود غنای سنت قصهگویی منظوم و منثور در ادبیات کلاسیک ایران، داستاننویسی نوین، مهاجری است که بیش از صد سال از اقامتش در این سرزمین نمیگذرد. البته این مدت در تاریخ ادبیات، دوران کوتاهی نیست، به خصوص که دورهی مورد نظر به دلیل تغییر و تحولات چشمگیر در حوزهی جامعه، فرهنگ و ادبیات از مهمترین مقاطع تاریخ معاصر به شمار میآید. در همین سالهاست که تاثیر برخورد مظاهر تجدد غرب با جامعهی سنتی به شکل بحرانی فراگیر در سیاست و فرهنگ و ادبیات ایران بروز مییابد؛ بحرانی که به صعود طبقهی متوسط و ظهور روشنفکرانی میانجامد که اندیشههایی اصلاحطلبانه دارند و برای بیان مقصود خود از شکلهای تازهی ادبی نظیرگزارشهای روزنامهای، رمان، داستان کوتاه و نمایشنامه استفاده میکنند. به واقع جامعه در مسیر بیداری ملی، میکوشد با بهرهگیری از این شکلها، وضع خود را روشن کند و احتمالا پاسخی برای سئوالهای متعددش بیابد. عوامل ذهنی و عینی گوناگونی راه را برای پیدایش داستاننویسی ایران هموار کرد که از آن جمله است: خودآگاهی ملی، هویت یافتن ملت و اهمیت یافتن فرد و فردیت، جدایی هنرمند از حامیان درباری، به کارگیری زبان ساده، و فراهم آمدن امکانات فنی چاپ کتاب و مطبوعات. کتاب حاضر دربرگیرندهی شرح اجمالی زندگی و آثار نویسندگان ایرانی و نیز نخستین کوششها برای آفرینش ادبیات جدید (دههی 1270 ه . ش) تا دههی 1380 است.
پس از بزرگ علوی (در 1375) و محمدعلی جمالزاده (در 1376) صادق چوبک نیز درگذشت. هر چند در سالهای پس از انقلاب، اثری از او در وطنش چاپ نشد اما نام وی، به عنوان یکی از پیشروان داستاننویسی ایران، در اذهان زنده ماند. چوبک از جمله روشنفکران جوانی بود که در سالهای پس از شهریور 1320، تحت تأثیر صادق هدایت، به نوآوری در ادبیات معاصر میاندیشیدند. چهرههای اصلی این حرکت، آلاحمد و گلستان و چوبک بودند؛ نویسندگانی که به دنبال جمالزاده و هدایت و علوی، داستان کوتاه را به یکی از شاخههای اصلی ادبیات ایران تبدیل کردند. چوبک، چون شاگرد صدیقی از مکتب هدایت، آدمهای مطرود تحتانیترین لایههای اجتماعی را به داستانهایش راه داد و کوشید با بازتولید لحن آنان، شخصیت و راه و روش زندگیشان را به نمایش بگذارد. و از سویی، همانند آلاحمد و گلستان، متأثر ازادبیات رئالیستی امریکا به ساختمان داستان توجهی جدی نشان داد.