اصفهان، مانند بسیاری از شهرهای دیگر ایران، در قدیم، گویش ویژه خود را داشته که نمونههایی از آن حفظ شده است. قدیمترین نمونهها شامل واژهها و جملههایی هستند که به تأیید مافروخی در محاسن اصفهان رسیده است. این کتاب که به زبان عربی است بین سالهای 465 ـ485 هجری قمری نوشته شده است. ترجمه فارسی آن به قلم حسین بن ابی الرضا آوی در سال 729 هجری قمری انجام شد که، افزون بر مثالهای روایت عربی، تعداد دیگری از واژههای اصفهانی را در بر دارد.
این کتاب افزون بر مقدمه، شامل دو فصل است؛ فصل اول واژه نامه و فصل دوم واژههای ویژه، واژههای مربوط به خرما و مفاهیم در ارتباط با آن و درخت خرما، وزنها و بازیها. واژهنامه به صورت فارسی ـ گویش تنظیم شده است. برابرهای گویشی به ترتیب الفبای لاتین و نام گویشها به ترتیب الفبای فارسی ذیل هر مدخل آمده است. در پیشگفتار کتاب نیز نکاتی در تعریف گویششناسی، ضرورت گردآوری گویشهای ایرانی و همچنین توضیح درباره تحقیقات و نگارشهای دکتر کیا در این حوزه آمده است.
بررسی گویشها کاری پردامنه است که باید در همه نقاط ایران صورت پذیرد تا سرانجام گنجینههای فرهنگ و ادب ایران تاریخی و باستانی که در گوشه و کنار و اذهان و دلهای ساکنان این مرزوبوم برجا مانده، از گزند نابودی برکنار ماند. در این کتاب به بررسی ساخت واژهای گونه رایج در شهر کرمان پرداخته شده است. گونه کرمانی، گونهای از زبان فارسی است که مردم شهر کرمان مرکز استان کرمان بدان سخن میگویند.
دکتر عباس زریاب خویی، مورخ، ادیب، مترجم و نسخهشناس برجسته است که در ٢٢ تیرماه ١٢٩٨هجری شمسی در شهر خوی در شمال غربی آذربایجان دیده به جهان گشود. زریاب در پنج سالگی به آموزگار محله شخصی به نام ملاکبری سپرده شد تا از او قرآن فراگیرد.او دو سال به فراگیری قرآن مشغول شد و طی آیین خاصی که خود میگوید (همراه با چای و شیرینی) به خانه پدر روانه شد. در سن هفت سالگی به دبستان رفت که حد فاصل مکتبهای قدیم و مدارس جدید بود.اما به طور کلی از اینگونه مدارس که تازه تاسیس میشد چندان خشنود نبود.از همان اوان کودکی استعداد و حافظه نیرومند زریاب موجب حیرت دوستان و همکلاسیهایش شده بود.از زمانی که خواندن و نوشتن یاد گرفت شوق شگرفی در وی به وجود آمد که خود با عنوان جنون از آن یاد میکند بطوری که هر کتاب و مجله بدستش میآمد با علاقه و دقتی خاص میخواند. پس از به پایان رساندن دوره اول سه ساله دبیرستان ترک تحصیل کرد زیرا در خوی دوره دوم دبیرستان نبود اما شوق فراگیری علم که همیشه در وجودش لبریز بود وی را به دنبال تحصیل علوم کلاسیک کشاند و به فراگیری زبان عربی و علوم دینی روی آورد. از اساتید وی می توان به شیخ فضل الله روحانی شهر خوی اشاره کرد که روزهای جمعه مجلس وعظ برگزار میکرد و به مذهب شیخیه گرایش داشت. استاد دیگر او حاج شیخ عبدالحسین اعلمی بود که زریاب حاشیه ملا عبدالله، قسمتی از معالم و کتاب مطول را نزد او فراگرفت. او