یکی از لوازم و ضروریات زندگی اجتماعی وجود قوانینی است که حاکم بر روابط افراد آن جامعه باشد، تاحقوق مردم آن از تعدی و تجاوز غیز مصون بماند. بررسی سابقه تاریخی این امر یعنی: نحوه نظارت و اعمال قوانین و چگونگی آن حامی از تأثر از شرایط زمانی، مکانی و اوضاع سیاسی اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی آن دوره است. آیین دادرسی و شیوه تظلم و دادخواهی نیز از این قاعده مستثنی نبوده است؛ و یکی از روش‌های معمول و متداول دادخواهی در گذشته به شیوه کاغذین جامه بوده که در کشورهای دیگر نیز با اندک تفاوتی اعمال می‌شد و در عصر حاضر نیز بعضاً به صورت فردی یا گروهی در دفاع از حقوق فردی با اجتماعی با به تن کردن پارچه سفید به عنوان نماد خودگذشتگی و کفن صورت می‌گیرد. در پژوهش حاضر با توجه به سابقه دیرینه این امر و شواهدی که در آثار ارزشمند نویسندگان و شعراء موجود است از آنها استفاده و بدان‌ها استناد و استدلال شده است.

منابع مشابه بیشتر ...

5690a2d2bd4d0.PNG

دادخواهی در بیابان یا تحلیل قصه‌های شکار در برخی از متون و منظومه‌های ادب فارسی تا قرن هفتم

نجف جوکار

در برخی از منظومه‌های عرفانی و تعلیمی فارسی، قصه‌های کوتاهی دیده می‌شود که از چارچوبی یکسان برخوردار است. در این قصه‌ها، پادشاه در شکارگاه به دلایلی نامعلوم، از همراهان جدا می‌ماند و در بین راه، یکی از اهالی شهرها یا روستاهای دوردست که از ستم ماموران یا والی دیار خویش به تنگ آمده است، سر راهش سبز می‌شود. دادخواهی او که با تیززبانی همراه است، در آغاز خشم پادشاه را برمی‌انگیزد؛ اما سرانجام وجدان خفته وی بیدار می‌شود و با درنگ در سخن دادخواه، به عمق نابسامانی و پریشانی اوضاع حکومت پی می‌برد. این گونه داستان‌ها که صبغه‌ای آرمانی به خود می‌گیرد، با پیامدی خجسته همراه است؛ زیرا پادشاه افزون بر احقاق حق شاکی و مجازات مجرمان، در پی اصلاح امور برمی‌آید. پراکندگی این حکایات در شعر سده‌های ششم و هفتم، نشان‌گر دغدغه مشترک سخنوران این دوره‌ها و تلاشی فرهنگی برای غفلت‌زدایی ارباب قدرت و بیدارسازی آنان است. نگارنده در این نوشتار، به چند و چون این قصه‌ها، ساختار بیرونی، اجزای درونی و علل شکل‌گیری آنها پرداخته است.