ظرفيتهاي ويژهاي در ادبيات عرفاني فارسي ميتوان يافت که پاسخگوي دلمشغوليهاي انسان سرگشته در دنياي پرشتاب امروز و دوران غلبه فناوريها باشد. از مهمترين جنبههاي ادبيات عرفاني فارسي «فراآگاهي» و اگر به ذهن و زبان مولوي نزديکتر شويم «خدا آگاهي» است و آن آگاهي ويژهاي است که فقط سالکان حقيقي پس از طي مراحل سلوک در طريق عرفاني و نايل شدن به مقامات رباني به آن دست مييابند. رسيدن به اين خدا آگاهي که در حقيقت نوعي «شهود عرفاني» است. قسمي «درون آگاهي» است که حاصل پشت سر گذاشتن مراتب سلوک و نيل به «حيرت عرفاني» و تبديلشدن «من» سالک به «فرامن» يا «من» جديد گسترده و متصل به ملکوت، به شمار ميآيد. در اين مقاله نخست به مدعاي فوق پرداخته سپس جلوههاي اين آگاهي در مثنوي معنوي و غزليات شمس کاويده شده است.
متولد 1337 در تهران سوابق علمی: عضو انجمن استادان ادبيات فارسي ايران عضو كميته تخصصي ادبيات گروه علوم انساني معاونت پژوهشي وزارت فرهنگ و آموزشي عالي رئيس گروه ادبيات كميته علوم اجتماعي شوراي پژوهشهاي علمي كشور عضو شوراي علمي گسترش زبان وادبيات فارسي سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي عضو شوراي علمي مركز تحقيقات بينالمللي زبان و ادبيات فارسي دانشگاه تربيت مدرس عضو شوراي بررسي متون و كتب علوم انساني وزارت علوم، تحقيقات و فناوري و رئيس گروه ادبيات عضو هیات تحریریه مجله نظریه های ادبی عضو هيات تحريريه مجله علمي پژوهشي دانشكده ادبيات دانشگاه فردوسي مشهد عضو هيات تحريريه مجله تخصصي دانشكده ادبيات دانشگاه علامه طباطبايي سردبیر مجله علمی – پژوهشی پژوهش زبان و ادبیات فارسی سردبیر ويژه نامه زبان و ادبیات فارسی مجله بين المللي علوم انساني دانشگاه تربيت مدرس عضو هیات تحریریه مجله ادب معاصر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگي عضو کمیته تخصصی کرسیهای نظریه پردازی عضويت در كميته علمي – مشورتي هيأت نظريه پردازي در علوم انساني کتابها: «بنيادهاي نثر معاصر فارسي»، انتشار به وسيله پژوهشكده علوم انساني جهاد دانشگاهي، تهران ، (1384) «آيين آينه، تحليل سير تحول نماد پردازي در فرهنگ ايران و ادبيات فارسي»، انتشارات دانشگاه تربيت مدرس (1386) آيينههاي كيهاني، تحقيقي در نمادپردازي در غزليات شمس، انتشارات ريرا، (1388) جان جهان، پيامهاي جهاني ادبيات فارسي(در دست چاپ) سبكشناسي ادبيات مقاومت انقلاب اسلامي (در دست چاپ) كتاب نقدنامه، با همکاری مهدي سعيدي (پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي) (1388) ادبیات فارسی، انقلاب اسلامی و هویت ایرانی، ناشر پژوهشگاه علوم انسانی و جهاد دانشگاهی (1389) نقد نامه با همکاری سعید بزرگ بیگدلی و خیام جوکار، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (1392)
فرهنگ اصطلاحات عرفان اسلامی نخستین مجلد از مجموعه ی فرهنگ های اصطلاحات علوم و معارف اسلامی است که در حوزه ی علوم عقلی شامل: عرفان، فلسفه، کلام، اخلاق و منطق و در حوزه ی علوم نقلی شامل: فقه، اصول فقه، تفسیر و علوم قرآنی، رجال، درایه و ادبیات عرب است. این فرهنگ به منظور فراهم آوردن بستر مناسب برای ارائه ی ترجمه های دقیق و رسا و با اسلوب سنگین ادبی از آثار جاویدان عرفان اسلامی تهیه گردیده و اولین قدم مهم در این زمینه به شمار می آید. کتاب حاضر عمده ی اصطلاحات عرفانی را در بر دارد و مدخل ها و معادل های آن ها به دقت گزینش شده و در تهیه آن از بسیاری از پر ارج ترین ترجمه های دهه های اخیر استفاده شده است. راقم این سطور یقین دارد که فرهنگ اصطلاحات عرفان اسلامی کمک بزرگی برای مترجمان ایرانی خواهد بود و سهم بسزایی در بهتر برگردانیدن گنجینه های معرفت فارسی به جهان خارج خواهد داشت و وسیله ای ارزنده خواهد بود برای تبدیل کردن زبان انگلیسی به یک زبان اسلامی؛ یعنی زبانی که در آن معارف و ارزش های اسلامی، که در قلب آن عرفان قرار گرفته، به سهولت قابل بیان است؛ علاوه بر این، کمک خواهد کرد تا مترجمان از تشتت و پراکندگی در برگرداندن متون عرفانی رهایی یابند.
