ترجمه هر گونه متن فني با چالشهاي ترمشناختي خاصي رودررويند كه چه بسيار با جستاري استنادي يا پرسش از كارشناسان رفع ميگردند. اما ترجمه حقوقي با دشواريهاي بسيار جديتري همراه است، چرا كه ترجمه اين گونه متون، تبعات حقوقي در پي دارد، مانند رابطهاي قراردادي كه تعهد اخلاقي يا مالي طرفين را موجب ميگردد. بنابراين، شناخت واژگان، اصطلاحشناسي و عبارتپردازي حقوقي، داشتن اطلاعات كامل حقوقي بر مترجم اين حوزه گستره است زيرا افزون بر آثار حقوقي بر شمرده، نارسايي و كاستي در اين زمينه نيز بر دشواريهاي درك او از متن مبدا ميافزايد و به ترجمهاي نابرابر ميانجامد. در نوشتار حاضر نخست به طرح و توضيح آراي نطريهپردازان معاصر ترجمه حقوقي، همچون ادموند كاري و ژان كلود ژمار ميپردازيم. سپس بر چالشهاي ترجمه حقوقي شامل اصطلاحشناسي و عبارتپردازي، ابهام در متون حقوقي، سند آمايي و رويكرد چندرشتهاي تامل ميكنيم. موضوع بررسي، ترجمه متون حقوقي از فرانسه به انگليسي و اسپانيايي است.
فرهنگ اصطلاحات حقوقی انگلیسی به فارسی توسط بخش ترجمه دیوان داوری دعاوی ایران لاهه تهیه شده است که در سال 1372 توسط نشر یلدا منتشر شده است.
اسدالله کریمی نویسنده کتاب درباره علت تالیف کتاب می گوید: "بیش از چهل سال است که به اقتضای شغل، فعالیت های تحقیقی و ترجمه، همواره در پیدا کردن معادل برای واژه های حقوقی با مشکل روبرو بوده ام. این مشکل هنگامی جلوه افزون تری یافت که در سال 1362 از طرف دفتر خدمات حقوقی بین المللی دعوت به همکاری شدم. زیرا، حفظ آبروی ملّی در سطح بین المللی در میان بود. از آنجا که یک فرهنگ جامع حقوقی فارسی به انگلیسی که بتواند این مشکل را برطرف سازد وجود نداشت، به تدریج این فکر در من قوت گرفت که با همه بضاعت مزجاه، این مهم را خود به عهده گیرم. ضمنا چون بعد از انقلاب اسلامی اصطلاحاتی در زبان محاوره ای و مکاتبه ای رایج گردید که مدتها مهجور مانده بود و همچنین واژه هایی که اغلب در حوزه های علمیه و بین طلاب علوم دینی مورد استفاده قرار گرفته و مصطلح بو، از این محدوده خارج شده و به لسان حقوقی و متون قانونی راه یافته بود، کوشش کردم تا چنین واژه ها و عبارات را نیز به کار گیرم. علاوه بر آن، در دفتر خدمات حقوقی بین المللی دریافته بودم که اصطلاحات لاتین در حقوق اروپائی و آنگلوساکسون کاربردی وسیع دارد. لذا این قبیل اصطلاحات نیز تاحد امکان در این کتاب گنجانده شد."
در تاریخ آموزش زبانها، روش سمعی بصری و رویکرد ارتباطی در دیدگاههای خود نسبت به فرایند آموزش و یادگیری چالشهای پردامنهای را برانگیختهاند. به ویژه آن که رویکرد ارتباطی در تقابل با روشهای آموزشی پیشین ـ روش دستور زبان ترجمه و روش سمعی بصری ـ تعریف میشود. گسست و جدایی از این شیوهها به نام ارتباط و کنش اجتماعی صورت میپذیرد، مفهومی که امروزه به عنوان هدف غایی یادگیری زبان، مورد پذیرش همگان است. تقابل دیدگاهها زاییده پرسشهای چندی است، از جمله این که آیا یادگیری اشکال و قواعد زبان خارجی و تقدم صورت بر معنا، هدف اصلی است یا ایجاد ارتباط. از دیگر سو تا جه اندازه دریافت رویکرد ارتباطی از نقش معلم، متعلم و ابزار آموزشی، با مفهوم آموزش و یادگیری در روش سمعی بصری قرابت دارد, مرکزیت متعلم، در برابر مرکزیت معلم و متد در بطن چالشهای رویکرد ارتباطی جای دارد. بنابراین گست و نیز پیوند دیدگاههای آموزشی ارتباطی و سمعی بصری در جنبههای متفاوتی پدیدار میشوند که در نوشتار حاضر مورد بررسی قرار میگیرند.
مقاله حاضر بررسى رویکرد فلسفى داستایفسکى نسبت به مسئله آزادى، دریافت او از وضعیت بشر و بعد مذهبى، تمثیلى و تحول عظیم فکرى وى در بازپسین نوشتههایش - از خاطرات زیرزمینى تا "افسانه مفتش بزرگ "، بخش فلسفى برادران کارامازوف- است. فلسفه روسى آرمانطلب و نمادگرا، از سالهاى پسین قرن نوزدهم، این رماننویس را به عنوان پدر فکرى خود برگزید. چگونه میتوان شیفتگى فلاسفه و ادبا را در برابر یک داستاننویس توجیه کرد؟ آیا انگارههاى اصلى فلسفه داستایفسکى از هنر داستانى او جدا است؟ این بررسى بر تحلیلهاى روشنگرانه فیلسوفانى همچون لئون شستوف، نیکولا بردائوف و نظریات نرین میخاییل باختین درباره اهمیت آوا، گفتار و ابداع چندآوایى داستانى توسط داستایفسکى استوار است. افزون بر توجه به سویههاى فلسفى آثار در قبال آزادى، که موضوع بخشى از مقاله است، بررسى تاثیر داستایفسکى بر برخى ادباى فرانسوى، از جمله آندره ژید و ناتالى ساروت نیز در اینجا مدنظر است.