استعاره از مهمترين صور خيال در بلاغت اسلامي و در عين حال يکي از مناقشه برانگيزترين مباحث آن است. امروز به دلايلي نيازمند بازخواني بلاغت اسلامي و بويژه سير تکامل نظريه استعاره هستيم. در اين راه با مشکلاتي از قبيل ترکيبي بودن مفهوم استعاره، تعدد و گوناگوني تعاريف آن در تاريخ بلاغت، مشخص نبودن مرزبندي دقيق آن با برخي صور خيال در ادواري از تکامل نظريه استعاره و تطور غير خطي مفهوم آن در تاريخ رو به روييم. در اين نوشته کوشيدهايم با در نظر داشتن مشکلات ياد شده، انگارهاي نو براي تکامل نظريه استعاره پيشنهاد کنيم و مبنايي نظري براي نگارش تاريخ استعاره بيابيم. در انگاره پيشنهادي، مفهوم ترکيبي استعاره به سه تلقي «عربي»، «يوناني» و «جرجاني» تفکيک ميشود و هر يک از اين تلقيها در روايتي مستقل از منظر تاريخ بررسي ميشود. سپس در گزارشي نهايي، تکامل «استعاره اسلامي» را که حاصل سنتز و تعامل اين سه تلقي است، روايت ميکنيم. اين نوشته در حکم طرحي نظري براي نگارش تاريخ استعاره در بلاغت اسلامي است.
مولف در پیشگفتار کتاب "استعاره و ترجمه" میگوید: "اینجانب حین تالیف و تحقیق و ترجمه مطالبی گرد آوردم که بتواند تا حدی راهگشای این رشته باشد.کتاب با "روششناسی پیشنهادی ارزیابی ترجمه ادبی" شروع میشود که بحثی کلی در ارزیابی ادبی است. در ایران معمولا انتقاد از ترجمه، خالی از حب و بغض نیست، بیشتر نظریست و سلیقهای و عاری از معیارهای ملموس. اگر هم به ندرت چنین باشد، حداکثر از سه سطح واژگان، دستور، و سبک فراتر نمیرود. در این گفتار برآنیم تا با استفاده از روششناسی پیشنهادی کارمن والروگارسس و دیگران بالاخص پیترنیومارک نوعی روششناسی برای ارزیابی ترجمه ادبی پیشنهاد نماییم تا اظهارنظرها در مورد ترجمه منطقی، مستدل، ملموس و قابل اعتماد باشد نه سراسر دشنام یا تعریف و تمجید یا راه میانه و محافظهکارانه یکی به میخ و یکی به نعل زدن......
این کتاب که از هفت مقاله تشکیل شده، تلاشی است برای معرفی دیدگاههای گوناگون درباره تعبیری به نام «استعاره». این دیدگاههای عمدتاً نو، استعاره را از صرفاً سطح ادبی، شعری و هنری خارج میکنند و فراگیری آن را در کل نظام زبان و تفکر نشان میدهند؛ از اینرو بهنوعی این مقالات نگاهی غیرمتعارف به مفهومی دارند که به طور سنتی آن را بخشی از ادبیات و بلاغت انگاشتهاند.
اگر در گذشتههای دورتر، فرهنگهای لغت صرفاً ابزارهایی تکنیکی بودند که در یافتن معنای واژههای دشوار به یاری خوانندگان و نویسندگان میآمدند، امروز گذشته از آن که اطلاعاتی بسیار بیشتر و دقیقتر به کاربران خود میدهند، واجد برخی نقشهای نمادین و اجتماعی نیز شدهاند. فرهنگها تنها در زمینه زبان مرجع نیستند، بلکه به لحاظ اجتماعی نیز نمودار وجههدارترین صورتهای زبانیاند. از این روست که انتشار هر فرهنگ لغت جدی و روشمندی میتواند به خبر فرهنگی و اجتماعی مهمی تبدیل شود و در رسانهها به نحو برجستهای انعکاس یابد. اغلب پژوهشهای فرهنگنویسی به جنبه زبانی آن معطوف است و به جنبه اجتماعی فرهنگنویسی کمتر پرداخته شده است.