«اصطلاحات الصوفیه» که به قلم «ابوالقاسم عبدالرزاق ابن ابی الفضایل جمالالدین کاشانی» از عرفای بزرگ قرن هفتم هجری به نگارش در آمده دربردانده شرح اصطلاحات عرفان به زبان عربی است. کتاب حاضر، با هدف بررسی شالوده و مبانی عرفان عبدالرزاق کاشانی در اصطلاحات الصوفیه به نگارش در آمده و مشتمل بر ترجمه فارسی کتاب، به همراه شرح و تفسیر اصطلاحات عرفانی مندرج در آن، در بیست و هفت باب است.
به یمن تأسیس شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی، برنامههای ارزندهای در حوزه زبان و ادبیات فارسی انجام شده که یکی از آنها نقد و بررسی کتابهای درسی مربوط به رشته زبان و ادبیات فارسی است که در دانشگاههای کشور تدریس یا به عنوان منابع اصلی و فرعی درسها معرفی میشوند. آنچه در این کتاب آمده، تلخیص و بازآفرینی داوری و عرضه آن در قالب نوشتاری کوتاه است که در صورت و ساختار عرضه شده است. دلیل این ساماندهی و ساختار پیروی از این منطق بوده است که در ابیتدا از کلیات ادبی و مباحث مربوط به آن سخن گفته شده، سپس متون کلاسیک در دو حوزه نظم و نثر عرضه میشوند و پس از آن نیز مباحث ادبیات معاصر، تاریخ ادبیات و فارسی عمومی آمدهاند. در فصل ادبیات کلاسیک نیز عناوین فرعی بر اساس ترتیب تاریخی تدوین شدهاند.
براساس منطق گفتگویی و توجه به دیگربودگی در نظریه باختین، میتوان اصالت رمان را در ویژگی چندزبانگی آن دانست؛ از همین رو، زبان رمان در تعامل گفتگومند با سایر زبانهای برآمده از خاستگاههای متنوع اجتماعی ایدئولوژیک و نیز در تعامل بینامتنی با زبان سایر متون قرار دارد و به بازنمایی آنها میپردازد. بدین ترتیب، رماننویسان زن نیز در نوشتار زنانه خود، یا تکیه بر چندزبانگی، گفتمانی دوصدایی ایجاد کرده، امکان بروز صدای زنانه را فراهم میکنند. مقاله اضر با روش توصیفی ـ تحلیل و با بهرهگیری از نقد باختینی، در مقایسهای تطبیقی ـ بر پایه مکتب امریکایی ـ جلوههای گفتگومندی زبان در دو رمان زنانه فارسی و عربی را بررسی میکند: رمان چراغها را من خاموش میکنم، اثر زویا پیرزاد و ذاکره الجسد (خاطرات تن)، اثر أحلام مستغانمی. این دو نویسنده، علیرغم تفاوت در راهبردهای روایتی، در نوشتار زنانه خود به مسئله زبان و جایگاه آن در رمان توجه کرده، براساس ویژگیهای سبک خویش اشکال متنوعی از حضور زبانهای دیگر را در رمان بازنمایی کردهاند. در نتیجه گفتمان دوصدایی، در سه سطح مختلف، دیدگاه زنانه نویسندگان را به شکلی منکسر بروز میدهد؛ با این تفاوت که پیرزاد به ایجاد دنیای ناهمگون زبانی و شکست هژمونی زبان مسلط بر ادبیات توجه کرده است، در حالی که مستغانمی نگاهی انتقادی به مقوله جنسیت میافکند.