دکتر عباس زریاب خویی، مورخ، ادیب، مترجم و نسخهشناس برجسته است که در ٢٢ تیرماه ١٢٩٨هجری شمسی در شهر خوی در شمال غربی آذربایجان دیده به جهان گشود. زریاب در پنج سالگی به آموزگار محله شخصی به نام ملاکبری سپرده شد تا از او قرآن فراگیرد.او دو سال به فراگیری قرآن مشغول شد و طی آیین خاصی که خود میگوید (همراه با چای و شیرینی) به خانه پدر روانه شد. در سن هفت سالگی به دبستان رفت که حد فاصل مکتبهای قدیم و مدارس جدید بود.اما به طور کلی از اینگونه مدارس که تازه تاسیس میشد چندان خشنود نبود.از همان اوان کودکی استعداد و حافظه نیرومند زریاب موجب حیرت دوستان و همکلاسیهایش شده بود.از زمانی که خواندن و نوشتن یاد گرفت شوق شگرفی در وی به وجود آمد که خود با عنوان جنون از آن یاد میکند بطوری که هر کتاب و مجله بدستش میآمد با علاقه و دقتی خاص میخواند. پس از به پایان رساندن دوره اول سه ساله دبیرستان ترک تحصیل کرد زیرا در خوی دوره دوم دبیرستان نبود اما شوق فراگیری علم که همیشه در وجودش لبریز بود وی را به دنبال تحصیل علوم کلاسیک کشاند و به فراگیری زبان عربی و علوم دینی روی آورد. از اساتید وی می توان به شیخ فضل الله روحانی شهر خوی اشاره کرد که روزهای جمعه مجلس وعظ برگزار میکرد و به مذهب شیخیه گرایش داشت. استاد دیگر او حاج شیخ عبدالحسین اعلمی بود که زریاب حاشیه ملا عبدالله، قسمتی از معالم و کتاب مطول را نزد او فراگرفت. او سپس به آموزش زبان و ادبیات عربی روی آورد. زریاب در سال١٣١۶عازم قم شد و در مدرسه ناصریه حجره دست و پا کرد و شش سال نزد علمای ترازاول حوزه علمیه قم به تحصیل مشغول بود. در همین دوره در جلسات درس شرح منظومه سبزواری و اسفار ملاصدرا نزد امام خمینی و حاج شیخ مهدی مازندرانی حضور پیدا کرد و از اساتید دیگر آن اقاسیدمحمدتقی خوانساری،آقاسیدمحمدحجت کوه کمری،آیت الله سیدشهاب الدین مرعشی نجفی می توان نام برد. در سال١٣٢٢فوت پدر باعث شد تا زریاب به زادگاهش بازگردد.او پس از اخذ اجازه اجتهاد به شهر خوی بازگشت و در دبیرستانهای خوی به تدریس مشغول شد. در شهریور١٣٢۴همزمان با اوج گیری فتنه پیشهوری و جریان حزب دموکرات، به شدت با آنها مخالفت کرد و نهایتا مجبور به ترک خوی شد و به تهران آمد. زریاب براثر بیماری قلبی در سال١٣٧٣در بیمارستان دی تهران بستری شد و روز جمعه ١۴بهمن دیده از جهان فروبست. استاد زندهیاد دکتر احمد تفضلی به پاس ارجگذاری به دههها کوشش فرهنگی استاد عباس زریاب خویی جشننامه با نام «یکی قطره باران» که دربردارنده مقالههای علمی است منتشر کرد و آن را در زمان حیات ایشان به او پیشکش کرد.
مجموع مقالات پیرامون ادبیات و شعر نوشته برترین ادیبان و شعرا و نویسندگان معاصر که توسط زنده یاد ابراهیم زال زاده بنیانگذار و مدیر نشر ابتکار و بامداد گردآوری شده است: مجموعه مقالاتی از صفدر تقی زاده داریوش آشوری نجف دریابندری باقر پرهام احمد شاملو هوشنگ گلشیری م. آزاد احمد کسیلا فیروز شیروانلو مهدی اخوان ثالث سیمین بهبهانی ع. پاشایی و... فهرست: موسیقی زبان، عکس های یک شاعر، زیبایی چیست؟، نگاهی به ادبیات امروز آمریکای لاتین، جهان سوم در تکاپوی جهانی، یادی از بهرام صادقی، نگاهی به سه کتاب رضا براهنی و ...
