شعر فرانسه در قرن بیستم هم به لحاظ فرم و ساختار و هم از جهت محتوا و درونمایه تغییرات و تحولات ژرفی را از سرگذرانده است. اگر در نیمه اول قرن بیستم همچنان سایه شاعران بزرگ و تأثیرگذاری چون «سن ژون پرس»، «بودلر» و «رمبو» بر شاعران جوانتر احساس میشد. در نیمه دوم قرن بیستم تأملات هستیشناسانه و نگرشهای ژرفاندیشانه فلسفی به انسان و جایگاهش در جهان جایگزین نگاه سایق میگردید. در این میان شاید بتوان درگذشت نابهنگام شاعر بسیار بزرگ و تأثیرگذاری چون «پل الوار» را در سالهای نخستین دهه پنجاه میلائی خط فاصل و مرزی در نظر گرفت بین دو نیمه تاریخ شعر فرانسه. به هنگام مطالعه اشعار الوار و در ورای تحول عمیقی که شعر او در طی چند دهه از سرگذراند آنچه بیش از همه به چشم میخورد عبارت است از: ثبات وضوح شعر، تعلق خاطر به لحن و درونمایههای یکسان و به گونهای انسان ماندن در میان مردم. الوار پس از مطالعه آثار او نانیستها و سرودن شعر درباره رنج انسانها در طول جنگ به محض پیوستن به گروه سوررآلیستها به رهبری «آندره برتون»، شعرش طنینی شخصی و منحصر به فرد به خود گرفت.
اگر این جمله بارگاس یوسا را بپذیریم که ادبیات آتش است، نقش ادبیات فرانسه، به ویژه رمان فرانسه را در ادبیات جهان، نمی توان نادیده گرفت و به سادگی از کنار آن گذشت. به راستی چه کسانی بهترین رمان های فرانسه را نوشته اند؟ شما چند نفر از نویسندگان فرانسه را می شناسید؟ آیا می دانید نویسندگان بسیار توانایی در میان رمان نویسان فرانسه هستند که حالا مرده اند و ما حتی نامشان را نشنیده ایم؟ این کتاب یک دایره المعارف رمان شناسی است، ما را از یک قرن رمان فرانسه عبور می دهد و در کنار آخرین نویسندگان رمان نو می نشاند در کنار نویسندگانی که هنوز زنده اند و می نویسند. کتاب "ادبیات داستانی فرانسه در قرن بیستم" برای همه کسانی است که می خواهند ادبیات جهان را خوب بشناسند.
آلفونس لوئی دولامارتین در 21 اکتبر 1790 در شهر ماکون به دنیا آمد. در سال 1801 که تازه به سن یازدهسالگی رسیده بود، برای تحصیل به شهر لیون رفت. دو سال بعد از آنجا به آموزشگاه شبانهروزی «بله» رفت و تا سال 1808 در آنجا به تحصیل پرداخت. تحصیلات او در این دوره چندساله وسیع و درخشان بود و در این ضمن وی علوم ادبی عصر خود را فراگرفت و توانست با آثار بزرگان گذشته ادب آشنا شود. شاید نتوان کلمهای یافت که بهدرستی شخصیت و مقام ادبی او را توصیف کند. لامارتین کسی است که قیود و قواعد شعری زمان قدیم را یکباره کنار گذاشته و جز روح خود هیچ چیز را مورد اعتماد نشمرده است. نغماتی که از سینه او بیرون میآید، به هیچوجه صورت شعری را که برای «شعر بودن» سروده شده ندارد، فقط نالههایی است که وی در شرح آلام و مشقات روحی از دل برمیآورد. هیچکسی نمیتواند در سرتاسر قطعات او یک شعر بیابد که از روی تصنع و قید سروده شده باشد و همین وجه امتیاز او از غالب شعرای قبل و بعد از اوست. به همین جهت در تاریخ ادبیات فرانسه مینویسند: «لامارتین شاعر نیست، خود شعر است». در این کتاب بخشی از زیباترین قطعات اشعار این شاعر فرانسوی انتخاب و ترجمه شده است.
ژاک پرور شاعر ـ منتقد و فیلنامهنویس برجسته فرانسوی در سال 1900 در نویی شهری نزدیک پاریس چشم به جهان گشود. مادرش سوزان از اهالی اورنی و پدرش اهل برتلی بود. شش سال پس از تولد ژاک، پیر دومین فرزند خانواده به دنیا آمد که بعدها به سینماگری پرداخت. کودکی ژاک پرور با رویاهای زیبای آن دوران و در کنار دوستان خوبی هم چون «لویی آراگون» سپری شد. در جوانی پرور به محفل سوررئالیستها راه پیدا کرد و در آن جا با بزرگانی چون روبردستوس،بژامن پره، فیلیپ سوپر و آندره برتون آشنا شد و در سال 1928 رسما به جمع آنان پیوست. به روزگار جوانی ژاک پرور به کارهای متعددی مشغول شد از جمله مقاله نویسی در روزنامهها، بازی در فیلمهای تبلیغاتی و نگارش فیلمنامه. در این میان شاعر بزرگ سورئالیست فرانسه «هانری میشو» بزرگترین حامی او بود.