سپس به آموزش زبان و ادبیات عربی روی آورد. زریاب در سال١٣١۶عازم قم شد و در مدرسه ناصریه حجره دست و پا کرد و شش سال نزد علمای ترازاول حوزه علمیه قم به تحصیل مشغول بود. در همین دوره در جلسات درس شرح منظومه سبزواری و اسفار ملاصدرا نزد امام خمینی و حاج شیخ مهدی مازندرانی حضور پیدا کرد و از اساتید دیگر آن اقاسیدمحمدتقی خوانساری،آقاسیدمحمدحجت کوه کمری،آیت الله سیدشهاب الدین مرعشی نجفی می توان نام برد. در سال١٣٢٢فوت پدر باعث شد تا زریاب به زادگاهش بازگردد.او پس از اخذ اجازه اجتهاد به شهر خوی بازگشت و در دبیرستانهای خوی به تدریس مشغول شد. در شهریور١٣٢۴همزمان با اوج گیری فتنه پیشهوری و جریان حزب دموکرات، به شدت با آنها مخالفت کرد و نهایتا مجبور به ترک خوی شد و به تهران آمد. زریاب براثر بیماری قلبی در سال١٣٧٣در بیمارستان دی تهران بستری شد و روز جمعه ١۴بهمن دیده از جهان فروبست. استاد زندهیاد دکتر احمد تفضلی به پاس ارجگذاری به دههها کوشش فرهنگی استاد عباس زریاب خویی جشننامه با نام «یکی قطره باران» که دربردارنده مقالههای علمی است منتشر کرد و آن را در زمان حیات ایشان به او پیشکش کرد.
در میان کتابهای نوشته شده به زبان پهلوی و یادگار دوران ساسانیان و بازمانده از یورش تازیان میتوان به اندرزنامهها اشاره کرد. اندرزنامهها آثاری بودند با جنبههای اخلاقی و یا حکمت عملی و لبریز از مواعظ و ادب و آداب و حکم ایرانی. «مینوی خرد» یا به صورت دقیقتر «دادِستان مینوی خرد» به معنای «حکمها و آراء مینوی خرد» یکی از نمونههای بارز از اندرزنامههای پهلویست، گرچه این اثر در ردهٔ اندرزنامههاست اما نه به صورت صرف اندرزنامه، بلکه در آن از آفرینش، حیات یا عدم حیات جسم و روان پس از مرگ (معاد)، اساطیر ایرانی، آیینهای ایرانی و آداب و رسوم ایرانی و غیره نیز به وفور سخن رفته است. مینوی خرد نیز همچون دیگر بحث های کلامی و فلسفی کهن (همچون آثار افلاطن و گفتگوهایش با مردم وشاگردانش) به شکل پرسش و پاسخ میباشد، شخصیتی خیالی به نام «دانا» پرسشهایی را از «مینوی خرد» میپرسد و «مینوی خرد» بدانها پاسخ میدهد و ساختار کتاب بر اساس این پرسش و پاسخها شکل گرفته است. این کتاب در یک مقدمه و 62 بخش تدوین شده است، در این 62 بخش دانا پرسشهایی را از مینوی خرد میپرسد و پاسخهایی که گاه همراه با اندرزهایی هستند را میشنود. خواننده میتواند نکاتی را از آفرینش زمین و آسمان و مخلوقات دیگر تا دوزخ و بهشت و سرنوشت تن و روان آدمی پس از مرگ را دریابد و از شخصیتهای اساطیری چون ایرج و آرش و فریدون و ضحاک و اسفندیار و ... سخنها بمیان آمده است و از آداب و رسومی همچون نحوه نان خوردن یا یا ارجحیت ازدواج با خویشاوندان و بستگان نزدیک نسبت به خویشاوندان دور مباحثی مطرح گردید. از برسم و هوم و بهرام ورجاوند و سروش و ایزدان گیتی و ایزدان مینو و دیگر اصطلاحات پیش از اسلام ایرانیان به کرات مطالبی ذکر شده است.