تاریخ بشر آئینه یک سلسله مبارزه هایی است که بین طبقات مردم برقرار است و این مبارزه ها تا غلبه حق بر باطل ادامه خواهد داشت. مبارزه طبقاتی مظهر و نمایش واقعی حوادث تاریخی است که سر ترقی و تکامل هم در آن نهانست. نبرد دائمی خوبی و بدی، قدرت و حق، فقر و غنا، سرمایه و کار، تقدم و تجدد، ارتجاع و آزادی، فداکاری و خودپرستی، ظلم و عدالت و بالاخره مبارزه نور و ظلمت و یا یزدان و اهریمن است که حوادث و وقایع تاریخی را بوجود آورده است و بدون این نبرد زندگی هدف واقعی ندارد. تصدیق حالت حاضره و تسلیم در برابر سلطه و قدرت زندگی را همان اندازه فاقد روح و معنی خواهد ساخت که کسی وارد جنگ تن به تن بشود بدون اینکه کینه ای در دل داشته باشد و یا تن به زناشویی دهد درحالیکه فاقد عشق و محبت نسبت به همسر خود باشد. یکی از مظاهر حساس و جلوه های مشخص مبارزه های طبقاتی مبارزه ایست که در طول تاریخ بردگان با اربابان نموده اند و پرده های دلگداز و در عین حال لذت بخشی در صحنه اجتماع به وجود آورده اند. بردگی دوره مشخصی در تاریخ اجتماعی هریک از ملت ها گذرانده و خود یکی از دوره های فعالیت اقتصادی بشر است. تمام ملت ها "دوران اقتصاد بردگی" و یا دوره مبارزه بر علیه بردگی را در زمان واحدی نگذرانده اند و در تمام ملت ها هم بردگی حالت مشخص اقتصادی نبوده بلکه بطوری که در این مقاله ها دیده خواهد شد رژیم اقتصادی بردگی در بعضی از کشورها مانند یونان و روم با ظهور فئودالیسم از بین رفته و در پاره از ممالک دیگر مانند آمریکا و روسیه تا یک قرن پیش وجود داشته و در پاره کشورها مانند ایران از بردگان در فعالیت خاص اقتصادی یعنی تولید استفاده نمی کردند.
در میان کتابهای نوشته شده به زبان پهلوی و یادگار دوران ساسانیان و بازمانده از یورش تازیان میتوان به اندرزنامهها اشاره کرد. اندرزنامهها آثاری بودند با جنبههای اخلاقی و یا حکمت عملی و لبریز از مواعظ و ادب و آداب و حکم ایرانی. «مینوی خرد» یا به صورت دقیقتر «دادِستان مینوی خرد» به معنای «حکمها و آراء مینوی خرد» یکی از نمونههای بارز از اندرزنامههای پهلویست، گرچه این اثر در ردهٔ اندرزنامههاست اما نه به صورت صرف اندرزنامه، بلکه در آن از آفرینش، حیات یا عدم حیات جسم و روان پس از مرگ (معاد)، اساطیر ایرانی، آیینهای ایرانی و آداب و رسوم ایرانی و غیره نیز به وفور سخن رفته است. مینوی خرد نیز همچون دیگر بحث های کلامی و فلسفی کهن (همچون آثار افلاطن و گفتگوهایش با مردم وشاگردانش) به شکل پرسش و پاسخ میباشد، شخصیتی خیالی به نام «دانا» پرسشهایی را از «مینوی خرد» میپرسد و «مینوی خرد» بدانها پاسخ میدهد و ساختار کتاب بر اساس این پرسش و پاسخها شکل گرفته است. این کتاب در یک مقدمه و 62 بخش تدوین شده است، در این 62 بخش دانا پرسشهایی را از مینوی خرد میپرسد و پاسخهایی که گاه همراه با اندرزهایی هستند را میشنود. خواننده میتواند نکاتی را از آفرینش زمین و آسمان و مخلوقات دیگر تا دوزخ و بهشت و سرنوشت تن و روان آدمی پس از مرگ را دریابد و از شخصیتهای اساطیری چون ایرج و آرش و فریدون و ضحاک و اسفندیار و ... سخنها بمیان آمده است و از آداب و رسومی همچون نحوه نان خوردن یا یا ارجحیت ازدواج با خویشاوندان و بستگان نزدیک نسبت به خویشاوندان دور مباحثی مطرح گردید. از برسم و هوم و بهرام ورجاوند و سروش و ایزدان گیتی و ایزدان مینو و دیگر اصطلاحات پیش از اسلام ایرانیان به کرات مطالبی ذکر شده است.
اصفهان، مانند بسیاری از شهرهای دیگر ایران، در قدیم، گویش ویژه خود را داشته که نمونههایی از آن حفظ شده است. قدیمترین نمونهها شامل واژهها و جملههایی هستند که به تأیید مافروخی در محاسن اصفهان رسیده است. این کتاب که به زبان عربی است بین سالهای 465 ـ485 هجری قمری نوشته شده است. ترجمه فارسی آن به قلم حسین بن ابی الرضا آوی در سال 729 هجری قمری انجام شد که، افزون بر مثالهای روایت عربی، تعداد دیگری از واژههای اصفهانی را در بر دارد.